نویسنده: عارف ایرانی
سلامت و صلابت جامعه نیازمند حضور فعال و همکاری مستمر مردم در تمامی صحنه ها، و نظارت آنان بر امور میباشد. مکتب انسان ساز توحید با طرح فریضه امر به معروف و نهی از منکر به این نیاز اجتماعی پاسخ گفته و راه را برای پویایی و بالندگی جامعه هموار و مطمئن ساخته است. این فریضه یکی از اصول عملی دین مبین اسلام میباشد.
همانگونه که باید با جنگ و نبرد با دشمنان خارجی مقابله نمود، در پرتو امر به معروف ونهی از منکر میتوان مفاسد و دشمنان داخلی را سرکوب کرد تا جامعه از فتنه و انحطاط مصون ماند، بر اساس این وظیفه کلیه آحاد و اقشار ملت مسئولیت دارند تا مروج و مبلغ نیکیها و پاسدار ارزشها و آرمانها بوده و از گسترش زشتیها و شیوع ضد ارزشها به شیوه مطلوب آن گونه که اسلام اجازه داده است جلوگیری نمایند.
نظام اسلامی به سبب امر به معروف و نهی از منکر در جامعه استوار میگردد و کمک قابل توجهی به بقا و استحکام نظام خواهد کرد. از آنجا که فلسفه اصلی تشریع این فریضه ایجاد و حفظ آ ثار مثبت در جامعه اسلامی و حفظ آن از آفات گوناگون است، آثار و پیامدهای منفی ترک این وظیفه اسلامی موجب زیانمندی در بعد اجتماعی میشود و با ترک این واجب الهی جامعه اسلامی آفات فراوانی را خواهد دید.
برای ارائه تعریفی از این فریضه الهی به نظر میرسد که ابتدا باید به تعریف لغوی و کلمه به کلمه پرداخت. امر: یعنی فرمان دادن و نهی: یعنی بازداشتن و جلوگیری کردن معروف: نیز عبارت است از هر کار نیک یا خوب که به وسیله عقل و یا شرع خوبی آن شناخته شود. منکر: هم آن کاری که با فطرت آدمی بیگانه و نا آشناست و انسان از آن نهی شده و زشتی آن توسط شرع و یا عقل شناخته شده باشد یا به عبارت سلیس یعنی اعمال ناشایسته که شامل حرام و مکروه است.
از جمله منکرات گناهان کبیره است مانند قتل نفس، بدعت در دین، شرب خمر، غیبت، خوردن مال حرام، اسراف، یاس از رحمت خدا، زنا، لواط، ظلم بر مسلمین و.... از دیگر منکرات میتوان به اعمال ناشایستی که بیشتر در بازارها روی میدهد اشاره کرد چون دروغ گفتن در معاملات، قسم دروغ، ربا خوردن، کم فروشی، احتکار، گران فروشی، غش در معامله، پنهان کردن عیب متاع و .... همچنین میتوان به افعال منکرهای که در مساجد ممکن است روی دهد، اشاره کرد چون: تاخیر نماز از وقت آن، نجاسات داخل مسجد نمودن، سخن دنیا گفتن در آنجا، بازی کردن دیوانگان و اطفال در آن، پیش از وقت، اذان گفتن، خرید و فروش در آنجا ،نقل حدیث دروغ در ضمن موعظه و یا تعزیه خوانی، داخل شدن جنب و حایض در آن، خواندن قرآن با غنا و غلط خواندن آن و ... از دیگر منکرات میتوان از افعال ناپسندی که اغلب در کوچه و خیابان شیوع دارد نام برد چون: در میان راه ذبح کردن و خون و سرگین در آنجا ریختن، گستراندن طبقهای اطعمه و میوه جات در کوچه و یا خیابان به صورتی که با عث تنگی راه مردم شود و مردم متاذی شوند مگر اینکه دیگر راهی نباشد، بستن سگ گزنده بر در خانههایی که بر سر راه باشد، آب پاشیدن به نوعی که موجب لغزش پا شود، ناودان در کوچههای تنگ گذاشتن، خاکروبه و خاکستر و نجاست و برف بامها در کوچه و یا خیابان ریختن، تجمع بر سر کوچه و خیابان به صورتی که باعث تنگی راه عابران شود و یا موجبات آزار عابران را فراهم سازد، توقف و پارک کردن ماشین در مقابل در همسایه و امثال اینها که میتوان بسیار نام برد و هر روز شاهد آنها هستیم.
از این رو به طور کلی میتوان امر به معروف را این گونه تعریف نمود: فرمان دادن انسان به اعمال خوب و نیک که فطرت پاک آدمی با آن آشناست و با رغبت و جان و دل آن را میپذیرد.
تعریف کلی نهی از منکر نیز عبارت است: باز داشتن کسی از عملی که عقل یا شرع آن را زشت و ناپسند میشمارد و این اعمال با فطرت پاک آدمی منافات دارد.
معمولافقها چهار شرط را بر این فریضه ذکر میکنند:
1- علم و معرفت
2- احتمال اثر و نتیجه یعنی باید این احتمال وجود داشته باشد که امر به معروف نمودن و یا نهی از منکر کردن تاثیر گذار خواهد بود.
3- نبودن ضرر و به تعبیر بعضی فقها مترتب نشدن مفسده یا عدم ترتب مفسده بالاتر یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این است که معروف رواج گیرد و منکر محو شود پس باید در جایی امر به معروف و نهی از منکر کرد که احتمالا این کار اثر داشته باشد و اگر میدانیم که قطعا بیاثر است واجب نیست. پس باید در جایی صورت بگیرد که مفسده بالاتری بر آن مترتب نشود و لازمه این شرط بصیرت در عمل است. آدمی که در عمل بصیرت ندارد نمی تواند پیش بینی کند که آیا اثری بر این کار مترتب است یا نه، آیا مفسده بالاتری هست یا نه، این است که امر به معروفهای جاهلانه افسادش بیش از اصلاحش است، هم مفسده بیشتری ایجاد میکند و هم این فریضه در نظر مردم بد تعبیر میشود و مردم دچار بدبینی میگردند. خوارج منکر بصیرت در عمل در باب امر به معروف و نهی از منکر بودند و در عمل بصیرت نداشتند؛ از این رو بود که قیام میکردند، ترور میکردند، شکم پاره میکردند بدون آنکه اثر داشته باشد و از این راه مصیبتی بزرگ برای عالم اسلام به وجود آوردند.
4- ادامه و اصرار متخلف یعنی اگر احتمال آن وجود داشته باشد که شخص متخلف ( آن کسی که معروف را ترک و یا مرتکب منکر شده است) پشیمان و نادم شده و از انجام و تکرار کارهایش منصرف شود دیگر لزومی به تذکر و اجرای این فریضه نیست. در واقع هدف اصلی این فریضه که همانا رواج معروف و زوال منکر است برآورده خواهد شد.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله قلب، زبان و دست میباشد:
1- در درجه اول مسلمان باید در قلب خود نسبت به خلافکاری، ترک واجبات الهی و ارتکاب و شیوع منهیات دینی احساس انزجار و نفرت داشته باشد و این تنفر قلبی خود را با یک عمل منفی بروز دهد مثلابا اظهار تاسف و تکدر با قیافه و سر و ...
2- در مرتبه زبان باید ابتدا از طریق پند و نصیحت و نرمی وارد عمل شد و اگر فایده نداشت سخنان درشت به کار برد. اسلام تا بدانجا به نرمی کردن با دیگران بخصوص با کسانی که میخواهیم امر به معروف و یا نهی از منکر کنیم اهمیت داده است که حتی وقتی قرار است که حضرت موسی و هارون (علیهم السلام) به سراغ طاغوتی مانند فرعون بروند خدا به آنها دستور میدهد که با فرعون به نرمی صحبت کنند، بدزبانی و پرخاش نکنند، در قدم اول برخوردشان تند و خشن نباشد زیرا همیشه در گفتار نرم و دلنشین امید تاثیر بیشتری هست: «... فقولاله قولالینا یتذکر اویخشی: و با او به نرمی سخن بگویید، شاید پندپذیر شود یا بترسد». (طه/44)
3- برای مرتبه ید و عمل نیز مراتبی ذکر شده و غالبا متوجه این قضیه شده اند که گاهی احتیاج میافتد به اینکه اعمال زور شود و یا متضمن صدمه و جراحتی و یا قتل کسی شود و در اینجاست که فقها به اصطلاح توقف میکنند و میگویند این دیگر وظیفه عام نیست و عامه حق ندارند از پیش خود دست به این کارها بزنند. این مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر وظیفه حاکم شرعی و یا کسی است که از طرف حاکم شرع اجازه و دستور این کار را دارد و اگر به عموم مردم اجازه این کار داده شود مستلزم هرج و مرج در اجتماع میشود و جامعه بیشتر به تباهی کشیده میشود و دیگر این فریضه از محور و رویه اصلی خود خارج شده و محور و علت اصلی آن خصومتهای شخصی یا گروهی و جناحی خواهد شد.