كلمات كليدي : تاريخ، شعب ابي طالب، محاصره سياسي ـ اقتصادي بني هاشم
نویسنده : زينب ابراهيمي
شعب از نظر لغوی به معنای شکاف میان کوه و جمع آن شعاب است.[1] گاه شکاف میان دو کوه را نیز شعب میگویند.[2] این شعب در آغاز، متعلق به "عبدالمطلب" بود. سپس آن را میان فرزندانش تقسیم کرد و سهم "عبدالله" را به پیامبر(ص) داد.[3] تولد خاتم انبیا(ص) و نیز خانه خدیجه(س) در همین دره بود و حضرت رسول(ص) تا هنگام هجرت در آن سکونت داشت. "عقیل" پس از هجرت به مدینه، آن را تصرف کرد. "محمد ابن یوسف ثقفی" ـ برادر حجاج ـ آن را از فرزندان عقیل خرید و ضمیمه منزل خود کرد.[4]
موقعیت جغرافیایی شعب ابیطالب
این شعب در شرق کعبه معظمه و میان کوه ابوقبیس و شعب ابنعامر قرار دارد[5] و فاصله آن تا کعبه حدود دویست تا سیصد متر است.
عرب دامنهها و وادیههای کوچک میان کوه را اصطلاحاً "شعب" مینامد.[6] شهر مکه به دلیل داشتن تپههای فراوان، شعبهای متعددی نیز در دامنههای تپهها دارا بوده و هر شعب به نام طایفه ساکن آن نامگذاری شده است. شعب ابیطالب یکی از آنان است که در آغاز "شعب ابییوسف"[7] و پس از بعثت، شعب ابیطالب نام گرفت و بعدها به شعب بنیهاشم و اکنون به شعب امام علی(ع) شهرت یافته است.[8]
علل محاصره شعب ابیطالب
ناکامی قریش در بازگرداندن مهاجران حبشه به مکه و خطر ایجاد پایگاهی خارج از قدرت سیاسی قریش در آنجا و نیز نفوذ رو به گسترش مسلمان در میان جوانان قریش، آنان را به اتخاذ راه حلی جدید کشاند و آن اندیشه قتل پیامبر(ص) بود.[9] مشرکان از ابوطالب خواستند تا دو برابر دیه قتل آن حضرت را دریافت کند تا فردی غیر قریشی، محمد(ص) را به قتل برساند.[10]
ابوطالب ـ عموی پیامبر(ص) ـ با شهامت و قاطعیت به این اقدام آنها اعتراض کرد و اشعاری مبنی بر حمایت از رسول خدا(ص) سرود.[11] قریش به ناچار راهی دیگر در پیش گرفتند و آن، تحریم اقتصادی ـ اجتماعی را بر قریش تحمیل کردند تا دست از حمایت پیامبر(ص) بردارند و او را به قریش واگذارند. ابوطالب پس از مشورت با پیامبر(ص) تصمیم گرفت، برای سهولت در مراقبت از جان ایشان و حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای،[12] بنیهاشم و بنیمطلب را در شعب ابیطالب گرد آورد.[13] از سوی دیگر چون قتل پیامبر(ص) بدون جلب رضایت حامیان او به معنای جاریساختن خون در مکه بود،[14] مشرکان به ناچار پس از اجتماع در دارالندوه ـ محل شورای قریش ـ تصمیم گرفتند، بنیهاشم و بنیمطلب را در محاصره کامل اقتصادی ـ اجتماعی قرار دهند تا شاید بدینوسیله آنان را به تسلیم پیامبر(ص) به قریش مجبور کنند؛[15] زیرا مکیان، قدرت سیاسی متمرکزی نداشتند و هر عشیره به طور جداگانه، زعامت سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی خویش را در اختیار داشت؛ بنابراین قطع روابط اقتصادی ـ اجتماعی، نهایت اعمال قدرت آنان برای تحت فشار قرار دادن بنیهاشم بود. در جریان محاصره شعب، همه بنیهاشم و بنیمطلب به جز ابوجهل،[16] ابولهب و ابوسفیان بن حارث[17] حضور داشتند. مفاد عهدنامه بدینقرار بود:
1. هیچکس حق داد و ستد با بنیهاشم و بنیمطلب را ندارد.
2. هیچکس حق زن دادن یا زن گرفتن از بنیهاشم را ندارد.
3. پیماننامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد که محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.[18] پس از آنکه "منصور بن عکرمة بن عامر" عهدنامه را نوشت، هشتاد نفر از بزرگان قریش بر آن مهر تأیید زدند و آن را در کعبه آویختند.[19]
ابوطالب شبها در شعب، پیامبر(ص) را در بستر خویش، علی(ع)[20] و گاه کسانی از بنیهاشم میخوابانید؛[21] زیرا قریش مصمم به قتل پیامبر(ص) بود.[22]
مدت اقامت در شعب، سه سال و شرایط حاکم بر آن بسیار سخت و طاقتفرسا بود؛ آنچنان که صدای ضجه کودکان از بیرون آن شنیده میشد؛[23] زیرا هر نوع طعامی را حتی اگر از ناحیه مسافران غریبه در بازارهای مکه عرضه میشد، به سرعت با قیمت بیشتر میخریدند تا مانع رسیدن آن به بنیهاشم شوند.[24]
آنان تنها در ماههای حرام(موسم حج) میتوانستند از شعب خارج شوند[25] و تنها تعداد محدودی همچون: "هاشم بن عمرو"،[26] "ابوالعاص بن ربیع، داماد پیامبر(ص) "[27] "حکیم بن حزام، برادرزاده خدیجه"[28] و گاه علی(ع)[29] شبانگاه مقداری گندم و خرما بر شتر بار میکردند و زمانی که شتر، نزدیک شعب میرسید، آن را رها میکردند و به درون شعب میفرستادند.
"ابوجهل"، "عاص بن وائل"، "نضر بن حارث" و "عقبة بن أبیمعیط" نگهبانان شعب بودند تا مبادا کسی برای بنیهاشم آذوقه بفرستد. گاه میان اینان و افرادی از بنیهاشم که قصد داشتند آذوقه به شعب وارد کنند، نزاع در میگرفت و افرادی مانند: "ابوالبختری" ـ از همپیمانان قریش علیه بنیهاشم ـ بر فرزندان بنیهاشم رحم میکرد و به نزاع خاتمه میداد.[30] یک بار هنگام حمل بار به شعب، نگهبانان، آنچنان حکیم بن حزام را مضروب ساختند که تا سه روز بین مرگ و زندگی بود.[31] در طول مدت اقامت در شعب تمام دارایی و اموال خدیجه و ابوطالب مصرف شد[32] و محاصرهشدگان به سختی روزگار میگذراندند و به احتمال قوی شرایط سخت آنجا، باعث مرگ آن دو نفر شد که چندی پس از خروج از شعب رخ داد.[33]
برخی از امضاکنندگان معاهده تحریم، از شرایط سخت بنیهاشم در شعب ناخشنود بودند؛ اما دلایل مهمتری، آنان را از نقض آن بازمیداشت.
مزایای تحصن بنیهاشم در شعب ابیطالب
1- از بروز شکاف میان بنیهاشم در حمایت از پیامبر(ص) بر اثر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و عاطفی مشرکان مکه بر مشرکان بنیهاشم جلوگیری شد.[34]
2-حفاظت مستمر از جان پیامبر(ص) که در جریان زندگی عادی در مکه میسر نبود.[35]
3-حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای؛ زیرا تجمع همه بنیهاشم در شعب، عواطف خاندانهای وابسته به بنیهاشم را علیه اشراف قریش تحریک میکرد و مانع تندادن آنان به سیاستهای خشونتبار علیه بنیهاشم میشد.
4-حضور بنیهاشم در کنار پیامبر(ص) سبب نفوذ و آشنایی بیشتر آنان با محتوای اسلام میشد.[36]
5- فشارهای مالی، تشنگی و گرسنگی فرزندان و زنان بنیهاشم باعث بروز شکاف بیشتر میان مکیان در اتخاذ سیاستهای خشونتآمیز علیه بنیهاشم و دستبرداشتن از اینگونه اقدامها میشد.[37]
زمان و مدت تحصن
شروع محاصره از اوایل محرم سال هفتم هجری بنا بر قول مشهور به مدت سه سال ذکر شده است.[38]
دلایل انقضای پیماننامه قریش
1-اکثر مورخان همچون: یعقوبی[39] و ابنسعد،[40] خوردهشدن صحیفه به وسیله موریانه را دلیل نقض محاصره میدانند، حال آنکه قریش پس از آگاهی از صدق گفتار پیامبر(ص) نه تنها ایمان نیاوردند؛ بلکه او را ساحر خواندند و بر دشمنی راسختر شدند؛ زیرا بسیاری از امضاکنندگان معاهده در جنگ بدر حضور داشتند و جزء کشتهشدگان بودند و این قطعیترین دلیل بر نادیدهگرفتن این معجزه و وجود علل مهمتری است.[41]
2-سه سال رنج و گرسنگی بنیهاشم، احساسات مکیان و سرزنش آنان را بر ضد اقدامات قریش برانگیخت؛ از اینرو بر آن شدند که با نقض معاهده به این وضعیت خاتمه دهند.
3-حضور مسلمانان و مشرکان بنیهاشم در کنار یکدیگر در شعب و آشنایی آنان با محتوای دعوت پیامبر(ص)، صداقت و حقانیت گفتار و کردار او، پایههای اولیه اسلام و اولین هستههای مقاومت در برابر مشرکان را تشکیل داد. به همین دلیل، اشراف زیرک مکه برای پایاندادن به محاصره، با توسل به زور و تهدید در مقابل جناح ابوجهل بسیار کوشیدند؛ زیرا آنان از آثار سوء حضور آنان در شعب آگاه بودند.[42] این جناح با حضور "هشام بن عمر"، "ربیعة بن حارث"، "زهیر بن ابیامیه"، "مطعم بن عدی"، "ابوالبختری"، "عاص بن هشام" و "زمعة بن اسود بن مطلب" شبانگاه به طور پنهانی به گفتگو و ارزیابی نتایج معاهده پرداختند و مصمم به نقض آن و تحمیلخواستههایشان بر جناح مخالف شدند.[43] آنان با بهرهگیری از زمینههای مطلوب ذهنی مردم عادی مکه ـ که در میان آنان خویشاوندان بنیهاشم بسیار بودند ـ مسلحانه به سوی شعب رفتند و بنیهاشم را به ترک آنجا فرا خواندند. جناح ابوجهل نیز که قدرت کمتری داشت، به نقض معاهده گردن نهاد.[44] تاریخ نقض معاهده را پانزدهم رجب سال دهم بعثت ذکر کردهاند.[45]