6 تیر 1397, 0:0
احتمال دارد دولت اسلامی از دسیسههای دشمنان باخبر باشد و توان مقابله با آنان را نیز داشته باشد، ولی در این زمینه اقدامی صورت ندهد. در این شرایط واجب است خود مردم برای دفع خطر اقدام کنند و برای مقابله با چنین توطئههایی طرح بریزند و برای اجرای آن تصمیم بگیرند. اگر این اقدام مردم موقتا ضرر اقتصادی برای جامعه دربر داشته باشد، بعدها این ضرر جبران خواهد شد. به هر حال، این امری واجب است که متاسفانه نمونهها و جوانب آن به درستی بررسی و تدقیق نشده است. بنابراین هرگاه خطری از سوی دشمنان خارجی یا داخلی در یکی از زمینههای حیات اجتماعی، جامعه اسلامی را تهدید کند، بر مردم مسلمان واجب است که با استفاده از علم عالمان، متخصصان و صاحبان تجربه، تصمیم قطعی برای مقابله با آن خطر را اتخاذ کنند، و نقشههای دشمنان را خنثی سازند.
یکی از آفاتی که ممکن است هر یک از ما در اجرای امر به معروف و نهی از منکر دچار آن شویم، این است که شیطان از غفلت ما استفاده کرده، مسائلی را که چندان اهمیتی ندارد، برای ما بزرگ جلوه میدهد و توجه ما را به آنها جلب میکند تا از مسائل مهم تر غفلت کنیم. این نکته، مهم است که هر کس در زندگی خود ممکن است بارها مشاهده کرده باشد. اشخاص متدینی بودهاند که هم برخوردار از علم و تقوا بودهاند، اما در این گونه مباحث، بر مسائلی تاکید میکردند که اهمیت چندانی نداشت و از دیگر سو، اشتغال به آن مباحث، آنان را از پرداختن و توجه به مسائل اصلی باز میداشت.
این نکته، پیش از انقلاب، بسیار شایع بود؛ مثلایکی از روحانیان وارسته و عالی مقام، در آن زمان در منبر خود صحبت از مسائلی میکرد که اهمیت چندانی در آن زمان نداشت و طرح برخی مسائل از ایشان در آن مقطع تعجب انگیز بود. مهم ترین مسئله ای که آن شخص، به آن اهمیت میداد، مسئله ریش تراشی بود. او مصمم به امر به معروف و نهی از منکر بود، اما گویا در عالم هیچ حرامی جز ریش تراشی وجود ندارد. هر کس پیش او میآمد، به سبب تراشیدن ریش او را مذمت میکرد و گاهی با خواندن روایت یا بیان تشبیهات زننده ای، طرف مقابل را به کلی از خود میراند. بر فرض که تراشیدن ریش، حرام قطعی هم باشد، اما آیا در مقام امر به معروف و نهی از منکر، اهمیت این معصیت از دیگر معاصی در آن زمان بالاتر بوده است؟!
تردیدی نیست که باید در امر به معروف و نهی از منکر، هر حرامی را به اندازه اهمیتش در نظر گرفت و این گونه نباشد که از بسیاری گناهان کبیره که در جامعه اتفاق میافتد، غفلت شود و تنها به معصیتی توجه شود که اهمیت آن کمتر از آنهاست. برای نمونه، روا نیست که با وجود آن همه انحرافات فکری و عقیدتی در جامعه، کسی آنها را نادیده انگارد و تمام هم خود را صرف مسئله کوچکی کند که در مقابل آن مفاسد و انحرافات، هیچ شمرده میشود. متاسفانه نه تنها در گذشته برخی بزرگان ما به این نکته توجه نداشتند، هم اکنون نیز برخی دلسوزان اسلام، که حتی از معلوماتی در سطح عالی برخوردارند و در مراتب بالای تقوا هستند، وقتی درصدد امر به معروف و نهی از منکر برمی آیند، مسائل مهم را به حال خود وا میگذارند و به سراغ مسائلی میروند که اهمیت آنها بسیار کمتر است؛ برای نمونه، مطرح کردن مفاسد در جامعه با عالی ترین سطوح مسئولیت کشوری و درخواست اصلاح جامعه، تذکر به نمایش عکسهای زنان سربرهنه در تلویزیون به منظور جلوگیری از ادامه پخش آنها، تا زمینه گناهان کبیره در جامعه از بین رود، و مصادیقی از این دست، میتواند نمونههایی از مسئولیت سنگین در جلوگیری از ارتکاب معاصی در جامعه باشد. اما باز هم بالاتر از این، آنجاست که از بالاترین مسئولان اجرایی کشور خواسته شود که جلوی گسترش روزافزون انحرافات عقیدتی و شبهاتی که سبب کفر جوانان کشور میشود، گرفته شود. کار، در مقاطعی از عمر نظام اسلامی، به آنجا کشید که برخی به ضروری ترین مسائل دین، شبهه وارد کردند و در روزنامه ها، مجلات و رسانههای گروهی دیگر، ضروریات اسلام را به استهزا گرفتند. اهمیت این انحراف، از نمایش یک عکس زن سربرهنه در تلویزیون بسیار بیشتر است.
بنابراین کسانی هستند که واقعا صاحب فضلاند، از مسائل فقهی به خوبی آگاه اند؛ و قصد خدعه، فریب دادن، تقدس مآبی و ظاهرسازی ندارند، بلکه در حقیقت، در پی اجرای امر به معروف و نهی از منکر و آگاه کردن مسئولان به مفاسد موجود در جامعهاند، لیکن ذهنشان تنها مشغول مسائل کم اهمیت تر است و توجه ندارند که چه خطرهای بزرگ تری در جامعه وجود دارد. از این روی تا در تلویزیون فیلم نامناسبی به نمایش درآید، صدایشان بلند میشود، اما زمانی که برخی مطبوعات و رسانههای گروهی کشور، به نشر مطالبی میپردازند که زمینه انکار خدا، وحی، عصمت انبیاء و ائمه اطهار(ع) و معاد را توسط جوانان فراهم میسازد، سکوت میکنند. گویا از نظر ایشان، معصیت در همین نواختن و گوش دادن موسیقی و نمایش صحنههای بی حجابی خلاصه میشود. آفتی که ذکر گردید، بدترین چیزی است که در اجرای امر به معروف و نهی از منکر توسط بزرگان میتوان آن را تصور کرد. اگر این مطلب را تحلیل کنیم، نباید هیچ بعید بدانیم که شیاطین جن یا انس، و یا هر دو، زمینه هایی فراهم میکنند که توجه بزرگان ما معطوف به یک سلسله مسائل جزئی شود تا از مسائل اصلی غفلت کنند و آنها بتوانند هدف خود را، بدون اینکه حساسیتی در جامعه به وجود آید، پیش برند. از این آفت نباید ساده گذشت؛ چرا که آسیب شدیدی را به جامعه اسلامی وارد میکند. همچون یک طبیب که وقتی متوجه میشود بیمار او چندین مرض دارد، اول باید آن مرض اساسی را که کشنده است و ممکن است خطر زیادی بیافریند، علاج کند. اگر بیمار سردردی هم داشته باشد، میتوان بعد از این هم معالجه کرد؛ اما نمیتوان از مرض مهلکی گذشت که اگر به درمان آن نپردازد، بیمار را با خطر مرگ روبه رو میسازد. پس با وجود آن بیماری مهلک و پیش از درمان آن، نوبت به درمان مرض کم اهمیت تر نمی رسد. طبیبان مشکلات اجتماعی نیز باید برای درمان جامعه اولویت سنجی کنند؛ چون تمام مسائل جامعه را نمی توان با هم و در یک زمان اصلاح کرد. بنابراین پس از شناخت ضعفهای موجود در یک جامعه، باید برای برطرف کردن آنها اولویت سنجی کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان