دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ارتباط روان شناسی اجتماعی با رشته های مشابه Relationship between social psychology with similar fields

No image
ارتباط روان شناسی اجتماعی با رشته های مشابه Relationship between social psychology with similar fields

كلمات كليدي : روان شناسي عمومي، روان شناسي اجتماعي، جامعه شناسي، مردم شناسي

نویسنده : منيره دانايي

با وجود این‌که روان‌شناسی اجتماعی، هویتی مستقل از سایر علوم دارد ولی ارتباط نزدیکی با رشته‌های روان‌شناسی عمومی، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی[1] دارد که در این مقاله به تفاوت‌ها و شباهت‌های روان‌شناسی اجتماعی با این رشته‌ها می‌پردازیم.

روان‌شناسی اجتماعی و روان‌شناسی عمومی

به عقیده برخی از روان‌شناسان اجتماعی، مرزهای میان روان‌شناسی اجتماعی و روان‌شناسی عمومی روشن نیست. از یک سو برخی، روان‌شناسی اجتماعی را شاخه‌ای از روان‌شناسی عمومی می‌دانند و عده‌ای دیگر برآنند که، روان‌شناسی چیزی جز روان‌شناسی اجتماعی نیست. با این همه ضمن این که نمی‌توان انکار کرد که این دو رشته قلمرو مشترک وسیعی دارند، می‌توان تمایزهایی را میان آن‌ها مشخص نمود.

روان‌شناسی عمومی به مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی می‌پردازد. انسان موجودی اجتماعی است و بخش وسیعی از رفتارهای او تحت تاثیر حضور دیگران قرار می‌گیرد و حاصل عوامل اجتماعی است. ما به ندرت می‌توانیم رفتاری را مثال بزنیم که اجتماعی نباشد. مثلا اگر ما در تنهایی هم، غذا بخوریم به احتمال قوی از قاشق و بشقاب استفاده می‌کنیم و به شیوه‌ای که در جمع رفتار می‌کنیم عمل خواهیم کرد. بنابراین بسیاری از رفتارهای انسان ناشی از تاثیرات عوامل اجتماعی و گروه است.[2]

اتو کلاین برگ[3]، در بیان تفاوت روان‌شناسی عمومی و اجتماعی بیان می‌کند: متخصصان روان‌شناسی اجتماعی به اجتماعی‌ترین پدیده‌ها می‌پردازند و متخصصان روان‌شناسی عمومی به پدیده‌هایی توجه دارند که کمتر از پدیده‌های دیگر اجتماعی هستند. از نظر روش‌های مطالعه، روان‌شناسی عمومی بیشتر به تجارب آزمایشگاهی اهمیت می‌دهد ولی در روان‌شناسی اجتماعی، تحقیقات میدانی اهمیت بیشتری دارد. از سوی دیگر، از نظر هدف بین این دو رشته تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود. روان‌شناسی عمومی در صدد مطالعه رفتار آدمی به صورت فردی است. ولی روان‌شناسی اجتماعی، رفتار آدمی را در گروه و موقعیت‌های اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌دهد. بنابراین در روان‌شناسی اجتماعی رفتار به صورت وسیع‌تری مورد مطالعه قرار می‌گیرد.[4]

روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی

مدت‌ها بعد از آغاز روان‌شناسی علمی، روان‌شناسی اجتماعی به عنوان بخشی از جامعه‌شناسی شناخته می‌شد. هنوز هم در بعضی از دانشگاه‌ها روان‌شناسی اجتماعی به صورت درسی، در ردیف درس‌های جامعه‌شناسی ارایه می‌شود. به طور کلی، هر دو این رشته‌ها به مطالعه رفتار افراد در گروه می‌پردازند ولی جامعه‌شناسی اساسا به گروه‌ها و روان‌شناسی اجتماعی به رفتار افراد در میان گروه‌ها نظر دارد. در بسیاری از موارد، این دو علم مسایل یکسانی را مورد مطالعه قرار می‌دهند ولی نگاه آن‌ها به مساله کاملا متفاوت است. مثلا جامعه‌شناسی در پی یافتن علل اجتماعی رفتار پرخاش‌گری به عواملی چون فقر و بیکاری تاکید می‌کند ولی روان‌شناسی اجتماعی به علل روانی این رفتار می‌پردازد و عاملی چون ناکامی را مطرح می‌کند. در مورد روش‌های مطالعه، جامعه‌شناسی سالیان دراز در بررسی‌های خود از روش‌های علومی چون حقوق، تاریخ، مردم‌شناسی و آمار استفاده می‌کرد. اما در حال حاضر می‌توان گفت؛ جامعه‌شناسی روش‌های خود را از روان‌شناسی اجتماعی گرفته است. روان‌شناسی اجتماعی، جنبه‌های تازه‌ای مانند توجه به نگرش‌ها در مطالعه نهادها را برای جامعه‌شناسی کشف کرده است. در مقابل، مفهوم نهاد نیز از جامعه‌شناسی وارد روان‌شناسی اجتماعی شده است و روان‌شناسان این رشته به آثار آن در رفتار فرد و شرایط حاکم بر رفتار پی برده‌اند. از طرفی روان‌شناسی اجتماعی در تحقیقات خود به اطلاعات جامعه‌شناختی نیازمند است و مطالعات خود را در قالب‌های کاملا معین و مشخص جامعه‌شناسی انجام می‌دهد.[5]

روان‌شناسی اجتماعی و مردم‌شناسی

جدا کردن روان‌شناسی اجتماعی از مردم‌شناسی بسیار دشوار است. زیرا بخش عمده‌ای از شواهد و مدارک مربوط به اثر گروه‌ها بر رفتار فردی از مردم‌شناسی اقتباس می‌شود. روان‌شناسی اجتماعی برای تبیین و تحلیل یک رفتار خاص به کرات از مدارک جمع‌آوری شده از قبایل ابتدایی و جوامع دور افتاده و ساده اطراف جهان استفاده می‌کند. شاید بتوان وجه تفاوت این دو رشته را در آن دانست که روان‌شناسی اجتماعی، علمی‌تر از مردم‌شناسی است. مردم‌شناسی عمدتا جنبه توصیفی دارد ولی در روان‌شناسی اجتماعی از روش علمی و تحقیقات کنترل شده آزمایشگاهی بیشتر استفاده می‌شود. یکی از موضوعات مشترک میان این دو رشته "خصیصه ملی" است که توجه به آن باعث رشد و توسعه مردم شناسی شده است، به نحوی که این رشته مدعی شده است که در زمینه شناخت انسان می‌توان به تبیین تام و کامل دست یافت.[6]

مقاله

نویسنده منيره دانايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سرمقاله

سرمقاله

جهاني‏ شدن و معنويت‏گرايي

جهاني‏ شدن و معنويت‏گرايي

نوشتار حاضر نیز تلاشی است برای بررسی رابطه جهانی شدن و معنویت و یافتن پاسخ مناسب به این پرسش که چرا در دهه‌های اخیر شاهد معنویت‌گرایی‌های فزاینده در عرصه جهانی هستیم و فرایند جهانی شدن چه تاثیری در احیاء معنویت‌ها دارد.
تلاشي در سنخ ‏شناسي جنبش‏هاي نوپديد معنوي ايران

تلاشي در سنخ ‏شناسي جنبش‏هاي نوپديد معنوي ايران

در نوشتار حاضر، با تکیه بر مشاهدات و مطالعات میدانی نگارنده و الهام گرفتن از دسته‌بندی‌های محققین غربی، یک سنخ‌شناسی دو سطحی هفت‌گانه- سه‌گانه عرضه شده است.
رياضت مشروع (آثار معنوي - معرفتي آن)

رياضت مشروع (آثار معنوي - معرفتي آن)

مقاله حاضر در صدد واکاوی معنایی و تبیین ریاضت درست در عرفان‌‌های صادق و ریاضت نادرست در عرفان‌های کاذب اعم از صوفیانه و سکولار برآمده است.
جنبش‌‏هاي ديني و مواجهه بنيادين عرفاني

جنبش‌‏هاي ديني و مواجهه بنيادين عرفاني

مقاله حاضر كوششي براي تهيه پاسخي ولو اجمالي براي دو مسئله است. اول اينكه، گسترش جنبش‌هاي ديني موجب ترويج چه عقايدي در بستر فرهنگ ايراني مي‌شود؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت: روح تعاليم جنبش‌ها حاوي مؤلفه‌هاي است كه بعضا در تعارض با فرهنگ معنوي ايرانيان است. در حقيقت، ترويج جنبش‌هاي نوپديد ديني در فضاي فرهنگي ايرانيان موجب اشاعه باورها و معنويتي ناهمگون مي‌شود. كه در اين مقاله به پنج مورد از آن نظير: اومانيسم معنوي، تحريف فرجام‌گرايي، معنويت اباحه‌گرايانه، تعبير زميني از عشق معنوي، تعبير مادي از آرامش معنوي مي‌پردازيم.

پر بازدیدترین ها

معيار سنجش و تمييز شهود رحماني از شهود شيظاني

معيار سنجش و تمييز شهود رحماني از شهود شيظاني

کشف و شهود از ارکان عرفان قلمداد مي‏گردد
جنبش‌‏هاي ديني و مواجهه بنيادين عرفاني

جنبش‌‏هاي ديني و مواجهه بنيادين عرفاني

مقاله حاضر كوششي براي تهيه پاسخي ولو اجمالي براي دو مسئله است. اول اينكه، گسترش جنبش‌هاي ديني موجب ترويج چه عقايدي در بستر فرهنگ ايراني مي‌شود؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت: روح تعاليم جنبش‌ها حاوي مؤلفه‌هاي است كه بعضا در تعارض با فرهنگ معنوي ايرانيان است. در حقيقت، ترويج جنبش‌هاي نوپديد ديني در فضاي فرهنگي ايرانيان موجب اشاعه باورها و معنويتي ناهمگون مي‌شود. كه در اين مقاله به پنج مورد از آن نظير: اومانيسم معنوي، تحريف فرجام‌گرايي، معنويت اباحه‌گرايانه، تعبير زميني از عشق معنوي، تعبير مادي از آرامش معنوي مي‌پردازيم.
تلاشي در سنخ ‏شناسي جنبش‏هاي نوپديد معنوي ايران

تلاشي در سنخ ‏شناسي جنبش‏هاي نوپديد معنوي ايران

در نوشتار حاضر، با تکیه بر مشاهدات و مطالعات میدانی نگارنده و الهام گرفتن از دسته‌بندی‌های محققین غربی، یک سنخ‌شناسی دو سطحی هفت‌گانه- سه‌گانه عرضه شده است.
Powered by TayaCMS