دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خطبه 210 نهج البلاغه بخش 2 قسمت 3 : اقسام راويان حديث سوم ناآگاهانى كه حديث شناس نيستند

خطبه 210 نهج البلاغه بخش 2 قسمت 3 موضوع "اقسام راويان حديث سوم ناآگاهانى كه حديث شناس نيستند" را بیان می کند.
No image
خطبه 210 نهج البلاغه بخش 2 قسمت 3 : اقسام راويان حديث سوم ناآگاهانى كه حديث شناس نيستند

عنوان خطبه 210 نهج البلاغه بخش 2 قسمت 3 خطبه (دشتي)

نهج البلاغه صبحي صالح

ترجمه فيض الاسلام

شرح ابن ميثم

ترجمه شرح ابن ميثم

ترجمه شهيدي

شرح ابن ابي الحديد

شرح لاهيجي

شرح منظوم انصاري

شرح في ظلال نهج البلاغه

شرح منهاج البراعه خويي

عنوان خطبه 210 نهج البلاغه بخش 2 قسمت 3 خطبه (دشتي)

سوّم- ناآگاهانى كه حديث شناس نيستند

نهج البلاغه صبحي صالح

اهل الشبهة

وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص شَيْئاً- يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ- أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْ ءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ- فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ- فَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ- وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ-

ترجمه فيض الاسلام

و سوّم: مردى است كه از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- چيزى را شنيده كه بآن امر مى نموده بعد از آن نهى فرموده و او از نهى آن حضرت آگاه نيست، يا چيزى شنيده كه از آن نهى مى نموده بعد بآن امر فرموده و او نمى داند، پس نسخ شده را نگاه داشته نسخ كننده را بدست نياورده، و اگر مى دانست كه آن حديث نسخ گرديده نقل نمى نمود، و اگر مسلمانان هم موقعى كه آنرا از او شنيدند مى دانستند نسخ شده بآن عمل نمى كردند.

شرح ابن ميثم

و أشار إلى القسم الثالث بقوله: و رجل سمع. إلى قوله: لرفضه، و علّة دخول الشبهة على الراوى و على المسلمين واحدة و هو عدم علمهم بأنّه منسوخ

ترجمه شرح ابن ميثم

و رجل سمع... لرفضه،

اشاره به قسم سوم است، كه علت به غلط افتادن ناقل و همچنين سبب گمراه شدن مردم با شنيدن از او، يك موضوع خطبه 210 نهج البلاغه بخش 2 قسمت 3 است و آن آگاه نبودن آنان از نسخ روايت است.

ترجمه شهيدي

و سومين، مردى است كه شنيد رسول خدا (ص) به چيزى امر فرمود، سپس آن را نهى فرمود و او نمى داند. يا شنيد چيزى را نهى كرد سپس بدان امر فرمود، و او از آن آگاهى ندارد. پس آن را كه نسخ شده به خاطر دارد و نسخ كننده را به خاطر نمى آرد، و اگر مى دانست- آنچه در خاطر دارد- نسخ شده آن را ترك مى گفت و اگر مسلمانان هنگامى كه حديث را از وى شنيدند مى دانستند نسخ شده ترك آن حديث مى گفتند

شرح ابن ابي الحديد

فأما الرجل الثالث- و هو الذي يسمع المنسوخ و لم يسمع الناسخ فقد وقع كثيرا- و كتب الحديث و الفقه مشحونة بذلك- كالذين أباحوا لحوم الحمر الأهلية لخبر رووه في ذلك- و لم يرووا الخبر الناسخ- .

شرح لاهيجي

و رجل ثالث سمع من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله شيئا يأمر به ثمّ نهى عنه و هو لا يعلم او سمعه ينهى ثمّ امر به و هو لا يعلم فحفظ المنسوخ و لم يحفظ النّاسخ فلو علم انّه منسوخ لرفضه و لو سمع المسلمون اذ سمعوا منه انّه منسوخ لرفضوه

شرح منظوم انصاري

سوّم مردى است كه شنيده است كه رسول خدا (ص ع) چيزى را امر فرموده، پس از آن نهى كرده است، و او را از نهى آن حضرت آگهى نيست يا شنيده كه آن حضرت چيزى را نهى فرموده، و پس از آن بآن امر نموده است، و او از آن امر بيخبر است، آن گاه آنكه متروك شده نگه داشته، و آنكه ناسخ و متروك سازنده است از دست داده است، پس اگر اين شخص هم مى دانست كه آن حديث منسوخ شده است آن را از دست مى داد، و اگر مسلمانان هم هنگامى كه آنرا آزاد مى شنيدند مى دانستند آن حديث نسخ شده آنها هم آنرا رها مى كردند.

  • سوّم آن كو ز پيغمبر شنيدهحديثى ليك آن سرور نديده
  • بنفع مسلمين احمد ز رحمتسفارش كرده امرى را بر امّت
  • سپس آن امر گفته وا گذارندز تغيير زمان يادش نيارند
  • و يا گرديده ز امر خويش ناهىپس از چندى بدستور الهى
  • ز نهى و امر و امر و نهى آن شاهكز آن پس گشته راوى نيست آگاه
  • شده منسوخ را از جان نگه دارز ناسخ ليك آسان دست بردار
  • و گر اين مرد هم مطلب بدانستكه بر مردم ز نفعش چه زيان است
  • حديثش را پيمبر كرده متروكنكردى نقل آن چون هست مشكوك
  • مسلمانان هم از آن مى گذشتندخود و هم مردمش از كف بهشتند

شرح في ظلال نهج البلاغه

(و رجل ثالث سمع من رسول اللّه (ص) شيئا يأمر به، ثم انه نهى عنه إلخ).. كان رسول اللّه (ص) يبلّغ بعض الأحكام، فيسمعه من كان حاضرا، و قد يكون الحاضر السامع صادقا واعيا لما سمع، و لكن الرسول قد ينهى عما كان قد أمر به من قبل، لأن المصلحة التي أوجبت العمل قد انتهت و ذهبت بذهاب وقتها، فيسمع النهي من حضر غير الذي سمع الأمر، فينقل عن النبي النهي من سمعه، و ينقل الأمر من سمعه أيضا، و الإحاطة بجميع أحاديث الرسول (ص) أمر عسير.

و لا يجوز الأخذ و العمل برواية الأول و الثاني اطلاقا، و أما الثالث فيؤخذ بروايته نظريا إذا كان صادقا ضابطا، و لا يجوز الأخذ بها عمليا إلا بعد التتبع و البحث عما يعارض الرواية من الأدلة و القرائن، فإن لم نجد المعارض عملنا بها كما هي، و إلا قارنا بينها و بين المعارض، و عملنا بما تستدعيه الأصول و القواعد، و الرابع كالثالث، و لا أثر للعلم و كثرته في صحة الحديث و قوته.

شرح منهاج البراعه خويي

(و رجل ثالث سمع من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شيئا يأمر به ثمّ نهى عنه و هو لا يعلم) بنهيه (أو سمعه ينهى عن شي ء ثمّ أمر به و هو لا يعلم) بأمره (فحفظ المنسوخ و لم يحفظ الناسخ فلو علم أنه منسوخ لرفضه و لو علم المسلمون إذ سمعوه منه أنه منسوخ لرفضوه) و لكنه لجهله و غفلته عن الناسخ روى المنسوخ لغيره فقبلوه منه بحسن وثوقهم به روى فى الكافى بسند موثّق عن محمّد بن مسلم عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: قلت له: ما بال أقوام يروون عن فلان و فلان عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لا يتّهمون بالكدب، فيجي ء منكم خلافه قال عليه السّلام: إنّ الحديث ينسخ كما ينسخ القرآن.

و فيه بسنده عن منصور بن حازم عن أبي عبد اللّه عليه السّلام في حديث قال: قلت

فأخبرنى عن أصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صدقوا على محمّد أم كذبوا قال: بل صدقوا، قال: قلت: فما بالهم قد اختلفوا فقال عليه السّلام: أما تعلم أنّ الرّجل كان يأتي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فيسأله عن المسألة فيجيبه فيها بالجواب، ثمّ يجيئه بعد ذلك بما ينسخ ذلك الجواب فنسخت الأحاديث بعضها بعضا.

قال الشهيد الثاني فى دراية الحديث عند تعداد أقسام الأحاديث: و سادس عشرها الناسخ و المنسوخ، فانّ من الأحاديث ما ينسخ بعضها بعضا كالقرآن.

و الأوّل و هو الناسخ ما أى حديث دلّ على رفع حكم شرعىّ سابق، فالحديث

المدلول عليه بما بمنزلة الجنس يشمل الناسخ و غيره و مع ذلك خرج به ناسخ القرآن و الحكم المرفوع شامل للوجودى و العدمى و خرج بالشرعى الذى هو صفة الحكم الشرعىّ المبتدأ بالحديث، فانه يرفع به الاباحة الأصلية لكن لا يسمى شرعيا، و خرج بالسابق الاستثناء و الصفة و الشرط و الغاية الواقعة فى الحديث، فانها قد ترفع حكما شرعيا لكن ليس سابقا.

و الثاني و هو المنسوخ ما رفع حكمه الشرعى بدليل شرعىّ متأخّر عنه و قيوده يعلم بالمقايسة على الأوّل، و هذا فنّ صعب مهمّ حتّى أدخل بعض أهل الحديث فيه ما ليس منه لخفاء معناه، و طريق معرفته النصّ من النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مثل كنت نهيتكم عن زيارة القبور ألا فزوروها، و نقل الصحابى مثل كان آخر الأمرين من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: أنه ترك الوضوء مما مسّته النار، أو التاريخ فانّ المتأخّر منهما يكون ناسخا للمتقدّم لما روى عن الصحابة كنا نعمل بالأحاديث فالأحاديث أو الاجماع كحديث قتل شارب الخمر فى المرّة الرّابعة نسخه الاجماع على خلافه حيث لا يتخلّل الحدّ و الاجماع لا ينسخ بنفسه و انما يدلّ على النسخ، انتهى كلامه رفع مقامه.

و ينبغي أن يعلم أنّ النسخ إنما يكون فى الأحاديث الواردة عن النبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم إذ لا ينسخ بعده.

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS