کلمات کلیدی : آيت الله صدوقي, امام خميني, طاغوت, ساواک, انقلاب
نویسنده : سید ابوالحسن توفیقیان
شهادت "آیت الله صدوقی(ره)"
"آیت الله محمد صدوقی" در سال 1287 ش برابر با 1327 قمری در یزد دیده به جهان گشود. خانواده شهید صدوقی از نوادههای مرحوم "شیخ صدوق" میباشند و پدر او مرحوم "آقامیرزا ابوطالب" یکی از روحانیون معروف یزد بود. نسب شریف ایشان بر اساس آنچه بر سنگ مزار "آخوند ملامهدی کرمانشاهی"[1] حک شده است, به چهره والای شیعه, "ابوجعفر, محمد بن علی بن حسین موسی بن بابویه قمی" معروف به «شیخ صدوق» می رسد. ایشان در هفت سالگی, پدر و در نه سالگی مادر خود را از دست دادند.
آیتالله صدوقی دورانی از تحصیلات خود را در یزد و اصفهان گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد. اقامت وی در قم مصادف بود با ششمین سال سلطنت استبدادی "رضاخان" و اوج حملات وی به روحانیت. ایشان 21 سال در قم به فراگیری علوم اسلامی پرداخت و از محضر عالمان نامداری همچون "شیخ عبدالکریم حائری یزدی"، "سیدصدرالدین صدر"، "سیدمحمدتقی خوانساری"، "سیدمحمد حجت کوه کمرهای" و "حضرت امام خمینی (ره)" بهره برد.[2] پس از درگذشت "آیتالله شیخ عبدالکریم حائری"، مؤسس و مدیر حوزة علمیه قم، اداره قسمتی از حوزة علمیه به ایشان واگذار شد که میتوان از تولیت مدارس و تقسیم شهریه های طلاب یاد کرد.[3] با رسیدن سال 1330 ش. و فوت عالم بزرگ دینی یزد، با درخواست مردم و توصیه "حضرت امام" و بزرگان به "آیتالله صدوقی"، ایشان به یزد بازگشته و به انجام وظایف دینی و انقلابی پرداخت.
ایشان در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشتند و در لسان بزرگان با القابی نظیر محور انقلاب, رهبر واقعی و ... یاد می شدند. به عنوان مثال "امام خمینی(ره)" در باره نقش ایشان در انقلاب اسلامی می گویند: « ایشان در انقلاب اسلامی نقش اساسی داشته, می توانم بگویم محور انقلاب بوده اند.»[4] و یا اینکه "مقام معظم رهبری" بیان می دارند که « نکته دیگر که در کار ایشان بسیار جالب و مهم بود، روح رهبر ی ایشان بود. "آقای صدوقی" را من در یزد یک رهبر, به معنای واقعی یافتم.»[5]
فعالیت های آیت الله قبل از انقلاب
خدمات اجتماعی:
این عالم ربانی در طول مدت زندگی خدمات اجتماعی و علمی بسیاری به جامعه اسلامی ارایه کرد. نحوه خدمت رسانی ایشان به گونه ای بود که او را به "حضرت خضر نبی(ع)" تشبیه کرده اند, چرا که گفته اند "حضرت خصر(ع)" هر کجا که می نشست, آنجا سبز و خرم می شد و "آیت الله صدوقی" نیز به هر دیار که قدم می گذاشت, از خودش آثار خیر و باقیات صالحاتی به یادگار می گذاشت.
مبارزات فرهنگی و ضد طاغوتی:
آیت الله در دوران طاغوت, مبارزه ای منفی را بر ضد رژیم آغاز کرده بود, و ضمن سر و سامان دادن به حوزه علمیه یزد, در هر فرصتی مخالفت خود را با ارکان رژیم آشکار کرد. ایشان به شدت مانع شرکت روحانیون در مجالس شاهانه میشدند و کسانی را که در این مراسم و مجالس شرکت می کردند، افشاء و طرد می کرد؛ که چنین طردی از سوی وی, سازمان ساواک را نیز به واکنش وادار میکرد.[6] "آیت الله صدوقی" با هوشیاری از ترفند رژیم, از ساخت و بنای مدرسهای که امکان سوء استفاده در افتتاح آن می رفت، جلوگیری می کند. یکی از روحانیون یزد از او در خصوص بنای دبستانی در "محله اکبرآباد یزد" کسب تکلیف می کند؛ ایشان می گوید« هیچ صلاح نیست اقدام کنی» چون به نام جشن های 2500 ساله نامگذاری می شود و خلاف شرع است. بگذار بعد از سپری شدن ایام جشن ها, مدرسه ای که زیر نظر خودم باشد, خواهم ساخت.[7]
مخالفت و سرسختی ایشان در مبارزه با رژیم به گونه ای بود که تحت هیچ شرائطی حاضر به نشان دادن نرمش در مقابل رژیم نبودند؛ به عنوان مثال آیت الله در سال 56 به قصد سفر به مکه درخواست صدور اجازه خروج از کشور می نماید؛ که ساواک مرکز، طی دستور العملی از ساواک یزد می خواهد که « به نحو مقتضی با نامبرده بالا تماس حاصل و ضمن توجیه و تذکر به سوابق وی چنانچه حاضر شود، در آینده اعمالی مغایر با مصالح کشور مرتکب نشود و تعهد اخلاقی و عملی بسپارد با صدور گذرنامه مشارالیه موافقت، در غیر این صورت مخالفت به عمل آید.»[8] ساواک یزد طی برگ خبری اعلام می کند «یادشده اظهار داشت حاضر به سپردن تعهد نبوده و به این ترتیب از رفتن به عربستان سعودی صرف نظر می نماید.»[9]
اعلامیه ها و بیانه های:
از دیگر اقدامات ایشان در راستای مبارزات ضد طاغوتی می توان به صدور اعلامیه ها و بیانیه های آتشین از سوی ایشان اشاره کرد؛ که ذیلا به عنوان نمونه به مواردی از آنها اشاره می کنیم.
- همزمان با سایر مراجع, روز 15 خرداد 1357 را عزای عمومی اعلام کرد و از مردم خواست از خانه های خود بیرون نیایند و مغازه های خود را نیز تعطیل کنند.
-صدور بیانه به مناسبت تحریم جشن های نیمه شعبان به منظور رسواکردن رژیم طاغوت.
- صدور بیانیه به مناسبت واقعه سینما رکس آبادان و انتساب واقعه مذکور به دولت و رژیم شاهنشاهی.
-صدور اعلامیه بر علیه دولت آشتی ملی(دولت "شریف امامی") و به تمسخر گرفتن ادعای روحانی زاده بودن "شریف امامی".
- صدور بیانیه به مناسبت جمعه خونین 17 شهریور 1357....
فعالیت های آیت الله بعد از انقلاب
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از طرف مردم یزد، برای تدوین قانون اساسی، راهی مجلس خبرگان شد و در راه تثبیت اصل ولایت فقیه، تلاش فراوانی از خود نشان داد. وی همچنین به عنوان نماینده امام و امام جمعه یزد برگزیده شد و به روشنگری و ارشاد مردم همت گماشت. سرانجام "آیت الله محمد صدوقی" در روز 11 تیر 1361 مطابق با دهم ماه مبارک رمضان سال 1402 قمری، پس از ادای نماز جمعه در حالی که جایگاه را ترک میکرد، منافقی با به آغوش کشیدن آن بزرگوار و منفجر کردن نارنجکی که در دست داشت، ایشان را در خون خود غوطهور ساخت و به درجه رفیع شهادت رساند.
نتیجه گیری:
کنکاش در زندگی, تفکرات و مبارزات مردان بزرگ بسیار سخت است؛ زیرا منابع و محدودیت دید ما در یافتن علت بسیاری از کارها و رفتارهای آنان, با کاستی های فروانی روبروست. نوشته حاضر در باره "شهید صدوقی" نیز مجزا از چنین امر کلی نیست.
"آیت الله صدوقی" از ابتدای آشنایی با "امام", دارای عقاید و نظرات مشترک با ایشان بود، که همین امر موجب شد، وی ارتباط خود را تا آخرین لحظات عمر با اهداف "امام" و انقلاب حفظ کند. ایشان کار هدایت و رهبری مردم یزد را به پیشنهاد "امام" عهده دار شد. در هماهنگی یزد با وقایع کشور, عملکرد این شهید بسیار مهم بود. مبارزات و فعالیت های او در انقلاب اسلامی بسیار عمیق و شایان توجه است و همین امر باعث شد تا منافقان با اهداف از پیش تعیین شدهای، همچون: حذف مهره های تاثیر گذار مردمی و ضربه زدن به انقلاب و به شکست کشاندن آن به ترور افرادی همچون "آیت الله صدوقی" و دیگران اقدام کنند.