دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خطبه 105 نهج البلاغه بخش 1 : ويژگى‏هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

خطبه 105 نهج البلاغه بخش 1 موضوع "ويژگى‏هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم" را بیان می کند.
No image
خطبه 105 نهج البلاغه بخش 1 : ويژگى‏هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

موضوع خطبه 105 نهج البلاغه بخش 1

متن خطبه 105 نهج البلاغه بخش 1

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

ترجمه مرحوم خویی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

موضوع خطبه 105 نهج البلاغه بخش 1

1 ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

متن خطبه 105 نهج البلاغه بخش 1

و من خطبة له (عليه السلام) في بعض صفات الرسول الكريم و تهديد بني أمية و عظة الناس

الرسول الكريم

حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلى الله عليه وآله)شَهِيداً وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً خَيْرَ الْبَرِيَّةِ طِفْلًا وَ أَنْجَبَهَا كَهْلًا وَ أَطْهَرَ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً وَ أَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِينَ دِيمَةً

ترجمه مرحوم فیض

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه پس از ستودن پيغمبر اكرم

بانقراض دولت بنى اميّه اشاره نموده و بعد از آن مردم را پند و اندرز مى فرمايد):

قسمت أول خطبه

(پيش از طلوع خورشيد حقيقى و تابش آفتاب عالم گير اسلام مردم در منتهى درجه ضلالت و گمراهى و بدبختى بودند) تا آنكه خداوند محمّد صلّى اللّه عليه و آله را به رسالت و پيغمبرى بر انگيخت كه (نيكو كاران و بد كاران را) شاهد و گواه باشد، و (نيكو كاران را به پاداش كردارشان) مژده دهد و (معصيت كاران را از عذاب الهىّ) بترساند، در حاليكه در طفوليّت و خورد سالى بهترين خلائق و در كهولت (چهل سالگى) كريمتر و برگزيده ترين آنها و طبيعت در خلقت او پاكتر از همه پاكان (از آدم عليه السّلام تا عبد اللّه همواره در صلب انبياء و اوصياى ايشان) بود، و بخشش او بيش از توقّع خواستاران باران بخشش او بود

ترجمه مرحوم شهیدی

و از خطبه هاى آن حضرت است

تا اين كه خدا محمّد (ص) را برانگيخت، گواهى دهنده، مژده رساننده و ترساننده.

بهترين آفريدگان، آن گاه كه خردسال مى نمود، و نژاده تر هنگامى كه كهن سال بود، پاكيزه تر پاكيزگان در خوى، و گاه بخشش، ابر برابر دستش خشك مى نمود.

ترجمه مرحوم خویی

از جمله خطب بليغه آن حضرتست كه صدر آن متضمن بيان محامد حضرت رسالت مآب صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، و ذيل آن اشاره است بأحوال بني اميه لعنهم اللّه و مآل كار ايشان چنانچه فرموده: تا آنكه مبعوث فرموده خداوند متعال محمّد مصطفى را در حالتي كه شاهد بود بر امّتان، و بشارت دهنده بود بمطيعان، و ترساننده بود عاصيان را، كه بهترين خلايق بود در حال كودكى، و كريم ترين مردمان بود در حال پيرى، پاكيزه ترين پاك شدگان بود از حيثيت طبيعت، و بخشنده ترين اشخاصى بود كه از ايشان اميد باران احسان گرفته شود از حيثيت بارش.

شرح ابن میثم

و من خطبة له عليه السّلام

حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص- شَهِيداً وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً- خَيْرَ الْبَرِيَّةِ طِفْلًا- وَ أَنْجَبَهَا كَهْلًا- وَ أَطْهَرَ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً- وَ أَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِينَ دِيمَةً

اللغة

أقول: الشيمة: الخلق.

المعنى

و قوله: حتّى بعث محمّدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم. إلى قوله: من بعده.

و قوله: حتّى بعث محمّدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم. إلى قوله: من بعده. افتخار به صلّى اللّه عليه و آله و سلم و مدح له بالقوّة في الدين و توبيخ لجمّع الدنيا و محبّيها بعده، و هو غاية لفصل سابق كأنّه ذكر فيه ما كانوا عليه من سوء الحال و القشف و الفقر، و منّ عليهم بذكر هذه الغاية الحسنة لتلك الأحوال، و وصّفه بأوصاف: أحدها: كونه شهيدا، أى على الخلق بأعمالهم يوم القيامة كما قال تعالى «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً»«» و قد عرفت كيفيّة هذه الشهادة.

الثاني: و بشيرا للخلق بما أعدّهم من الثواب العظيم.

الثالث: و نذيرا لهم بما أعدّ للعصاة من العذاب الأليم. و ينتظم هذه الأوصاف قوله تعالى «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»«» و الثلاثة أحوال.

الرابع: خير البريّة طفلا، و لمّا علمت أنّ الأفضليّة إنّما هى بالأعمال الصالحة و التسديد لسلوك سبيل اللّه و كان هو صلّى اللّه عليه و آله و سلم منذ صباه و طفوليّته أفضل الخلق في لزوم ذلك لا جرم كان خير الناس طفلا.

الخامس: و أنجبها كهلا، و لمّا كانت النجابة مستلزمة لكرم الخصال و التقاط الفضائل و تتبّعها و كان هو صلّى اللّه عليه و آله و سلم في كهولته و زهوته منبع كلّ فضيلة لا جرم كان أنجبهم كهلا. و طفلا و كهلا منصوبان على الحال أيضا.

السادس: كونه أطهر المطهّرين شيمة، و لمّا كان صلّى اللّه عليه و آله و سلم متمّم مكارم الأخلاق الظاهرة و كلّ خلق عدل فمنه مكتسب لا جرم كان أطهر الشيمة و أكرم الخلق.

السابع: أجود المستمطرين ديمة. استعار له وصف السحاب المرجوّ منه نزول الديمة و هى المطر الّذى لا رعد فيه و لا برق، و رشّح بلفظ الديمة و كنّى بذلك عن غاية جوده و كرمه، و قد كان صلّى اللّه عليه و آله و سلم إذا أمسى آوى إلى البيت فلا يجد فيه شيئا من فضّة أو ذهب إلّا تصدّق به و لم يبت في بيته منه شي ء. و شيمة و ديمة تميزان.

ترجمه شرح ابن میثم

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است:

حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص- شَهِيداً وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً- خَيْرَ الْبَرِيَّةِ طِفْلًا- وَ أَنْجَبَهَا كَهْلًا- وَ أَطْهَرَ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً- وَ أَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِينَ دِيمَةً

لغات

شيمة: خوى

ترجمه

«(مردم در جاهليّت و گمراهى بودند) تا اين كه خداوند محمّد (ص) را برانگيخت در حالى كه او گواه (اعمال خلق) و مژده دهنده (به ثواب) و ترساننده (از عقاب) بود، او در خردسالى از همه مردم بهتر و در بزرگسالى از همگان بزرگوارتر و از نظر خلق و خوى از همه پاكان پاكتر و باران دهش و بخشش او از همه ريزانتر بود.

شرح

فرموده است: حتّى بعث محمّدا (ص)... تا من بعد.

اين عبارت مشتمل بر مباهات به پيامبر گرامى (ص) و در ستايش او و نيرومندى دين اسلام است و همچنين در نكوهش مال اندوزان و دوستداران دنيا پس از آن حضرت است، اين خطبه نتيجه و حاصل خطبه سابق است، كه گويا در آن از بد حالى و سختى و تنگدستى مردم در روزگار گذشته سخن رانده و از اين كه آن اوضاع بدين گونه پايانى نيكو يافته بر آنها منّت نهاده است. امام (ع) براى پيامبر گرامى (ص) اوصافى را به شرح زير بيان مى فرمايد: 1- صفت شهيد براى آن حضرت اشاره است به اين كه پيامبر گرامى (ص) در روز رستاخيز شاهد بر اعمال خلق است چنان كه خداوند متعال فرموده است: فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً«» و پيش از اين در باره چگونگى اين شهادت سخن گفته شده است.

2- صفت بشير براى اين است كه پيامبر گرامى (ص) مژده دهنده پاداشهاى بزرگى است كه خداوند براى مؤمنان، آماده و به آنان وعده فرموده است.

3- صفت نذير براى اين است كه آن حضرت گنهكاران و سركشان را به عذابهاى دردناكى كه خداوند براى آنان آماده فرموده، بيم داده است.

خداوند متعال اين صفات سه گانه پيامبر (ص) را در اين آيه شريفه ذكر فرموده است: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً«»» و اين سه صفت كه در آيه شريفه ذكر شده، حال مى باشند.

4- صفت خير البريّة طفلا يعنى در خرد سالى از همگان بهتر بود، زيرا چنان كه مى دانيم ملاك برترى و فضيلت، كردار نيك و پايدارى در راه خداست، و چون آن حضرت از آغاز كودكى و خرد سالى به سبب داشتن اين صفات از همه برتر بود، امام (ع) فرموده است: كه او در كودكى از همگان بهتر بود.

5- صفت و أنجبها كهلا يعنى در بزرگسالى از همه بزرگوارتر و برگزيده تر بود، زيرا بزرگوارى و برگزيدگى مستلزم داشتن صفات بزرگوارانه و برگزيدن و به كار بستن فضيلتهاى عالى انسانى است، و آن حضرت در جوانى و بزرگسالى معدن هر فضيلت و در پيرى برگزيده ترين آنان بوده است واژه هاى طفلا و كهلا نيز بنا بر اين كه در جمله حالند منصوب شده اند.

6- صفت أطهر المطّهرين شيمة يعنى خوى و سرشت او از همه پاكان، پاكيزه تر بود، زيرا آن حضرت متمّم مكارم اخلاق و كامل كننده آنها بود و هر صفت خوب و خوى نيكويى از آن حضرت كسب شده است، لذا سرشت او از همه پاكيزه تر و خلق و خوى او از همه فاضل تر و كريمانه تر بود.

7- صفت أمطر المستمطرين ديمة يعنى بذل و بخشش او از همه بيشتر بود، ديمه به بارانى گويند كه رعد و برق در آن نباشد، و در اين جا صفت ابرى را كه در آن اميد چنين بارانى است براى آن حضرت استعاره فرموده و با واژه. ديمة اين استعاره ترشيح شده است، و اين كنايه از منتهاى جود و احسان آن حضرت است، چنان كه آن بزرگوار وقتى شب فرا مى رسيد به خانه باز مى گشت و هر چه زر و سيم در خانه يافت مى شد، صدقه مى داد و چيزى از آنها به صبح باقى نمى ماند. شيمة و ديمة در جمله تميز مى باشند.

شرح مرحوم مغنیه

حتّى بعث اللّه محمّدا صلّى اللّه عليه و آله شهيدا و بشيرا و نذيرا: خير البريّة طفلا، و أنجبها كهلا. أطهر المطهّرين شيمة، و أجود المستمطرين ديمة.

اللغة:

الشيمة: الخلق. و المستمطرين: جمع مستمطر- بفتح الطاء- و المراد به هنا من يطلب منه العون. و الديمة- بكسر الدال- المطر الدائم بلا برق و رعد.

الإعراب:

شهيدا حال من محمد (ص)، و خير البرية صفة له، و يجوز أن يكون حالا، و طفلا تمييز، و مثله شيمة و ديمة

المعنى:

(حتى بعث اللّه محمدا (ص) شهيدا و بشيرا و نذيرا). يجمع سبحانه الخلائق غدا، و يشهد على كل أمة رسولها بأنه قد بلغهم رسالات ربه، و انه بشّر و أنذر مباشرة او بواسطة العلماء و الفقهاء من الصحابة و التابعين و غيرهم (خير البرية طفلا) في هديه و سلوكه (و أنجبها كهلا) في طيب سريرته، و حسن سيرته (و اطهر المطهرين شيمة) في جميع خصاله (و أجود المستمطرين ديمة) في كرمه و عطائه، كان يعطي و يشعر انه أخذ أكثر مما أعطى، قال أبو ذر: «خرجت مرة مع رسول اللّه (ص) نحو جبل أحد، فقال لي: أتبصر أحدا قلت: نعم، يا رسول اللّه. قال: ما أحب أن يكون لي مثله ذهبا أنفقه في سبيل اللّه، أموت و أترك منه قيراطين». و هنا يكمن السر في ثورة أبي ذر على الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها في سبيل اللّه. و كمال النبي (ص) في سائر خصاله و عناصر شخصيته تماما مثل كماله في عطائه و كرمه، و من هنا استحق هذه الشهادة العظمى منه تعالى: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ- 4 القلم».

شرح منهاج البراعة خویی

و من خطبة له عليه السّلام و هي المأة و الرابعة من المختار في باب الخطب

و شرحها في فصلين:

الفصل الاول

حتّى بعث اللّه محمّدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شهيدا و بشيرا و نذيرا خير البريّة طفلا، و أنجبها كهلا، و أطهر المطهّرين شيمة، و أجود المستمطرين ديّمة

اللغة

(الكهل) بفتح الأوّل من جاوز الثلاثين، و قيل من بلغ الأربعين، و قيل من جاوز أربعا و ثلاثين إلى إحدى و خمسين و (جادت) السماء جودا بالفتح أمطرت و قيل الجود المطر الغزير و (المستمطرين) في أكثر النسخ بصيغة المفعول و هو الأظهر و في بعض النسخ بصيغة الفاعل و (الدّيمة) المطر الدّايم في سكون.

الاعراب

شهيدا و بشيرا و نذيرا منصوبات على الحال من مفعول بعث، و خير البرية و المعطوفات عليه منصوبات على الوصف و تحتمل الحال أيضا، و طفلا و كهلا منصوبان على الحال أيضا و اضافة أطهر إلى المطهّرين معنويّة، و شيمة تميز، و إضافة أجود إلى المستمطرين معنوية أيضا بمعنى من إن كان المضاف إليه بصيغة المفعول كما في أكثر النسخ و بمعنى اللام إن كان بصيغة الفاعل.

و ديمة تميز على الأوّل و على الثاني يحتمل التميز و هو الأظهر و يحتمل أن يكون مفعولا للمستمطرين فتدبّر

المعنى

اعلم أنّ صدر هذا الفصل من كلامه عليه السّلام مسوق لذكر محامد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و مناقبه، و بعده اشارة إلى بيان حال بني اميّة لعنهم اللّه قاطبة، و ذيله اخبار بما سيكون من مآل حال بني اميّة و تنبيه على أنهم يسعون في دماء عترة الرّسول فينتقم اللّه منهم و يجزيهم بما كسبت أيديهم، و اللّه عزيز ذو انتقام قال عليه السّلام (حتّى بعث اللّه محمّدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شهيدا) على أوصيائه و امّته و على الأنبياء و اممهم كما قال تعال: وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ.

و قد مرّ تحقيق هذه الشهادة في شرح الخطبة الاحدى و السّبعين بما لا مزيد عليه فليراجع إليه (و بشيرا و نذيرا) و هما من ألفاظ الكتاب العزيز قال تعالى: إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ قال الطبرسيّ أرسلناك يا محمد بالحقّ قيل: بالقرآن، و قيل: بالاسلام، و قيل على الحقّ بشيرا من اتّبعك بالثواب، و نذيرا من خالفك بالعقاب و لا تسأل عن أصحاب الجحيم أى لا تسأل عن أحوالهم، و فيه تسلية للنّبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم إذ قيل له:

إنّما أنت بشير و نذير و لست تسأل عن أصحاب الجحيم و ليس عليك اجبارهم على القبول منك.

(خير البريّة طفلا) لأنّ الخيريّة إنّما هى بالأعمال الصّالحة و الأخلاق الفاضلة، و التسديد بسلوك سبيل الحقّ و هو صلّى اللّه عليه و آله و سلّم منذ أيّام طفوليته و صباه كان ملازما لذلك سابقا فيه على غيره.

(و أنجبها كهلا) أى أفضلها، و قيل: أكرمها فلقد كان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم في حال كهوليّته و دعوته منبع كلّ كرم و فضل (أطهر المطهرين شيمة) أى طبيعة و جبلة و خلقا لم تدنسه الجاهلية بأنجاسها، و لم تلبسه من مدلهمّات ثيابها (و أجود المستمطرين ديمة) أى أجود الأشخاص الذين يطلب منهم الأمطار و يرجى منهم الاحسان«»، أو أكثر جودا للّذين يطلبون البذل و الانعام، و على كلّ تقدير فقد شبّهه عليه السّلام بالسّحاب الماطر و الغيث الهاطل، و أراد بذلك كثرة جوده و عطاياه، فلفظ المستمطرين استعارة للراجين أو المرجوّين منهم الاحسان، و ذكر الجود و الدّيمة ترشيح للاستعارة، هذا.

شرح لاهیجی

و من خطبة له (علیه السلام) يعنى از خطبه امير المؤمنين عليه السّلام است حتّى بعث اللّه محمّدا (صلی الله علیه وآله) شهيدا و بشيرا و نذيرا خير البريّة طفلا و انجبها كهلا اطهر المطهّرين شيمة و اجود المستمترين ديمة يعنى تا اين كه برانگيخت برسالت خدا محمّد صلّى اللّه عليه و آله را در حالتى كه شاهد تبليغ رسالت جميع انبياء باشد در روز قيامت و در حالتى كه بشارت دهنده است بندگان را بثواب خدا و ترس دهنده است ايشان را از عذاب خدا بهترين خلايق است در خردسالگى و برترين خلايق است در سنّ چهل سالگى و پاكترين پاكانست از حيثيّت ارحام و اصلاب زيرا كه از ادم (علیه السلام) تا عبد اللّه دائم در صلب انبياء و اوصياء بوده است و بخشنده ترين بخشايندها است از روى دوام بخشش

شرح ابن ابی الحدید

و من خطبة له ع

حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص شَهِيداً وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً خَيْرَ الْبَرِيَّةِ طِفْلًا وَ أَنْجَبَهَا كَهْلًا وَ أَطْهَرَ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً وَ أَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِينَ دِيمَةً  

معنى كون النبي ص شهيدا أنه يشهد على الأمة بما فعلته من طاعة و عصيان أنجبها أكرمها و رجل نجيب أي كريم بين النجابة و النجبة مثل الهمزة . و يقال هو نجبة القوم أي النجيب منهم و أنجب الرجل أي ولد ولدا نجيبا و امرأة منجبة و منجاب تلد النجباء و نسوة مناجيب . و الشيمة الخلق و الديمة مطر يدوم و المستمطرون المستجدون و المستماحون و احلولت حلت و قد عداه حميد بن ثور في قوله  

  • فلما أتى عامان بعد انفصالهعن الضرع و احلولى دماثا يرودها

و لم يجئ افعوعل متعديا إلا هذا الحرف و حرف آخر و هو اعروريت الفرس و هو الرضاع بفتح الراء رضع الصبي أمه بكسر الضاد يرضعها رضاعا مثل سمع يسمع سماعا و أهل نجد يقولون رضع بالفتح يرضع بالكسر مثل ضرب يضرب ضربا و قال الأصمعي أخبرني عيسى بن عمر أنه سمع العرب تنشد هذا البيت  

  • و ذموا لنا الدنيا و هم يرضعونهاأفاويق حتى ما يدر لها ثعل

بكسر الضاد و الأخلاف للناقة بمنزلة الأطباء للكلبة واحدها خلف بالكسر و هو حلمة الضرع و الخطام زمام الناقة خطمت البعير زممته و ناقة مخطومة و نوق مخطمة . و الوضين للهودج بمنزلة البطان للقتب و التصدير للرحل و الحزام للسرج و هو سيور تنسج مضاعفة بعضها على بعض يشد بها الهودج منه إلى بطن البعير و الجمع وضن . و المخضود الذي خضد شوكة أي قطع . و شاغرة خالية شغر المكان أي خلا و بلدة شاغرة إذا لم تمتنع من غارة أحد و الثائر طالب الثأر لا يبقى على شي ء حتى يدرك ثأره . يقول ع مخاطبا لمن في عصره من بقايا الصحابة و لغيرهم من التابعين الذين لم يدركوا عصر رسول الله ص إن الله بعث محمدا و هو أكرم الناس شيمة  و أنداهم يدا و خيرهم طفلا و أنجبهم كهلا فصانه الله تعالى في أيام حياته عن أن يفتح عليه الدنيا و أكرمه عن ذلك فلم تفتح عليكم البلاد و لا درت عليكم الأموال و لا أقبلت الدنيا نحوكم و ما دالت الدولة لكم إلا بعده فتمكنتم من أكلها و التمتع بها  كما يتمكن الحالب من احتلاب الناقة فيحلبها و حلت لذاتها لكم و استطبتم العيشة و وجدتموها حلوة خضرة .

شرح نهج البلاغه منظوم

(و من خطبة لّه عليه السّلام)

القسم الأول

حتّى بعث اللّه محمّدا (صلّى اللّه عليه و آله) شهيدا و بشيرا و نذيرا، خير البريّة طفلا، وّ أنجبها كهلا، وّ أطهر المطهّرين شيمة، وّ أجود المستمطرين ديمة

ترجمه

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه در ستايش پيغمبر اكرم (ص) و انقراض دولت بنى اميّه بيان فرموده: (پس از درگذشت عيسى ابن مريم (ع) قوانين الهيّه دستخوش اميال، و پايكوب آرزوهاى نادانان شده، و مردم روى زمين در چاه ويل و گمراهى و شقاوت نگونسار بودند) تا اين كه خداوند محمّد صلّى اللّه عليه و آله را برسالت برانگيخت، در حالى كه گواه (اعمال) و بشارت دهنده مردم (بثواب) و ترساننده آنها (از عذاب الهى) بود، عنصر شريفى كه بهترين مردم در خردسالگى و برترين آنها در سالخوردگى، روشش پاكيزه، خويش پسنديده، و سرشتش از همه پاكان جهان پاكتر (و پدرانش از آدم تا عبد اللّه، و مادرانش از حوّا تا آمنه همه پيمبران و اوصياء و پاكيزگان) بوده، و باران بخششش از تمامى بخشندگان بادوام تر بود

نظم

  • بسوى خلق احمد (ص) را برانگيختخداوند عنصرش از نور خود ريخت
  • بكار انبياء او خود شهيد است بحشر از بهر ما سدّى سديد است
  • ز نعمتهاى يزدان او بشير استز نقمتها و سطوتها نذير است
  • به طفلى بهترين طفل خلايق بكهلى بر كهول خلق فايق
  • پدرهايش همه پاكيزه و پاكدرخشان همچو خور بى عيب و بى آك
  • مطهّر او ز ارحام است و اصلاب بود او انجب و اطهر ز انجاب
  • گه ايثار و لطف و مهر و ارفاقكفش بخشنده تر از خلق آفاق

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS