27 بهمن 1395, 2:43
تماميانسانها در طول زندگيشان بارها به نحوي شكست خوردهاند و لحظات سخت و دشوار شكست را تجربه كردهاند و آن را پشت سر گذاشتهاند يا مزه تلخ آن را چشيدهاند. هر كس تلاش كند و شكست بخورد غمگين ميشود. شكست معمولا مساوي با از دست رفتن يك موقعيت است. اگر كسي تلاش نكرده باشد طبعاً حس نميكند چيزي را از دست داده است. براي ايجاد حس شكست بايد امتحاني كه گرفته شده منطقي باشد. ناكامي يعني نرسيدن به آرزوها و اهداف. ناكامي به دو طريق حاصل ميشود: يكي نرسيدن به اهداف منطقي يا انتخاب اهداف غيرمنطقي و غيرممكن. بد نيست گاهي توقعمان را كم كنيم. كم كردن توقع هميشه امكانپذير نيست و این دلایلی چند دارد، نخست: موفقيت براي حفظ اعتماد به نفس است. دوم: بعضي آدمها با آرزوهايشان خوشند و تلاش هم ميكنند، حتي اگر هرگز به آنها نرسند. سوم: بعضي از اهل فن معتقدند خوشبختي نبايد هدف اصلي زندگي باشد. آنها تحصيل علم و كمك به ديگران را در درازمدت ارضاكنندهتر ميدانند. چهارم: خيلي از آدمهاي افسرده خيرشان به ديگران رسيده است. اينها خوشبختي خود را فداي ديگران كردهاند.
اينكه چگونه با شكست برخورد كنيد اهميت ويژهاي دارد. اعتماد به نفس حاصل تلاش، استفاده از الگوها و روشهاي مناسب و صرف وقت است. آدمهاي ضعيف این مشغله فکری را دارند كه چطور شكست نخورند! هيچ ربطي هم به سختي يا آساني كار ندارد. آدمهاي موفق بيشتر به خوب انجام دادن كار و كسب تجربه فكر ميكنند ولي آدمهاي ضعيف مدام فكر نتيجه هستند. دسته اول از كارهاي سخت استقبال ميكنند؛ چون دنبال يادگیری هستند. اينها پس از هر شكست ميگويند: اين دفعه را باختم ولي در عوض تجربه كسب كردم! دفعه بعد از روش ديگري استفاده خواهم كرد. تلاش و آموزش، كارآيي را افزايش ميدهد. پس بهتر است از اين روش استفاده كنيم و به جاي خودخوري براي اداره زندگي، مسئوليت قبول كنيم نه اينكه خود را سرزنش كنيم. هميشه و در همه جا پشتكار، تعهد و تلاش نتيجه ميدهد. بعد از هر شكست از خود بپرسيد: مسبب این رویداد چه کسی بود؟ حالا بايد چه كار كنم؟ هيچ آدم عاقلي دنبال دلايلي كه قابل اصلاح نيستند نميگردد. هيچ رفتاري هم تك عاملي (وراثت، غريزه، فيزيولوژي و...) نيست. اكثر رفتارها قابل اصلاح هستند، پس اهميت آموزش را فراموش نكنيد. براي اينكه كسي قهرمان شود از سن قبل از مدرسه روزي حدود هشت ساعت تمرين ميكند. آدمها خيلي بيشتر از آنچه فكر ميكنند توان يادگیری دارند. بدانيم كه دليل اكثر شكستها كمكاري و عدم آموزش است. غالباً آدمها آخرين حد توانايي خود را نميدانند چون هرگز سعي نكردهاند به آن حد نزديك شوند. واضح است كه یکی از دلایل مهم شكستها، بهانهگیری است. خودكمبيني هم چيزي شبيه به همين است، اما قبل از عمل بروز ميكند. بهانههايي كه زياد استفاده ميشوند از اين قرار است: خستهام، مريضم، عصبانيم، آماده نيستم و... اين بهانهها در كوتاهمدت اضطراب و ناكاميحاصل از شكست را تخفيف ميدهند، اما در درازمدت موجب كاهش اعتماد به نفس و افزايش ترس ميشوند. كلام آخر اينكه گاهي خيلي به خودمان سخت ميگيريم، خيلي از خودمان توقع داريم، گاهي هم خيلي تلاش نميكنيم؛ آدم بايد پرتلاش و كم توقع بوده و هميشه دنبال راههاي بهتر باشد.
خواستههاي مراتب نازله نفس را هدف نهايي خويش قرار دادن در واقع در خدمت بعد جسماني و حيواني بودن، و آنها را به لذت دنيوي رساندن است و ثمره آن تباه ساختن مرتبه انساني و نفي انسانيت است. در عرف مردم به كسي كه از نعمت خواندن و نوشتن محروم باشد يا به فرد بياطلاع از مسائل، يا كماطلاع بيسواد گفته ميشود كه مرادف با جهل است و در مقابل كسي كه خواندن و نوشتن را ميداند يا فردي مطلع و آگاه از مسائل است به او باسواد گفته ميشود كه مرادف با علم است و بيسوادي و باسوادي افراد به مقتضاي شرايط محيطي، اجتماعي و... تفاوت ميكند. ولي مفهوم جهل در آيات و روايات در مقابل عقل است، به اين معنا كه جاهل كسي است كه در مقام انديشه يا عمل، غيرواقع را به جاي واقع نشانده و بر اساس آن زندگي ميكند و اما عاقل به فردي اطلاق ميشود كه در دو جنبه انديشه و عمل واقع را درك كرده و حركتهاي ارادياش بر واقعيت و حقيقت استوار است. جهل تكيه بر غير واقعيت است و در واقع وابستگي انديشهاي و عملي به چيزي است كه وجود عيني و خارجي ندارد و وجودي كه برايش ملاحظه ميشود، وجود فرضي است. وجودي كه رذايل و پستيها بر آن بنا شده است. اميرمومنان علي (ع) در اين مورد فرمود: جهل ريشه هر بدي است و نيز فرمود: جهل تباهكننده هر كاري است و به همين جهت آن حضرت جهل را دردناكترين دردها معرفي كرد و در بيان ديگري چنين فرمود: جهل به معناي فوق در مقابل عقل است، يعني براي آن وجودي فرض شده كه به وسيله صفات پست و رذيله كه از آن ناشي ميشود تقويت ميشود. جايگاه جهل كه ريشه هر بدي و رذیلت است بعد احساسي و تخيلي انسان است كه در مرتبه نازل از درك عقلاني قرار دارد. كسي كه در ارزيابي و شناخت واقعیات زندگي و بهطور كلي تحليل هستي به دستگاه ادراكي تخيل و احساس تمسك جويد، گرفتار جهل ميشود، زيرا مسائل مربوط به هستي و حيات آدميان فوق حس و تخيل است، هر چند شخص متمسك به حس و خيال آن را واقع ميپندارد و آن را حق تلقي كند. قرآن آناني كه بت را معبود خويش قرار دادهاند پيرو ظن و گمان و پندار ميداند، زيرا معبود بودن بتها امري غيرواقعي بوده و فقط وجود فرضي دارد و اين وجود فرضي معلول انديشه حسي و خيالي بتپرستان است. قرآن در آيه مباركه 36 سوره يونس ميفرمايد: و اكثر مردم جز از خيال و گمان باطل كه معلول تحليل و تفسيرهاي حسي و خيالي درباره هستي و جهان است پيروي نميكنند. و روشن است كه به راستي ظن و خيال موهوم كسي را از حق بينياز نميكند و موهوم، حسي و خيالي هرگز جاي علم و يقين را نميگيرد. حق اين است كه جهان هستي ظهور و جلوه اراده، حكمت و قدرت خداست، پس او رب و مالك جهان و انسان است، او تنها معبود انسان و همه موجودات بايد باشد والله بودن غير او پنداري بيش نيست و پندار عين جهل است. قرآن از اين مطلب پرده برداشته و در آيه مباركه 66 سوره يونس ميفرمايد: آگاه باش كه به راستي هر چه درآسمانها و زمين است، مِلك خداست، و آنچه را مشركان و بتپرستان از غير خدا ميخوانند و پيروي ميكنند، پندار باطلي بيش نيست كه بر اساس حس و خيال يافتهاند و اينها جز دروغ و غيرواقع نميگويند. حاكميت پندارهاي حسي و خيالي با محكوميت عقل همراه است و نتيجه آن غفلت از مرتبه عالي نفس و فرو ماندن در مرتبه نازل جسماني و حيواني است. و ماندن در مراتب نازل و هدف ذاتي و نهايي قرار دادن غيرالله رذيلت است كه از تفسير حسي و خيالي هستي، جهان و انسان ناشي شده است. تفسیري كه عين جهل است و به همين مناسبت قرآن مجيد به كساني كه غيرالله را معبود قرار دادهاند صفت جاهل داده است. در سوره زمرآيه شريفه 64 ميفرمايد: اي رسول ما به عبادتكنندگان غير خدا، بگو اي جاهلان! آيا مرا امر ميكنيد كه غير خدا را بپرستم؟ در نتيجه با توجه به بيان فوق روشن ميشود كه علت اساسي ماندن در مراتب نازل نفس و خواستههاي آن مراتب را هدف نهايي قرار دادن حيات پنداري و هستي پنداري است. ثمره چنين ماندني وجود صفات رذيلت در نفس است و اعمال ناشي شده از چنين صفاتي هر چند ظاهرش زيبا باشد همراه با قبح فاعلي است و به بيان قرآن درآيات مباركه 65-66 سوره زمر؛ و حقيقتا به تو و همه پيامبران پيشين وحي شده، اگر به خدا شرك آوري، تمام اعمالت تباه ميشود و تو سخت از زيانكاران خواهي بود. بلكه تنها خدا را عبادت كن و از شكرگزاران باش.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان