15 اردیبهشت 1397, 14:34
نعل وارونه زدن اصطلاحی است که بر کار غیراخلاقی، غیرفرهنگی و ضدارزشی اطلاق میشود. برخی از مردم عادت دارند که ارزشها را دور بزنند و گمان میکنند که این گونه رفتار میتواند توجیه گر رفتار آنان باشد و یا از اتهام عمل نادرست و زشت مبرا سازد یااین که زمینه موفقیت نهایی آنان را تضمین کند. اما از نظر قرآن چیزی بهتر از صداقت وجود ندارد. هرگونه توجیه گری برخلاف اصول عقلانی و عقلایی و شرعی، رفتاری نادرست و باطل است و هرگز انسان را به مقصد و مقصود نهایی نمیرساند و در میانه منزل این بار کج به زمین میافتد و رسوایی آن دامن گیر آنان میشود.
در فرهنگ جاهلی رسم این گونه بود که اگر مردم مکه برای حج از خانه خود بیرون میرفتند، تا زمانی که اعمال و مناسک حج را به تمام و کمال انجام نداده بودند، اگر کاری برای ایشان پیش میآمد که میبایست وارد خانه شوند، به جای در از پنجره وارد خانه خود میشدند و اگر پنجره و روزنه ای نبود، در پشت خانه سوراخی ایجاد میکردند و از آن جا وارد خانه خود میشدند و این را نشانهای از تقوای خود بر میشمردند و گمان میکردند با این کار مراسم و آیین الهی حج را به درستی انجام میدهند؛ چرا که بر این باور بودند که حج گزار با لباس احرام نمی بایست وارد خانه شود. پس ورود به خانه خود را در ایام حج حرام میدانستند. با این همه میدیدند که کاری در خانه دارند و میبایست به خانه وارد شوند، پس راهی میجستند که بدون آن که به ظاهر، حرمت شکنی کرده باشند، وارد خانه شوند. این گونه بود که از پنجره یا سوراخی که میکندند وارد خانه میشدند.
خداوند در آیه 189 سوره بقره ضمن نقد مجموعهای از قوانین و رفتارهای آنان، به نقد این رفتار نیز میپردازد و میفرماید: یسالونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس والحج و لیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها و لکن البر من اتقی و اتوا البیوت من ابوابها و اتقوالله لعلکم تفلحون؛ درباره حکمت هلالهای ماه از تو میپرسند، بگو: «آنها شاخص گاه شماری برای مردم و موسم حج اند.» و نیکی آن نیست که از پشت خانهها درآیید، بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند و به خانهها از در ورودی آنها درآیید و از خدا بترسید، باشد که رستگار گردید.
به نظر میرسد که اعراب جاهلی برای خود افزون بر قوانین و آیینی که حضرت ابراهیم(ع) برای حج بیان کرده بود، آیین و قوانینی را افزودند تا این گونه رعایت بیشتر و دقیق تری کرده باشند و تقوای الهی را نشان دهند. این رفتار آنان همانند رفتار برخی از مسیحیان است که قوانین رهبانیت را پدید آوردند و در دین مسیحیت وارد کردند وخداوند در قرآن آنان را نقد میکند و میفرماید: ورهبانیه ابتدعوها ما کتبناها علیهم الاابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها؛ رهبانیتی که بدعت گذاشتند، ما آن را بر ایشان ننوشتیم و قانون نگرداندیم مگر آن که آنان خود را جهت خشنودی خدا آن را جستند، پس چنان که بایستن بود رعایت نکردند. (حدید، آیه 72) البته این رفتار عجیب و غریب در میان اعراب جاهلی پیشینه هم دارد و شماری از رفتارها را قرآن گزارش میکند که آنان برای تقوای بیشتر و بهتر در پیش گرفته و آن را قانون الهی و ابراهیمی دانستهاند. از این رو در جایی دیگر آنان را نقد کرده و میفرماید: قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ بگو چه کسی زینت های خداوندو روزی پاک و طیب را که برای بندگانش فراهم آورده، حرام کرده است؟ (اعراف، آیه 23)
آیات دیگری را میتوان یافت که بیانگر بدعت سازی ها از سوی برخی از مردم به نام دین و خدا و تقواست. همین بدعت سازی های اهل متشرعه نامتشرع در حقیقت مانع جدی در سر راه تعالی و رشد اسلام در طول تاریخ بوده است. برخی یهودیان رفتار فردی حضرت یعقوب(ع) در نخوردن گوشت یا پیه حیوانات را حکم الله دانسته و وارد دین یهودیت کردند.
مشکل این جاست که کاری را که دین نگفته به نام دین تمام میکنند و میخواهند به نام دین انجام دهند. اگر کسی بخواهد برخی کارها را انجام دهد یا ندهد، لازم نیست تا به نام دین بر خود حرام یا واجب کند.
اما عرب جاهلی در گذشته و برخی مومنانی که رفتار جاهلی در پیش گرفته اند، این گونه رفتار میکنندو عرصه را بر دین و دینداران واقعی سخت میکنند. چه بسیار رفتارهای خودساخته متشرعان که به نام دین قالب میشود و اگر کسی برخلاف آن رفتار کند، مواخذه شده و از دایره دین و دینداری بیرون رانده و مهر کفر بر پیشانی او میزنند.
صداقت، اقتضای این را دارد که بگوییم این کارها اصولاتا چه اندازه دینی است و بیانگر حکم الله است و اگر کاری است که خوشایند من یا گروهی است آن را به نام دین تمام نکنیم.
از آیه شریفه 981 سوره بقره میتوان درس های بسیاری گرفت. یکی آن که اگر میخواهیم کاری را به درستی انجام دهیم، از مسیرهای قانونی، عقلانی و عقلایی و شرعی آن برویم؛ زیرا النجاه فی الصدق؛ رهایی در صداقت است. اگر میخواهیم در کشوری کار فرهنگی بکنیم از راه های قانونی استفاده کنیم و اگر بجوییم، آن راه های قانونی را مییابیم. اگر میخواهیم در جوانان تاثیرگذار باشیم از راه صداقت برویم و نخواهیم با مجادله و تهدید و وعید آنان را در مسیر حق قرار دهیم.
خداوند در این آیه میفرماید: هر کاری را از راهش وارد شوید؛ چرا که بکارگیری روشهای نادرست و غیرمنطقی برای انجام امور و کارها، خلاف تقواست. بنابراین اگر میخواهید به حقیقت اسلام برسید میبایست از در آن یعنی علی(ع) و اهل بیت(ع) و ولایت وارد شوید. از این رو در برخی از روایات از باب جری و تطبیق، علی(ع) باب اسلام دانسته شده و پیامبر(ص) میفرماید: انا مدینه العلم و علی بابها؛ من شهر علم هستم و علی در آن است. پس هر کسی بخواهد به شهر پیامبر(ص) و حقیقت معارف الهی قرآن نبوی وارد شود میبایست از در علی(ع) وارد شود. پس تقوای الهی در این است که برای هر کاری راه طبیعی آن را پیدا کنید و از آن جا وارد شوید و گمان نکنید که با بیراهه رفتن و دور زدن میتوان به مقصد رسید؛ چنان که دورزدن رهبری امیرمومنان(ع) عده ای را به مقصد نرساند و موجبات گمراهی بسیاری را فراهم آورد. البته تنها اهل تقوای واقعی هستند که در همه امور زندگی از راههای قانونی و طبیعی وارد میشوند و با کلاه شرعی و توجیه گیری نمیخواهند به مقصد برسند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان