اعْمَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ- فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ- وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَبٍ عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ- وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ- وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ- وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ- وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ- وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ- وَ الْأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ
لغات
نهج: راه روشن و آشكار
ترجمه
پس اى بندگان خدا، بر نشانه آشكار حق عمل كنيد- خدايتان رحمت كند- راه هدايت روشن و هموار شما را به سوى بهشت دعوت مى كند. شما هم اكنون در دنيايى هستيد كه مى توانيد در پرتو فرصت و فراغت و آسودگى، خوشنودى و رضايت حق را بدست آوريد. (پس در كسب رضايت حق بكوشيد و اسباب ورود به بهشت را فراهم سازيد)، زيرا هنوز نامه أعمالتان گشوده و قلبها براى نگارش كارهاى نيك تان در حركت، بدنهايتان سالم و زبانهايتان باز است. هنوز توبه شما پذيرفته، و كارهاى پسنديده تان مورد قبول واقع مى شود.»
شرح
قوله عليه السلام: اعملوا رحمكم اللّه على اعلام بنيّة:
امام (ع) لفظ «اعلام» را براى پيشوايان دين، و آنچه از حقايق كه در نزد آنها وجود دارد و بمنزله چراغ هدايت باشد. استعاره به كار گرفته است، و كلمه «بنيّه» را كنايه از وجود و جلوه آنها در ميان خلق آورده است.
قوله عليه السلام: و الطّريق نهج يدعوا الى دار السّلام:
مقصود از «طريق» در عبارت فوق، شريعت و «نهج» بدون آن وضوح شريعت در زمان پيامبر و زمان نزديك به عصر پيغمبر (ص) مى باشد. روشن است كه شريعت انسانها را به بهشت فرا مى خواند.
نسبت دادن دعوت به طريق، نسبت مجازى است، زيرا آنكه مردم را به بهشت دعوت مى كند پوينده راه و آورنده شريعت است نه، راه و طريق زيرا راه كسى را به بهشت فرا نمى خواند.
قوله عليه السلام: و أنتم فى دار مستعتب:
شما هم اكنون در خانه اى قرار داريد كه جايگاه عمل است و نه بازخواست، يعنى دار دنيا كه ممكن است بوسيله طاعت و فرمانبردارى خود، رضايت خدا را جلب كنيد و او از شما خوشنود گردد.
مهلت داريد يعنى فراغت انديشه كردن و فرصت اعمال نيك را دارا بوده و هنوز باز دارنده مرگ و عواقب آن شما را از فرمانبردارى محروم و ممنوع نكرده است.
قوله عليه السلام: و الصّحف منشورة الى آخره
در اين جملات از كلام امام (ع) هفت «واو» و در معنى حال به كار رفته اند. يعنى در حالى كه دفتر اعمال شما هنوز باز است و قلم انجام وظيفه مى تواند در كتاب عمل شما خير بنويسد.
مقصود از: كتب اعمال. و قلمهاى مثبت و ضبط كننده خلق، اعمال آنهاست.
نتيجه تذكّر دادن اين امور توجّه بوجوب انجام اعمال نيك و بر حذر داشتن از امورى است كه امكان ندارد با بودن آن امور زشت كار خير انجام پذيرد. پس از فرا رسيدن مرگ و بسته شدن كتب و خشك شدن قلم و پوسيده شدن بدن، و گنگ شدن زبان و عدم پذيرش توبه پشيمانى سود ندارد، چنان كه خداوند متعال مى فرمايد: فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ«».
|