کلمات کلیدی :شهيد مصطفي چمران، شهادت، هجرت، ستاد جنگهاي نامنظم
نویسنده :محمد مظاهري
شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران
شهادت، سرخ است و این سرخی، لهجه خونین سر بردگی، دل بریدگی و به راه افتادگی است. قنوتی است عاشقانه با دلی موج خیز، سفری خیزرانی با درکِ خون؛ افشای عاشورا و انتشار کربلا.
قال الصادق (ع):
«لولا الشهادة، لاندرست الدین»
«اگر شهادت نمیبود، دین از هم پاشیده میشد».
قصه مرگ، در دفتر خون شنیدن دارد، سلاحی در کف شهید، معبری برای رسیدن، شهدی برای چشیدن و سطر کوچکی برای فهمیدن. اگر شور ماند، باید که رفت،[1] رفتنی که در کلام نگنجد و افق آن را بتوان درک کرد، چرا که مقام شهید قابل وصف نباشد. اما او اسوه و الگوی کامل شهیدان بود. قلبش به وسعت تمام هستی، روحش بلند و آسمانی، دستش نسیم مهربانی. آری شهید چمران پدر یتمان و دشمن سر سخت کافران بود. ارادهاش مستحکم، ایمانش با صلابت، اهل قیام و سجود، عقل و جنون، آهن و اشک، شیر بیشه نبرد، شاگرد مکتب علی (ع)، مالک اشتر جنوب لبنان و حمزۀ کربلای خوزستان.
تحصیلات
شهید چمران در سال 1311 در تهران، خیابان 15 خرداد، بازار آهنگرها، سه پوک متولد شد.
وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، دارالفنون و البرز گذراند. سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. او در دروس تفسیر، منطق و فلسفه از محضر اساتیدی چون آیتالله طالقانی و شهید مرتضی مطهری بهره برد.
او از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان تهران و فعالان در نهضت ملی ایران به شمار میرفت. اما با کودتای 28 مرداد 1332 این نهضت دچار بحران شد و مدتی بعد نهضت مقاومت ملی وارد صحنه شد.
شهید مصطفی چمران که در حال سپری کردن سال دوم دانشکده رشته الکترومکانیک بود؛ به کمیته نهضت مقاومت ملی دانشکده فنی پیوست و در توزیع شب نامههای نهضت علیه رژیم کودتا، جمعآوری کمکهای مالی و حضور در تظاهرات نقش بسزایی ایفا نمود.
هجرت به آمریکا
شهید دکتر مصطفی چمران در سال 1336 از دانشکده فنی فارغ التحصیل شد و در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا رفت و در شهر کالج استیشن در ایالت تگزاس آمریکا به تحصیل ادامه داد. بعد از کسب مدرک فوق لیسانس برای اخذ مدرک دکترا به دانشگاه کالیفرنیا در برکلی رهسپار گشت.
تأسیس نهضت آزادی ایران و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا
شهید مصطفی چمران در سال 1341 نهضت آزادی ایران را با همراهی دوستانش در آمریکا تشکیل داد و بعد انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی نموده کنترل سازمان دانشجویان ایرانی آمریکا را به دست گرفت.
هجرت به مصر و تدارک جنگ مسلحانه
پس از قیام 15 خرداد سال 1342 یک تغییر کیفی و اساسی در نگرش بسیاری از مبارزین جوان نسبت به شیوۀ مبارزه به وجود آمد و آن اینکه شیوههای مبارزۀ پارلمانی مرسوم در مبارزات، جواب نمیداد.[2]
لذا شهید چمران به همراه برخی دوستان خود رهسپار مصر میگردد و مدت دو سال در زمان عبدالناصر، سختترین دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را میآموزد و به عنوان بهترین شاگر این دوره شناخته شد و مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذارده میشود.[3]
هجرت به لبنان
بعد از وفات عبدالناصر ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا میکند لذا دکتر چمران برای تأسیس چنین پایگاهی در سال 1350 به لبنان سفر میکند و ادارۀ مدرسۀ فنی جبل العامل را که در جنوب لبنان در شهر صور توسط امام موسی صدر تأسیس شده بود، را به عهده میگیرد و علوم فنی درسهای معارف دینی و علوم سیاسی و آموزشهای رزمی را به دانش آموزان میآموزد.[4]
تأسیس حرکت محرومین و سازمان أمل
امام موسی صدر حرکت محرومین را نه فقط برای شیعیان بلکه برای همه محرومین لبنان تشکیل داد که در سازمان دهی آن دکتر چمران آرام و بیصدا نقش برجستهای داشت. او به طور فعال در انتشار مجله محرومین و تهیه و تنظیم مقالات آن شرکت داشت و در کلاسهای درس آموزش عقیدتی و معارف حرکت محرومین که در مدرسۀ جبل العامل تشکیل میشد، تدریس میکرد. بسیاری از قهرمانان در نبرد با اسرائیلیهای متجاوز به جنوب لبنان، شاگردان دکتر چمران در همین مدرسه و کلاسهای حرکت محرومین بودند که به زیباترین و شجاعانهترین شکل ممکن جنگیدند. بدون شک نام این مدرسه و جوانان در تاریخ مبارزات لبنان به عنوان نمونههای شجاعت، ایثار و اعتبار تثبیت شده است. سپس او به فکر تأسیس یک شاخۀ نظامی مرکب از داوطلبان حرکت محرومین افتاد که امام موسی صدر آن را به «امواج المقاومة اللبنانیه» یا أمل گذاشت. بدین طریق سازمان أمل بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی گشت.
احزاب و نیروهای چپ مارکسیی لبنان و فلسطین و برخی از ایرانیان کج اندیش با چمران دشمنی خاصی داشتند؛ تا آنجا که از هر نوع شایعه پراکنی علیه او امتناع نمی نمودند. او بارها هدف توطئه قتل از طرف گروههای معاند قرار گرفت، ماشینش را منفجر کردند و بارها بر سر راه صور به بیروت او را مورد ترور قرار دادند. ساواک او را به شدت تحت نظر داشت، مأمورین ویژهای را برای کنترل او گمارده بود، به هر کجا که میرفت و با هر کس که ملاقات میکرد به ساواک گزارش میشد.[5]
بازگشت به وطن
دکتر چمران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت به ایران بازگشت و به سمت معاونت نخست وزیر در امور انقلاب منصوب گردید. او در این سمت بسیار قاطع و محکم عمل نمود. به ویژه در جریان پاوه که قدرت ایمان و ادارۀ آهنین و شجاعت خود را ثابت کرد و آن شب پر خطر را به پیروزی رساند. بعد از بازگشت به تهران به فرمان رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) در شانزدهم آبان سال 58 وزیر دفاع شد. سپس در اولین دورۀ انتخابات مجلس شورا در تهران کاندیدا شد و علیرغم همه جو مسموم آن زمان علیه او و بدون آنکه ستاد انتخاباتی داشته باشد با کسب اکثریت مطلق آراء در همان دور اول به مجلس راه پیدا کرد.
بعد از آنکه دولت و نهادهای جدید بر طبق قانون اساسی به وجود آمد، دکتر چمران از جانب حضرت امام خمینی(ره) به نمایندگی و مشاورت ایشان در شورای عالی دفاع برگزیده شد و مأموریت یافت هر هفته با بررسی کامل و با کمال دقت رویدادهای داخلی ادارات مختلف ارتش را برای حضرت امام (ره) ارسال نماید.
تشکیل ستاد جنگهای نامنظم
پس از شروع جنگ تحمیلی، ارتش صدام با تمام امکانات به مرزهای ایران اسلامی هجوم آورد. در شرایط آن روز ایران توان مقابله با ارتش متجاوز عراق را در یک جنگ کلاسیک نداشت. بهترین نوع مقابله با آنان جنگ مردمی یا نامنظم بود؛ لذا با شروع جنگ تحمیلی به جنوب رفت و در اهواز ستاد جنگهای نامنظم را پایه گذاری نمود و تمام تجارب خود در جنگ با اسرائیل را در خدمت دفاع مقدس قرار داد.
این ستاد به غیر از رشادتهایی که در عملیات چریکی برای به انفعال کشیدن لشگرهای مکانیزه بعثی و پیشگیری از پیشروی آنها به آستانه اهواز از خودنشان داد، با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض صد کیلومتر توانست در مدت یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخته و چند کیلومتر دشمن را به عقب بکشاند و کاری کند که فکر تسخیر اهواز را از سر خود بیرون کنند. دشمن بعد از ناامیدی از تسخیر اهواز به سوسنگرد حمله میکند و مدت سه روز شهر را تحت محاصره قرار داد. در این هنگام شهید چمران نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد. و با برنامه و شیوهای جدید سوسنگرد را از محاصره دشمن نجات داده و سوسنگرد را به پیروزی می رساند. سپس در 31 اردیبهشت سال 1360 با یک حمله برقآسا، ارتفاعات الله اکبر فتح میشود که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود و سپس تپههای تسحیطیه (شاهسوند) و دهلاویه را قهرمانانه فتح میکند.
شهادت
دکتر چمران، شب قبل از عزیمت به دهلاویه در آخرین جلسه ستاد جنگهای نامنظم، یارانش را با وصایای بی سابقه نصیحت کرد، در هنگام خروج گویی هم اطرافیانش با وی وداع میکردند و با نگاههای اندوهبار تا آنجا که چشم میدید او را دنبال میکردند و در نهایت در 31 خرداد سال 1360 در منطقه دهلاویه ترکش خمپارهای به پشت سرش اصابت کرد و به دیدار حق شتافت.[6] آری شهادت، سرخ و اگر نشود ماند، باید که رفت.
گزیدهای از پیام رهبر کبیر انقلاب امام خمینی به مناسبت شهادت دکتر چمران:
او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید «هنر آنست که بی هیاهوهای سیاسی، خود نماییهای شیطانی برای خدا به جهاد بر خیزد و خود را فدای هدف کنند نه هوی» این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر.[7]