كلمات كليدي : شرك، شرك جلي، شرك خفي، كفر، الحاد، نفاق
نویسنده : سيده معصومه جوادي زاويه
شرک در لغت به معنای مشارکت[1] و در اصطلاح، همتا قرار دادن برای خداست و ممکن است در صفات، افعال و یا حتی ذات باشد. ولی آنچه بیش از همه در قرآن مطرح و نقد شده شرک در عبادت است؛ زیرا اکثر مردم گرفتار این نوع از شرک بوده و هستند.[2]
شرک در قرآن
آنچه در قرآن مقابل شرک قرار گرفته، عنوان ایمان است و در جایی لفظ توحید بیان نشده است. هر جا که عنوان شرک آمده به معنای بت پرستی و خروج از توحید و زمره مسلمانان نیست. زیرا در قرآن علاوه بر اطلاق لفظ مشرک بر بت پرستان، بر اهل کتاب و برخی از اهل ایمان نیز اطلاق شده است.
در اینجا به برخی از آیات که شرک در آنها آمده اشاره میشود:
1. خداوند در سوره توبه میفرماید:
«یهود گفتند: عزیر پسر خداست. و نصاری گفتند مسیح پسر خداست. این سخنی است که آنها به زبان میآورند، در حالی که همانند گفتار کافران پیشین (و مشرکان) است...»[3]
در آیه دیگری میفرماید:
«و بیشتر آنها به خدا ایمان نمیآورند، مگر آنکه ایمان خود را با شرک آلوده میکنند.»[4]
شرک در روایات
روایات بسیاری در باب شرک بیان شده که برخی اقسام شرک را بیان کرده و برخی دیگر نفی اقسام آن را عنوان کرده است. در اینجا به چند نمونه از آن اشاره میکنیم.
1. در بخش پایانی روایتی از امام باقر(ع) که تفسیر آیه لم یلد و لم یولد است، آن حضرت میفرمایند: خداوند نزاییده، تا اینکه برای او فرزندی باشد، تا از او ارث ببرد و از کسی زاییده نشده، تا اینکه برای او پدری باشد که در ربوبیت و ملک با او شریک شود.[5] این روایت اشاره به نفی شریک قرار دادن برای خداوند در مقام ربوبیت است.
2. امام علی(ع) فرموده است: خداوند پیامبر اکرم(ص) را به حق مبعوث کرده است، تا اینکه بندگان خودش را از پرستش دیگر بندگان به سوی پرستش خداوند در آورد و از اطاعت دیگر بندگان، به اطاعت خودش رهنمون کند.[6]
اقسام شرک
در یک تقسیم بندی کلی شرک را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کردهاند:
شرک نظری: شرک نظری مربوط به عالم عقیده و علم است، به عبارتی شناخت دروغین ذات و صفات خداوند که دارای انواعی است:
الف- شرک در ذات خداوند:
شرک در ذات، شریک قرار دادن برای خداست که به دو معنا استفاده میشود: یکی آنکه انسان ذات خداوند را مرکب بداند و برای او قائل به جسمانیت باشد و معنای دیگر آنکه کسی معتقد به چند خدای مستقل باشد.[7]
ب- شرک در صفات ذاتی خداوند:
شرک در صفات ذاتی خداوند به این معناست که فرد معتقد باشد صفات الهی با ذات خداوند مغایرت دارد و دارای وجودی مستقل است. بر این اساس کسی که مانند اشاعره معتقد باشد که صفت خالقیت چیزی است و ذات خداوند چیز دیگری، مشرک محسوب میشود.
این نوع شرک بین علمای کلام مطرح است و عموم مردم از آن آگاه نیستند. به همین علت موجب خروج از دایره اسلام نمیشود، اما انسان را از رسیدن به مرحله عالی تقوا و ایمان باز میدارد.[8]
شرک عملی: شرک عملی، مربوط به عبادت و عمل است که خود دارای مراتب گوناکونی است:
الف. شرک جلی:
اولین و بالاترین مرتبه شرک عملی که سبب خروج از اسلام میشود، شرک در عبادت و استمداد از غیر خداست که شرک جلی نامیده میشود.
ب. شرک خفی:
مرتبه بعدی از مراتب شرک عملی، شرک خفی است که در مرتبه خود نیز دارای اقسام گوناگونی است:
1- شرک در خالقیت:
به معنای اعتقاد به وجود دو یا چند خالق مستقل به گونهای که هیچ یک از آنان تحت سیطره و اراده دیگری نباشد که یکی از عمدهترین نمونههای آن اعتقاد به دو خالق شر و خیر است.[9] عدهای میگویند چون عالم دارای خوبیها و بدیها است، پس دارای دو آفریننده است. یکی یزدان که خالق خوبیها ودیگری اهریمن که خالق بدی ها است.[10]
2- شرک در اطاعت:
یعنی اطاعت از شیطان در چیزی که رضای خداوند در آن نیست.[11] پس گاهی انسان اطاعت خداوند میکند و گاهی هم در اطاعت، شیطان را شریک خداوند قرار میدهد.[12]
3- شرک در عبادت:
شرک در عبادت به معنای پرستش و خضوع و خشوع در مقابل غیر خداست که به ریا میانجامد.[13]
مفاهیم نزدیک با شرک
1. کفر:
کفر در لغت به معنای پوشاندن است.[14]بر اساس روایتی از امام صادق(ع) کفر در قرآن به پنج معنا آمده است:[15]
الف. کفر جحود و نفی: که عبارت است از نفی و انکار ربوبیت. به گفته آن حضرت این گروه معتقدند نه پروردگاری هست و نه بهشت و جهنمی. از گمان پیروی میکنند و خداوند انذار این دسته را بی فایده دانسته است.[16]
ب. انکار آگاهانه حق: مانند کسانی که خداوند درباره آنها فرمود:
«و آن را از روی ظلم انکار کردند، درحالی که در دل به آن یقین داشتند. پس بنگر سرانجام تبهکاران و مفسدان چگونه بود!»[17]
ج. کفران نعمت های خداوند: مانند آنچه از حضرت سلیمان نقل شد:
«اما کسی که دانشی از کتاب(آسمانی) داشت گفت: «من بیش از آن که چشم برهم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پا برجا دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟ و هر کس شکر کند به نفع خود شکر میکند و هر کس کفران نماید (به خودش زیان رسانده) چرا که پروردگار من بینیاز و بخشنده است.»[18]
د. ترک اوامر خداوند متعال: خداوند فرمود:
«آنها که(در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت میورزند، راستگو هستند (در برابر خدا) خضوع و در راه او) انفاق میکنند و در سحرگاهان از خداوند آمرزش طلب میکنند.»[19]
ه. برائت از کافران: مانند برائت جستن حضرت ابراهیم(ع) و پیروان او از کافران.
نتیجه آنکه کفر در قرآن به معانی متعددی آمده که یک معنای آن انکار خداوند و آموزههای دینی است.
2. الحاد:
الحاد به معنای انحراف از وسط و میل به کنار است[20] و مقصود از آن انحراف از توحید و میل به شرک است.[21] مانند نسبت دادن اسماء و صفات الهی به غیر. چون صراط مستقیم توحید است و افراط از آن تفکر چند خدایی است و تفریط از آن انکار محض و نفی هرگونه ربوبیت است و هر یک از حد خود بیرون رود شرک محسوب میشود.
3.نفاق:
«نفق» یعنی راه زیر زمینی و کانال منتهی به کانال های زیر زمینی.[22] انسان دو چهره را از آن جهت منافق میگویند که در ظاهر اظهار ایمان به خدا و پیامبر میکند ولی در واقع منکر مبدأ و معاد است.در این خصوص آیات فراوانی در قرآن آمده است:
از دیدگاه قرآن:
- «نفاق» اظهار ایمان و پوشاندن کفر است. یعنی منافقان شهادت ظاهری میدهند ولی در باطن منکرند.[23]
- منافقان در برخی از احکام با کافران شریکند. مثلا در سقوط در آتش قهر خدا.[24]
- منافقان در برخی آیات با احکام مشرکین شریکند. مانند عدم غفران الهی.[25]
علل گرایش به شرک
1.جهالت و نشناختن خدا:
عدم شناخت خداوند و مساوی قرار دادن او با مخلوق در یک سطح، یکی از مهمترین عوامل شرک به خداوند است. زیرا کسی که خداوند را آنگونه که باید بشناسد و معتقد باشد که آفرینش آسمانها و زمین از آن خداوند است، دیگر برای خدا شریک و همتا قرار نمیدهد.[26]
2.هواپرستی:
یکی از ریشههای مهم و اساسی شرک، که بزرگترین ظلم انسانی است، هواپرستی است.
خداوند در قرآن میفرماید:
«بگو من از پرستش کسانی که غیر از خدا میخوانید، نهی شدهام. بگو من از هوا و هوسهای شما، پیروی نمیکنم. اگر چنین کنم،گمراه شدهام و از هدایت یافتگان نخواهم بود.»[27]
نتیجه آیه این است که پرستش غیرخدا در واقع تن دادن به هواهای نفسانی است که منجر به شرک خواهد شد.
3. تقلید کورکورانه:
تقلید یعنی قبول و پذیرش گفتار و روش شخص دیگر بدون دلیل. از بسیاری از آیات استفاده میشود که بت پرستان به خاطر پیروی کورکورانه از پدران خود و پیروی از سنت بزرگان خود عقیده به شرک داشتهاند.
خداوند در قرآن میفرماید:
«و هنگامی که به آنان گفته شد: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید.» میگویند: «نه بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم.» آیا حتی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند(باز هم تبعیت میکنند؟»[28]
4. شخصیت پرستی:
یکی از علل شیوع بت پرستی بین افراد، شخصیت پرستی است. یعنی برخی افراد چون انبیاء به موجب قداست و پاکی که دارند و یا موقعیت اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند و به مرور زمان به مقام ربوبی و واجب بالا برده میشوند.[29]
آثار و پیامدهای شرک:
1. محروم شدن از معارف الهی:
یکی از اصول مهم این است که خداوند کسی را ابتدائا گمراه نمیکند و بیجهت لطف خود را از هیچ کس دریغ نمیکند، حتی از مشرک منصف.
بنابراین اگر گفته شده خدا بعضی را گمراه میکند، مقصود کیفری است که در اثر لجاجت شرک و عناد، خود را از رحمت و هدایت خاص الهی محروم میکنند.
2.تفرقه و جنگ:
توحید عامل وحدت و هماهنگی و شرک عامل تفرقه و پراکندگی است. شرک از آن جهت که ناشی از هواپرستی است و هواپرستی همواره تابع شهوت و غضب است، هرگز نمیتواند عامل وحدت و همدلی باشد.[30]
3.ذلت و خواری:
خداوند در قرآن میفرماید:
«هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده که نکوهیده و بییار و یاور خواهی ماند.»[31]
از این آیه استفاده میشود که شرک، مایه ضعف و ناتوانی و مذمت و نکوهش است؛ زیرا مشرکان با بت پرستی، عقل خویش را میکشند و به چیزهایی روی میآورند که عقل آن را توبیخ و ملامت میکند. در نتیجه خداوند بشر را به معبودش واگذار میکند و دست حمایت و عنایت را از سر او بر میدارد و در نتیجه خوار و ذلیل گردد.[32]
4.حبط اعمال:
حبط اعمال به معنی محو آثار است. چرا که شرط قبولی اعمال، اعتقاد به اصل توحید است، و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. شرک آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را میسوزاند که تمام محصول زندگی او را به آتش میکشد.[33]
موارد عینی وجود شرک:
با اندک توجهی به زندگی امروز آدمی در مییابیم که نمونه های شرک در زندگی روزمره بسیار زیاد است.
1.ریا:
یکی از این موارد که بسیاری از مردم دچار آن هستند ریا است. ریا به معنای انجام کار برای نشان دادن به دیگری است.[34] پیامبر اکرم(ص) میفرماید: بیتردید مخوفترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را میدهد به ریاکاران میگوید بروید نزد آنان که برای آنان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان مییابید یا نه.[35]
2.توسل نامشروع:
یکی دیگر از مواردی که منجربه شرک میشود توسل است. توسل در اصطلاح مسلمانان، به معنای تمسک جستن به اولیای الهی در درگاه خداوند، به منظور برآمدن نیازهاست.[36] این نوع از توسل شرک محسوب نمیشود. بلکه آنچه شرک و توسل نامشروع است این است که غیر خدا را مستقل و در برابر خداوند مؤثر بداند و حاجت خود را از غیر خدا بخواهد. اما مراجعه به ائمه(ع) و توسل به آنها برای واسطه قرار دادن آنها به منظور رسیدن به فیض الهی مانعی ندارد و شرک محسوب نمیشود.
راه درمان شرک:
1.عبرت از گذشتگان:
توجه به سرگذشت مشرکینی که در گذشته بودهاند و عذابی که دچار شدهاند و خواهند شد یکی از عواملی است که با توجه به آن انسان به حقیقت شرک پی میبرد و توجه به عواقب آن انسان را به سمت خداوند متعال میکشاند.
خداوند در قرآن میفرماید:
«هر کسی به خدا شرک آورد، قطعا خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و برای ستمکاران یاورانی نیست.»[37]
2. توجه به نعمتها:
انسان باید به حالات گذشته خویش بنگرد و ببیند که چگونه خداوند عالم او را بوسیلهی نور هستی از ظملت نیستی خارج ساخته و لباس زیبای وجود که ریشه همه موهبت هاست بر قامت او پوشانیده است. هنگامی که در رحم مادر هم بود و دست او از همه جا کوتاه بود، از لطف خداوند بیبهره نبود، بلکه هر چه نیاز داشت در اختیارش بود و پس از گام نهادن در فضای این جهان نیز آنچه مایه حیات و بقای او بود، از شیر گرفته تا نوازش ها و محبت های او را برایش فراهم ساخت.[38]
خداوند متعال در سوره نحل این نعمتها را از ابتدای به وجود آمدن انسان تا بهره مندی او از نعمات دیگر از جمله میوهها و... بیان میکند. و در انتها میفرماید: اینها برای مردمی که تفکر میکنند نشانهای است.[39]
3. توجه به ضعف خدایان دیگر:
توجه به این حقیقت که خدایان دیگری که آدمی جایگزین خداوند متعال میکند، هیچ کدام از خصوصیات الوهیت و ربوبیت خداوند را ندارند. حضرت یوسف(ع) در زندان به دو رفیق زندانیاش میفرماید:
«ای دو رفیق زنداینم، آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه مقتدر؟»[40]
4. توجه به پشیمانی در قیامت:
خداوند در قرآن میفرماید:
«و چون کسانی که شرک ورزیدند، شریکان خود را ببینند میگویند: پروردگارا، اینها بوندن آن شریکانی که ما به جای تو میخواندیم.»[41]