ظهور فتنه در ماجراي سقيفه
مورخان شیعه و سنی نقل کرده اند که تاکیدات پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای شرکت مسلمانان در این جنگ به اندازه ای بود که در هیچ یک از جنگها سابقه نداشت. آن حضرت ضمن تاکید بر پیوستن افراد به سپاه اسامه، فرمودند: نفذوا جیش اسامه لعن اللّه من تاخّر عنه؛ خدا لعنت کند کسی را که از لشکر اسامه تخلف نماید و در این جنگ حضور پیدا نکند. این تدبیری بود برای این که کسانی که احیاناً ممکن بود هنگام رحلت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فتنه ای برپا کنند، در مدینه حضور نداشته باشند، تا مساله خلافت و امامت امیرالمومنین(علیه السلام) با مشکلی مواجه نشود.
اما با وجود اصرار فراوان پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در مورد شرکت افراد در جنگ، ابوبکر و عمر همراه با آن سپاه عازم نشدند و به منزل پیغمبر(صلی الله علیه وآله) آمدند. حضرت با دیدن آنان بسیار ناراحت شدند و پرسیدند: مگر من نگفتم که همه باید به جهاد بروند و کسی اجازه تخلف از لشکر اسامه را ندارد؟ آنها در جواب گفتند: چون حال شما مناسب نبود، نخواستیم شما را در مدینه تنها بگذاریم و در بین راه از دیگران جویای سلامتی شما شویم! ما به سبب علاقه ای که به شما داشتیم همراه با سپاه نرفتیم و خواستیم در کنار شما حضور داشته باشیم!
با این اقدام آنان، این تدبیر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نتیجه نداد و کسانی که باید در جهاد شرکت میکردند، از همراهی با سپاه خودداری نموده و از امر حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) تخلف کردند. بار دیگر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آخرین لحظه حیات تدبیری دیگر اندیشیدند. آن حضرت در حال احتضار فرمودند: قلم و دواتی بیاورید تا مطلبی را بنویسم که اگر به آن عمل کنید هرگز گمراه نشوید. برخی از کسانی که در آن جا حاضر بودند و شمّ سیاسی داشتند و میتوانستند حوادث را پیش بینی کنند، متوجه شدند که آنچه پیغمبر(صلی الله علیه وآله) قصد نوشتن آن را دارد به احتمال بسیار قوی در مورد امامت امیرالمومنین(علیه السلام) است و این کار مانع اجرای نقشههای آنها میشود. از این رو از این کار ممانعت کردند. بر اساس نقل مورخان و محدثان اهل تسنن، عمر بن خطاب گفت: ا نّ النّبی قد غلب علیه الوجع؛ یعنی درد بر پیامبر غلبه کرده است! هم چنین نقل شده است که وی حتی تعبیری جسارت آمیزتر به کار برد و گفت: ا نّ رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) یهجر؛ یعنی ـ نعوذ بالله ـ رسول خدا هذیان میگوید! میدانیم که این تعبیر معمولادر مورد کسی به کار میرود که بخواهند نسبت به او بی اعتنایی کنند و او و سخنش را کم اهمیت جلوه دهند.
حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) از این تعبیر غضبناک و ناراحت شدند. پس از این مجادلات، بعضی از اصحاب به آن حضرت عرض کردند، اگر اجازه بفرمایید قلم و دوات بیاوریم. حضرت فرمودند ابعد الّذی قلتم؛5 یعنی، بعد از این سخنانی که گفتید؟! به تعبیر دیگر، به این ترتیب اکنون اگر هم چیزی بنویسم، خواهید گفت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هذیان نوشته است!
ماجرای سقیفه
این گونه بود که این تدبیر نیز که نهایت لطف و رحمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به امت بود، مفید واقع نشد. سرانجام روح از بدن مبارک پیغمبر(صلی الله علیه وآله) پرواز کرد، در حالی که سر مبارک آن حضرت در آغوش امیرالمومنین(علیه السلام) قرار داشت.
بعد از رحلت ایشان نیز بلافاصله داستان سقیفه پیش آمد. انصار و مهاجران در سقیفه جمع شدند و درباره جانشینی پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به گفتگو پرداختند. یکی از بزرگان طایفه خزرج ـ که حدود نیمی از مسلمانان مدینه را تشکیل میدادند ـ به نام «سعد بن عباده» به سقیفه آمد و در حالی که بیمار بود و نمی توانست با صدای بلند صحبت کند، گفت: کسی حرفهای مرا با صدای بلند برای دیگران بازگو کند. سپس خطبه ای انشا کرد و ابتدا به تعریف از مهاجران و ذکر سابقه آنها در اسلام و لزوم احترام نسبت به ایشان پرداخت. سپس گفت: با این وجود، مدینه شهر ما انصار است و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) در میان ما عزت یافت، اسلام در شهر ما رواج پیدا کرد و ما بودیم که به مهاجران کمک کردیم و زندگی آنها را سامان دادیم. بنابراین امامت و رهبری جامعه حق انصار است.
اما از سوی دیگر مهاجران ـ که پدران همسران پیغمبر(صلی الله علیه وآله) هم در میان آنها بودند ـ نیز برنامه هایی در نظر داشتند که بر اساس آنها در مقابل شروع به بحث کردند. آنها نیز به تعریف از انصار و ذکر خدمات آنها نسبت به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مهاجران پرداختند. سپس گفتند: اما ما مهاجران بودیم که در زمان غربت اسلام به پیامبر(صلی الله علیه وآله) ایمان آوردیم، سابقین و اولین در اسلام ما هستیم و قرآن ما را با وصف «السّاب قون الاوّلون»6 ستایش کرده است. علاوه بر این که بسیاری از خویشاوندان پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نیز در بین مهاجران هستند.بر اساس بعضی از نقلها یکی از مهاجران گفت: در بین ما کسی هست که اگر برای خلافت پیشگام شود هیچ کس با او مخالفت نخواهد کرد، و او علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.
بحث و گفتگو بین مهاجران و انصار در مورد انتخاب امام و خلیفه بالا گرفت تا جایی که گفتند: برای این که حق هیچ یک از دو طرف ضایع نشود، دو جانشین انتخاب کنیم، «منّا امیر و منکم امیر». بزرگان قوم گفتند: این کار موجب وهن مسلمانان و اختلاف میان آنان میشود و عزت ما از بین خواهد رفت؛ از این رو تنها باید یک خلیفه انتخاب شود. سرانجام ابوبکر برخاست و ماهرانه، خطبهای انشا کرد. او ابتدا به ستایش و تمجید از انصار پرداخت و سپس موقعیت و افتخارات مهاجران را نیز بیان کرد و گفت: برای حفظ وحدت امت اسلامی، امیر از مهاجران باشد و از میان انصار وزیری برای او انتخاب شود و ما قول میدهیم که بدون مشورت انصار کاری انجام ندهیم. با شنیدن این سخنان بعضی از انصار به طرفداری از او برخاستند، تکبیر گفته و با ابوبکر بیعت کردند. در این هنگام سعد بن عباده برخاست و دست به شمشیر برد؛ عمر نیز در برابر او شمشیر کشید و کار به جنگ و نزاع کشیده شد. اما با وساطت عدهای دیگر از مسلمانان و خارج کردن سعد بن عباده از معرکه، غائله خاتمه یافت و خلافت ابوبکر تثبیت شد.
عکس العمل حضرت علی(ع) پس از اطلاع از جریان سقیفه
در این میان، خبر این واقعه به حضرت امیر(علیه السلام) رسید، در حالی که آن حضرت پیکر مبارک پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را تجهیز کرده و در قبر گذاشته بود. امیرالمومنین(علیه السلام) با شنیدن این خبر بیل را در زمین فرو کرد، سر مبارک را به آسمان بلند کرد و آیات ابتدای سوره عنکبوت را تلاوت کردند:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم . الم. احسب النّاس ان یترکوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون. و لقد فتنّا الّذین من قبلهم فلیعلمنّ اللّه الّذین صدقوا و لیعلمنّ الکاذ بین. ام حسب الّذ ین یعملون السّیئات انیس بقونا ساء ما یحکمون؛
سپس فرمودند: این همان امتحان و فتنه الهی است که خداوند فرموده هیچ امتی از آن بی نصیب نخواهند ماند. فتنه و امتحان که در این آیات آمده، غالباً مترادف با هم به کار میوند؛ گرچه از نظر معنای لغوی با یکدیگر تفاوت دارند. در آیات دیگری از قرآن نیز این دو واژه به یک معنی به کار رفته است؛ نظیر این آیه که میفرماید: و اعلموا انّما اموالکم و اولادکم فتنه ؛ یعنی بدانید که دارایی و فرزندان شما وسیله آزمایش الهی هستند. در آیهای دیگر میفرماید: ونبلوکم بالشّرّ و الخیر فتنه ً؛ یعنی شما را با خوبیها و بدیها میآزماییم. آیات ابتدای سوره عنکبوت نیز ـ که حضرت علی(علیه السلام) با شنیدن خبر ماجرای سقیفه تلاوت کردند ـ اشاره به این مطلب دارد که آیا مردم تصور میکنند با صرف ادعای ایمان، خداوند آنها را رها کرده، نمیآزماید؟ ولقد فتنّا الّذین من قبلهم؛ ما پیشینیان را امتحان کردیم، شما را نیز خواهیم آزمود. صرف این که اظهار ایمان کنید، نماز بخوانید و جهاد و انفاق کنید، کافی نیست؛ بلکه باید تمام مراحل مختلف ایمان را طی کنید و در هر مرحله امتحان شوید تا پایه ایمان شما مشخص شود. این سنّت الهی بر سایر سنّتهای خداوند حاکم است و خدا هیچ گاه از آن دست بر نمیدارد. خداوند ابتدا راه را روشن کرده، اتمام حجت میکند تا مقدمات لازم برای کسانی که در صدد شناخت حق هستند فراهم باشد؛ اما زمینه امتحان را نیز باقی میگذارد.
در نهج البلاغه11 نقل شده است که شخصی از امیرالمومنین(علیه السلام) سوال کرد: منظور از فتنهای که در این آیه آمده چیست؟ حضرت در پاسخ فرمود: اتفاقاً من نیز از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره فتنه ای که این آیه میفرماید مومنان در آن واقع خواهند شد سوال کردم؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به اجمال فرمودند: بعد از من فتنه هایی در این امت واقع خواهد شد. من گفتم: یا رسول الله! آیا به خاطر دارید در جنگ احد، بعد از شهادت بسیاری از مومنان، من به این دلیل که فوز شهادت نصیبم نشده بود ناراحت بودم و به محضر شما از این امر گلایه کردم؛ شما نیز فرمودید: «ابشر فانّ الشّهاده من وراک» و به من بشارت دادید که من نیز به شهادت خواهم رسید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: بلی، به خاطر دارم؛ لکن تو چگونه با شهادت روبرو خواهی شد و چگونه بر آن صبر خواهی کرد؟ حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: در جواب پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کردم: یا رسول الله! در برابر شهادت باید خدا را شکر کرد، جای صبر و شکیبایی نیست. من مشتاق شهادت هستم و آرزوی نایل شدن به آن را دارم. سپس بار دیگر حضرت امیر(علیه السلام) از فتنه ای که پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) گریبان گیر مسلمانان خواهد شد سوال میکند. آن حضرت در جواب میفرمایند: بعد از من فتنههایی به وجود خواهد آمد؛ مردم در دین داری بر خدا منت میگذارند، با این حال انتظار رحمت او را دارند. آنان فریب دنیا را خواهند خورد و به علت تمایلات نفسانی احکام دین را تغییر خواهند داد. «رشوه» را به عنوان هدیه خواهند گرفت. «ربا» را به عنوان بیع انجام داده و حرام خدا را حلال خواهند کرد. تمام این کارها به علت علاقه به دنیا انجام خواهد شد. این فتنهها در امت من به وقوع خواهد پیوست و به دنبال آن تو نیز به شهادت خواهی رسید.
بنابراین پیامبر(صلی الله علیه وآله) مساله امتحان و فتنه امت را پیش بینی کرده بود و امیرالمومنین(علیه السلام) آمادگی مواجهه با آن را داشت. از همین رو هنگامی که برای آن حضرت خبر آوردند که گروهی در سقیفه برای انتخاب خلیفه و جانشین پیامبر(صلی الله علیه وآله) جمع شدهاند، ایشان تعجب نکردند. حضرت علی(علیه السلام) با شنیدن داستان سقیفه، ماجرای گفتگوی خود با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را به خاطر آوردند و آیه فتنه را تلاوت کردند: احس بالنّاس ان یترکوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون.