كلمات كليدي : جاه طلبي، شهرت طلبي، قدر، منزلت
نویسنده : علي رحيمي اقدم
شهرت در لغت به معنی معروف شدن و شهرت طلبی یعنی تلاش برای قدر و منزلت پیدا کردن است.
حب شهرت، در حقیقت به حب ذات و به مطرح کردن خود برمیگردد. حب جاه به دنبال غفلت از خدا ظهور میکند و بنده را از قرب الهی مانع میگردد. از این رو زدودن این خصلت ناشایست به سختی محقق میشود؛ چون در حقیقیت کنار زدن و شکستن خود است. خداوند میفرماید:
«این منزل آخرت (بهشت) را تنها برای کسانی قرار میدهیم که در روی زمین قصد برتری (جاه و شهرت) و قصد فساد ندارند.» (قصص/83)
برتریجویی یکی از مصادیق فساد در زمین است. خداوند کسانی را در بهشت جا میدهد که نه تنها برتریجویی و فساد نمیکنند، بلکه اراده آن را نیز نمیکنند. مطالعه شرح حال قارون و فرعون گویای آن است که آنچه مایه بدبختی آنها شد، همان برتریجویی و فساد بود. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
«بزرگمنشی را رها کن تا مشهور نشوی، خود را بلند نکن تا بر سر زبانها نیفتی و شناخته نشوی، خود را پنهان کن و ساکت باش تا سالم بمانی »
شهرتطلبی مانند ریاستطلبی یکی از انشعابات حس قدرتطلبی در وجود انسان است با این تفاوت که ریاست، فرمانروایی بر ابدان مردم است و قدرت اجرایی آن نیروهای مادی است ولی جاه، مالکیت بر دلها است و نفوذ معنوی و محبوبیتی است که مردم را به اطاعت وا میدارد.
داشتن جاه و شهرت برای افراد لایق، نعمتی است که خداوند آن را در قلوب مردم قرار میدهد.
مضرات شهرتطلبی
1- صاحب جاه و مقام پیوسته جان و مالش در خطر و خودش مورد حسد و آزار دیگران است.
2- شهرتطلبی از آرامش درونی انسان میکاهد.
3- این صفت خبیث باعث روییدن نفاق در دل میشود و اعمال رنگ ریا به خود میگیرند، چون شخص شهرتطلب برای اینکه منزلت خود را در نزد مردم حفظ کند و یا آن را بالا ببرد سعی میکند خود را دارای کمالات و فضیلتهایی نشان دهد که آنها را دارا نیست و نیز عیوب و نقایص خود را از مردم پنهان کند در حالیکه آنها را داراست.
4- حب شهرت مانع یاد خدا و مانع فکر کردن است؛ چون اسیر قضاوتهای مردم است و برای از دست دادن مقام و منزلتش نگران و ترسان است و برای رسیدن به هدفش به انواع معاصی و محرّمات دست میزند از اینرو قلب او همیشه مشغول است.
علاج شهرتطلبی
1- بداند که شهرت، کمال حقیقی نیست و با مرگ تمام میشود؛ زیرا جاه و مقام در طول زمان از بین رفتنی هستند. چیزی هم که خود فناپذیر باشد، نمیتواند موجب کمال گردد.
2- قناعت و قطع طمع از مردم؛ زیرا کسی که قناعت کند از مردم بینیاز و طمعش از آنها قطع میشود و چون بینیاز شد، برای منزلتی که در قلوب آنان دارد ارزشی قائل نیست.
3- دانستن مضرات آن از جمله مکر حسودان، غفلت از خدا و احتمال زوال موقعیت.
4- هنگامی که مردم به امری در مورد او معتقد شوند که او لایق آن نیست، آن اعتقاد را به هر وسیله مشروع و ممکن زائل کند.
5- در آیات و روایات مربوط به مذمت حب جاه و شهرت تامل نماید.