دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عباسعلی عمید زنجانی

عباسعلی عمید زنجانی
عباسعلی عمید زنجانی

عباسعلى عمید زنجانى

(متولّد 1316ش)

عنوان مقاله: دانشور فرزانه

نویسنده: محمدتقى ادهم نژاد

تولد و خاندان

عباسعلى عمید در دهم فروردین ماه 1316ش در خانواده اى متدین در زنجان دیده به جهان گشود.[1] پدر بزرگوارش انسانى با فضیلت و از تجّار نیکوکارى بود که ثروت خود را صرف امور خیریّه بخصوص کمک و مساعدت به طلاّب علوم دینى کردند. او در این راه همواره از ارشادات فقیه شهر آیت الله شیخ فیاض زنجانى رهنمود مى گرفت.

مادر ارجمندش از زنان پارسا و آشنا به مسایل اسلامى، نوه حکیم بلند آوازه زنجان میرزا مجید حکمى بود و همین پیوند با روحانیت، باعث گردید استاد تداوم دهنده راه جد مادرى اش باشد.

بیشتر مطالب مقاله برگرفته از خاطرات چاپ شده توسط مرکز اسناد انقلاب مى باشد.

استاد که آخرین فرزند خانواده بود، در شش سالگى وارد مدرسه توفیق شهرستان زنجان گردید. او که در طول تحصیل تا پایان دبیرستان همواره از شاگردان ممتاز به شمار مى آمد، در اواخر دوره دبیرستان تصمیم گرفت هم زمان به فراگیرى علوم دینى بپردازد و این تصمیم با استقبال و خوشحالى خانواده و آشنایان رو به رو شد.

خاطره اى از مدرسه توفیق

او درباره ورود به مدرسه علوم اسلامى مى گوید:

«در دوره دبیرستان، هم به دبیرستان مى رفتم و هم در مدرسه (دینى) سیّد زنجان که از مدارس طلاب زنجان بود درس مقدمات مى خواندم. آن زمان تقریباً حدود سال هاى 1327 و 1328ش تحصیلات علوم دینى در جامعه، زیاد جایگاه مناسبى نداشت لذا من هم در آن عالم نوجوانى مسأله را مخفى نگه مى داشتم. حتى هم کلاسى هایم نمى دانستند که وارد تحصیلات علوم حوزوى شده ام و مقدمات مى خوانم. یادم هست یک روز به کلاس آمدم و دیدم بچه ها چیزى را دست به دست مى گردانند، من آرام بودم و گوشه اى نشستم و متوجه شدم همه به من خیره شده اند. معلوم شد که آن ها ]کتاب[ جامع المقدمات مرا از توى کشوى میز پیدا کرده اند و از نحوه چاپ و حواشى منقوش آن به شگفت آمده و دست به دست آن را نگاه مى کنند. رفتار آن ها شاید به این خاطر بود که این کتاب ها براى آن ها مأنوس نبود، کار بالا گرفت، ناظم مدرسه مرا به دفتر فراخواند ]من[ وحشت کردم که توبیخ شوم. بعد دیدم که ناظم مدرسه به نام آقاى همایونى در دفتر از من استقبال کرد و سایر معلمان و دبیران جلو پاى من ایستادند، گویى من دیگر دانش آموز دیروزى نیستم، و خیلى مرا تشویق و تجلیل کردند و سؤال کردند از کى شروع کرده اید؟ کار خوبى کرده اید، چرا به ما اطلاع نداده اید؟ اصلا نتیجه تمام زحمات این مدرسه اگر شما باشید براى ما کافى است و این تشویق براى من خیلى در آن سن و سال اثر گذار بود.»

استاد عمید زنجانى که از شاگردان ممتاز مدرسه توفیق در رشته ریاضیات بود، به این نتیجه رسید که قبل از گرفتن دیپلم راهى حوزه علمیه شود و به تحصیل علوم اسلامى بپردازد. ترک تحصیل و علاقه به علوم دینى باعث گردید اساتید مدرسه توفیق از ایشان دلیل قضیه را جویا شوند، خود مى گوید:

«در سال هاى آخر دبیرستان بود که یک دفعه به حوزه پیوستم و از ترس این که این توفیق از من سلب شود، از ادامه تحصیل دبیرستان منصرف شدم. به همین دلیل مسئولان دبیرستان قضیه را دنبال کردند و یک بار دیگر به دفتر مدرسه احضار شدم. معلم ها که از چهره هاى روحانى، وارسته و تحصیل کرده بودند از من جویاى علت شدند.، آن ها مى دانستند که از نظر مالى مشکلى نداشتم، لذا فکر مى کردند مسایل خانوادگى باعث این انصراف شده است. وقتى گفتم ترسم از این است که بعد از گرفتن دیپلم نتوانم به تحصیلات حوزوى ادامه بدهم و مى خواهم مدرکى در اختیارم نباشد تا با فراغت بال تحصیلات حوزوى را ادامه دهم. معلم هایم سخنم را پسندیدند. لازم به ذکر است اکثر معلم هاى آن مدرسه تحصیلات حوزوى داشتند، حتى هنگام زنگ تفریح در دفتر، مباحثه جواهر داشتند. آن ها اهل تهجّد نیز بودند و آثار تهجّد در چهره هایشان پیدا بود.»[2]

تحصیلات علوم اسلامى

الف: زنجاناستاد عمید زنجانى تنها طلبه شهرى بود که براى تحصیل علوم دینى وارد مدرسه سیّد زنجان شده بود. مدرسه سیّد در آن زمان از رونق خاص علمى برخوردار بود و طلاب از نقاط حومه و دوردست براى فراگیرى علم و دانش راهى این مدرسه مى شدند. حضور استاد در مدرسه موجب خوشحالى سایر طلاب شد، زیرا والد بزرگوارش به طلاب مورد نظر کمک مى کرد. او براى پیشرفت تحصیلى فرزندش استاد خصوصى گرفت و ماهیانه مبلغى به آن استاد فرزانه مى پرداخت. مشهورترین استاد مدرسه سیّد زنجان آقا شیخ «محمد قنبرى» مردى فاضل، متعهد و خوش بیان بود و تدریس مقدمات، سیوطى و مقدارى از شرح جامى این طلبه جوان را برعهده داشت.

ب: قم

آقاى عمید زنجانى در سال 1331ش براى ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم گردید. پدرش در نظر داشت منزلى براى فرزندش بخرد، ولى چون او به حجره و زندگانى طلبگى علاقه داشت، از پدرش خواست موافقت آیت الله سید محمّد حجت کوه کمرى را براى گرفتن یک حجره طلب نماید. وقتى این تقاضا پذیرفته شد، در یکى از حجرات مدرسه حجتیّه ـ از مدارس پر رونق آن زمان ـ سکونت گزید.

براى سکونت در مدرسه حجّتیه شرایطى لازم بود، از جمله اتمام کتاب وسایل و داشتن حداقل بیست سال تمام و او هیچ کدام از این دو شرط را نداشت، ولى با عنایت آیت الله حجّت موفق گردید ابتدا در پارک قدیم حجتیه و سپس در حجره مجاور عارف دلسوخته حاج شیخ على کاشانى[3] ساکن شود و به تحصیل ادامه دهد.

از جمله حوادث جالب زندگى طلبگى ایشان این بود که پدرش براى تأمین امور شخصى فرزندش، مبلغى را (براى مدت شش ماه) در اختیار آیت الله سیّد احمد زنجانى[4] قرار داده بود تا هر ماه مراجعه و از ایشان دریافت کند. گاه اتفاق مى افتاد که به علت کثرت مشاغل آن مرحوم ماهیانه مدتى به تأخیر مى افتاد، لکن همین امر موجب شده بود دست کم ماهى یک بار از محضر آن عالم ربّانى کسب فیض کند.

اساتید دوران سطح

1ـ شیخ اسماعیل صائنى زنجانى: مطول، منطق و مقدارى از شرح لمعه.

2ـ ابوالفضل سرابى: مطول و مقدارى از لمعه.

3ـ ناصر مکارم شیرازى: مکاسب.

4ـ ابوالقاسم خزعلى: مکاسب طى مدت کوتاه.

5ـ میرزا على مشکینى: وسایل.

6ـ سید عبدالکریم موسوى اردبیلى: بخشى از رسایل.

7ـ سید محمد باقر سلطانى طباطبایى: کفایه، جلد دوم.

8ـ حاج میرزا محمد مجاهدى تبریزى: کفایه، جلد اول.

9ـ شیخ میرزا عبدالجواد سدهى اصفهانى: بخشى از کفایه.

اساتید دوره خارج

1ـ آیت الله العظمى سید حسین طباطبایى بروجردى[5] (م: 1380ق): آقاى عمید یک سال در درس ایشان حاضر شد. او درباره تدریس این استاد فرزانه مى گوید:

«من مبتدى بودم که به درس آقاى بروجردى مى رفتم. یکى از خصوصیات درس ایشان این بود که گاه افراد در سه رده متفاوت در درس ایشان شرکت داشتند، مثلا فرض کنید امثال من شرکت داشتند، اساتید ما هم در درس مرحوم آیت الله بروجردى شرکت مى کردند و شخصیت هایى مانند مرحوم آیت الله محقق داماد هم بودند که نسبت به اساتید ما سمت استادى داشتند.

درس آقاى بروجردى، یک درس واقعى بود. هم جنبه تشریفات مرجعیت را داشت که یک عدّه اى به خاطر احترامى که براى ایشان قایل بودند، مى آمدند و یک عدّه اى براى استفاده در سطوح مختلف حاضر مى شدند.»[6] استاد عمید زنجانى از بدو ورود به حوزه علمیه قم با چهره ملکوتى حضرت امام آشنا گردید. سخن گفتن، راه رفتن و دیگر صفات و کمالات حضرت امام چنان جذاب بود که استاد ایشان را اسوه زندگى خویش قرار داد و با تمام وجود به امام عشق مى ورزید هر چند بنابر موقعیت سنّى و علمى تنها در سال هاى آخر دهه سى توفیق حضور در درس امام بزرگوار را پیدا کرد. با این حال در دورانى که مشغول سطوح عالیه بود، نیز از دیدار چهره ملکوتى امام بهره مى گرفت.

وى در سال 1337ش هم زمان با اتمام «کفایة الاصول» به درس پر فایده ى اصول امام در مسجد سلماسى راه یافت. وى مى گوید:

«حضورم در درس ایشان در حقیقت دو جنبه داشت یکى جاذبه علاقه به امام بود و دیگرى پر محتوا بودن درس ایشان. همیشه زودتر از امام مى آمدم و دیرتر از امام مى رفتم. درس امام شاید اوّلین بارقه تحقیق و تدقیق را در من ایجاد کرد. من اهل قلم و نوشتن بودم، امّا براى اوّلین بار آن ذائقه تحقیق را از درس چشیدم. جاذبه دیگر درس امام معنویت خاصى بود که بر طلبه جوانى مثل من عمیقاً اثرگذار بود. بى اعتنایى به دنیا و شکوه علم، منش روحانى و ملکوتى، بى تفاوتى به جاه و مقام و دورى از تظاهر و در یک کلمه مقام عرفانى در محضر درس استاد مشهور بود. و چون به درس امام عادت کرده بودم، در نجف اشرف هم از اولین کسانى بودم که در جمع علاقمندان امام درخواست شروع درس کردند.»[7]

3ـ آیت الله العظمى حاج سید محمد محقق داماد[8] (م: 1388ق)، استاد عمید درباره ویژگى درسى آیت الله محقق مى گوید:

یکى از خصوصیات آقاى داماد این بود که از طرح احتمالات مختلف در هر مسأله چشم پوشى نمى کرد و در هر موضوع فقهى و یا در خصوص فقه الحدیث هر روایتى احتمالات ممکن را مطرح و هر کدام را جداگانه مورد بحث قرار مى داد، اگر قابل نقد بود، نقد مى کرد. گاه مى شد که این احتمالات از ده مورد هم بیشتر مى شد. او براى رسیدن به حقیقت هیچ احتمالى را نادیده نمى گرفت که نشان از عمق درس ایشان داشت. خیلى از احتمالات در حقیقت مربوط به شبهات، ابهامات و سؤالات بود. درس ایشان تحقیقى بود و به همین دلیل محضر درس محدود و خاص محققان بود.»[9]

4ـ علامه سید محمد حسین طباطبایى[10] (م: 1402 قمرى): استاد عمید زنجانى قسمتى از «اسفار» ملا صدرا و کتاب «شفاى» بوعلى سینا را در محضر ایشان فرا گرفت. وى در کنار استفاده علمى از بزرگان مذکور، به خاطر کسب مشربهاى فقهى مختلف، از محضر برخى دیگر از اساتید حوزه علمیه قم از جمله آیت الله سید محمد کاظم شریعتمدارى (2 سال خارج فقه) بهره برد.

ج: تحصیل در حوزه نجف

عمید زنجانى با رحلت آیت الله بروجردى در سال 1340ش عازم حوزه علمیه نجف اشرف گردید و مدت 8 سال از دروس استوانه هاى علمى آن حوزه بهره برد. که اسامى آنان چنین است:

1ـ آیت الله العظمى حاج سید ابوالقاسم خویى[11] (م: 1413ق): استاد هشت سال از محضر این فقیه گرانمایه بهره مند گردید و تقریرات قسمتى از درس وى را به رشته تحریر درآورد. از امتیازات درس آیت الله خویى که از شاگردان ممتاز علامه نائینى بود، نظم، انسجام علمى، اتقان ادله، اختصار و شیوه بیان جالب بود. و چون تقریرات اصول استاد چاپ شده بود، وى تنها به حضور در درس فقه آن فقیه بزرگ بسنده کرد.

2ـ حضرت آیت الله میرزا محمد باقر زنجانى[12](م: 1394ق): مرحوم میرزاى زنجانى با این که از اساتید برجسته نجف اشرف و از شاگردان نامدار مرحوم نائینى بود و مقامات علمى و معنوى اش بر معاصرانش پوشیده نبود، به خاطر زهد و بى تکلّفى از شهرت و عناوین مانند مرجعیت به شدت اجتناب مىورزید. او بیش از 40 سال در حوزه نجف محضر درسى بسیار گرمى داشت و صدها فاضل و مجتهد از حوزه درسى وى بهره مند گردیدند. از ویژگى هاى میرزاى زنجانى این بود که نظریات اصولى استادش را به گونه اى بیان مى کرد که همه ابهامات اشکالات متداول در میان معاصرانش را پاسخ مى داد. گاه نقطه نظرات استادش را با مطالبى که خود داشت، توجیه مى نمود و از سخنان استاد به عنوان «کلمات مقدس استاد» یاد مى کرد. تواضع میرزا در برابر استاد او را در انظار شاگردانش به ستایش وا مى داشت. آقایان راستى، کریمى مازندرانى و طاهرى گرگانى از ملازمان درس این استاد عظیم الشأن بودند.

3ـ حضرت امام خمینى(رحمه الله): امام خمینى در 13 مهرماه 1344ش از ترکیه به عراق تبعید شد[13] و بعد از زیارت کاظمین، سامرا و کربلا، در نجف ساکن گردید و پس از دید و بازدیدهاى معمول مراجع، مدرسین و طلاب حوزه علمیه نجف اشرف به اصرار جمعى از دوستان و ارادتمندان درس خارج خود را در مسجد شیخ انصارى تشکیل داد. به تدریج به یکى از پرجمعیت ترین جلسات درسى نجف اشرف تبدیل گردید. آقاى عمید 5 سال از درس ایشان بهره برد. وى از پیشگامان استقبال از حضرت امام نیز به شمار مى آمد.

4ـ آیت الله العظمى سید محمود شاهرودى(م: 1394ق): سه سال و همزمان با درس آیت الله خوئى به درس وى حاضر شد.

5ـ آیت الله العظمى سید محسن حکیم(م:1390ق)[14]: به مدت چهار سال تا زمان حضور امام در نجف اشرف از محضر وى استفاده کرد.

اجازات

استاد عمید با تلاش فوق العاده موفق به تکمیل معلومات عالیه و اخذ اجازه اجتهاد و روایت از برخى اساتید برجسته حوزه نجف اشرف و حوزه علمیه قم شد.

1ـ مرحوم آیت الله حاج سید نصرالله مستنبط: وى از عالمان شایسته و فقهاى برجسته حوزه نجف بود و در سال 1387ق اجازه اجتهادى براى معظم له صادر کرد که در قسمتى از آن آمده است:

«جناب العالم الفاضل، عماد الاعلام حجت الاسلام الشیخ عباسعلى عمید... قد صرف برهة من عمره الشریف فى النجف الاشرف و حضر مباحث الاساطین حضور تفهم و تدقیق وجد و اجتهد حتى صار بحمد الله من الاعلام و بلغ الى مرتبة الاجتهاد فله العمل بما یستنبطه من الاحکام على النهج المألوف فیها بین الاعلام...»

2ـ آیت الله العظمى سیّد شهاب الدین مرعشى نجفى(رحمه الله): در سال 1365ش اجازه اجتهادى براى معظم له صادر کرد.

3ـ امام خمینى(رحمه الله): اجازه اى درباره امور حسبیه شرعى به معظم له داد.[15]

بازگشت به ایران

استاد عمید بعد از سالها اقامت در آستانه ى علوى و شهر مقدس نجف اشرف، در سال 1347ش براى درمان دیسک کمر به ایران بازگشت. چون قصد مراجعت به نجف اشرف را داشت، در طول مدتى که به قم رفت و آمد داشت، در ملاقات ها و دیدارهاى دوستانه، با فضلا، مدرسان و آیات قم به پخش گزارشهاى حوزه نجف و اخبار مربوط به امام در نجف مانند تدریس و رفت و آمدهاى استاد پرداخت. وى موضع گیرى هاى منفى و مثبت بزرگان نجف را به تفصیل به اطلاع بزرگان و دوستان امام رسانید. در همین سال بود که به وصلت با بیت حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى مفتخر گردید که برخى از دوستان فاضل به ویژه آیت الله حاج شیخ محمد فاضل زمینه این وصلت را فراهم ساختند و خطبه عقد در حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) توسط حضرات آیات سید احمد زنجانى و فاضل لنکرانى پدر خوانده شد. حاصل این پیوند تولد سه فرزند است. استاد بعد از ازدواج تنها به نجف اشرف بازگشت و بعد از حدود یک سال و نیم به ایران مراجعت کرد و در حوزه علمیه قم مشغول تدریس، سطوح عالیه گردید. در مدت اقامت کوتاه در قم شرح استدلالى تحریر الوسیله را آغاز و در کنار تدریس، به تألیف هم پرداخت و سرانجام در سال 1350ش به دعوت جمعى از مؤمنان جنوب شرق تهران به این شهر مهاجرت کرد.

فعالیت فرهنگى در تهران

مسجد لر زاده از مساجد معروف جنوب تهران از آثار ماندگارى است که با معمارى مرحوم لر زاده ساخته و با امامت آیت الله حاج شیخ على اکبر برهان تأسیس شد. آن عالم ربانى بعد از ده سال خدمت رحلت کرد و آیت الله میرزا على آقا فلسفى به مدت ده سال به اقامه جماعت و ارشاد مردم پرداخت. و چون قصد مهاجرت به مشهد مقدس را داشت، معتمدان محل به محضر آیت الله مرعشى نجفى در قم رسیدند و از ایشان تقاضا نمودند آقاى عمید را که قبلا برخى از چهره هاى بازارى تهران وى را مى شناختند، به امامت جماعت و تصدى امور مسجد لرزاده تشویق نمایند.

آیت الله مرعشى هم بعد از مشورت با استاد، ایشان را به مهاجرت به تهران تشویق نمود. و چون بیشتر مؤمنان و معتمدان و بازاریان محترم از دوستان و مریدان امام بودند، استاد عمید این پیشنهاد را پذیرفت. مسجد لرزاده از آن تاریخ تا سال 1383ق علاوه بر این که محل اقامه جماعت بود، با برگزارى جلسات تفسیر قرآن و نهج البلاغه و احکام و دیگر فعالیت هاى دینى، فرهنگى توسط ایشان، به یکى از مهم ترین پایگاه هاى مذهبى و انقلابى جنوب تهران تبدیل شد. تشکیل صندوق قرض الحسنه و پرداخت وام به نیازمندان خصوصاً اقشار محروم، ایجاد کانون ارشاد اسلامى، تجهیز کتابخانه، دعوت از روحانیان انقلابى و سخنرانى آنان در مسجد، تأسیس جمعیت و مرکز خیریه امام سجاد(علیه السلام)براى کمک رسانى به محرومان و... در کنار فعالیت هاى علمى و تبلیغى، دینى و انقلابى از مهم ترین فعالیت هاى معظم له در طول تصدى امامت مسجد به شمار مى رود. وى در سال 33 سال امامت در تهران با ایجاد جو معنوى و انقلابى و شرایط فرهنگى موجبات جذب افراد فعال انقلابى به آن مسجد را فراهم آورده بود. و محوریت و شکل گیرى تجمعات و راهپیمایى ها در طول نهضت اسلامى که با هدایت و ارشاد وى با مرکزیت مسجد لر زاده انجام مى گرفت، بخش کوچکى از فعالیت هاى قبل از انقلاب ایشان در مسجد لرزاده به شمار مى آید.[16]

فعالیت هاى علمى و تحقیقى

حاج شیخ عباسعلى عمید زنجانى فعالیت تحقیقى خود را از جوانى آغاز کرد و تاکنون آثار علمى فراوانى داشته است. وى از سال 1336ش کار خود را با نوشتن مقالات سودمند در روزنامه «وظیفه» شروع کرد. این روزنامه اجتماعى، سیاسى و مذهبى بود و در هر هفته سه شماره از آن به چاپ مى رسید. این روزنامه با مدیریت سیّد محمد باقر موسوى حجازى از سال 1323ش فعالیت خود را آغاز کرد و تا سال 1341ش ادامه داد. آیت الله عمید هم زمان در هفته نامه دینى و اجتماعى «نداى حق» که با مدیریت سید محمد حسن عدنانى (از 1329 تا 1353ش) در تهران چاپ مى شد، مقالات ارزشمند به چاپ رساند.[17]

از فعالیت هاى مطبوعاتى وى همکارى با اولین مجله علمى حوزه (مکتب اسلام) بود.[18]

آیت الله عمید زنجانى از سال 1338ش به جمع نویسندگان این مجله پیوست و مقالات ارزشمندى را به چاپ رسانید. بعد از انقلاب هم مقالات فراوانى از وى در مجلّدات و جرائد چاپ و در کنفرانس ها ارائه شد.

سخنرانى هاى ایشان در همایش ها و کنفرانس هاى علمى و کنگره هاى مختلف داخلى و خارجى را هم باید به این فهرست افزود.

تألیفات

آیت الله عمید زنجانى تألیفات سودمندى در موضوعات علمى، فقهى، حقوقى و... دارد که فهرست برخى از آن ها به شرح ذیل است:

1ـ پژوهشى در تاریخ تصوف و عرفان

وقتى متن این کتاب به صورت مقاله در روزنامه وظیفه به چاپ رسید، مورد توجه پژوهشگرانى همچون شهید بهشتى قرار گرفت. مؤلف مى گوید:

«یادم هست در روزنامه «وظیفه» بحثى را تحت عنوان «پژوهشى در تاریخ تصوف و عرفان» شروع کرده بودم، روزى شهید بهشتى در مدرسه فیضیه مرا دید و از احوال پدرم پرسید که مایه تعجب بنده شد، چون پدرم روحانى نبود. فرمود من این مقالات را خواندم، خیلى مقالات سنگین علمى و خوبى است. اگر حاج آقاى تان را دیدید از قول من تشکر کنید. بعد که دریافت مقالات از خود من است، خیلى تعجّب کرد و گفت شما این مقالات را نوشته اید؟! چون آن موقع من زیر بیست یا حدود بیست سال داشتم. بعد فرمود: وقتى این مقالات را مطالعه کردم، تصور کردم یک آدم 50 و یا 60 ساله جا افتاده اى که توى کتابخانه اى مثلا پنج و شش هزار جلدى نشسته و همه این کتاب ها را زیر و رو کرده، آن مقالات را نوشته است.»[19]

این مقالات با تحقیقات بیشتر در سال 1344ش به صورت کتاب توسط دار الکتب الاسلامیه چاپ گردید و سپس با اصلاح و تکمیل در سال 1366 توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

2ـ اسلام و همزیستى مسالمت آمیز: چ دار الکتب الاسلامیه، 1342.

3ـ اسلام و حقوق بین الملل: چ دار الکتب الاسلامیه، 1342.

4ـ اقامت گاه و آثار حقوقى آن از دیدگاه فقه اسلامى: نشر الهام، تهران، 1356.

5ـ بنیادهاى ملیت در جامعه ایده آل اسلامى: چ کتابخانه بزرگ غدیر، 1352.

6ـ حقوق اقلیت ها بر اساس قانون قرارداد ذمه: انتشارات صدر، 1352، تجدید چاپ توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362.

7ـ امامت از دیدگاه نهج البلاغه: انتشارات بنیاد نهج البلاغه.

8ـ تأملات سیاسى در تاریخ تفکر اسلامى: مجموع مقالات.

9ـ جهاد از دیدگاه امام على(علیه السلام) در نهج البلاغه: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.

10ـ مبانى فقهى و کلیات قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران: دفتر مرکزى جهاد دانشگاهى، 1362.

11ـ وطن، سرزمین و آثار حقوقى آن از دیدگاه فقه اسلامى: انتشارات مرکز فرهنگ اسلامى.

12ـ المنهاج فى شرح وسیلة النجاة: عربى.

13ـ رساله فى الترتب: عربى.

14ـ رساله در نکاح کتابیه[20]: عربى.

15ـ مبانى و روش هاى تفسیرى قرآن: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1373.[21] این کتاب تاکنون بیش از پنج بار تجدید چاپ و تکمیل شده است.

16ـ زن و انتخابات: با همکارى جمعى از فضلا.

17ـ بلاهاى اجتماعى قرن ما: با همکارى جمعى از فضلا.

استاد در حدود سال هاى 1337 و 1338 به همراه چند تن از فضلاى هم فکر[22] جلسات پژوهشى در مدرسه حجّتیه برگزار مى کردند که مدیریت آن را آیت الله مکارم شیرازى به عهده داشت. موضوعات جلسه، پژوهش و تحقیق پیرامون مسایل اجتماعى روز و نقد و مطابقت آن با معارف اسلام بود. حاصل پژوهش دو ساله آنان با عنوان «از اسلام چه مى دانیم» دو اثر ارزشمند «زن و انتخابات» و «بلاهاى اجتماعى قرن ما» شد که هر دو به چاپ رسید. و کتاب «بلاهاى اجتماعى قرن ما» مورد استقبال زیاد پژوهشگران و صاحب نظران قرار گرفت. کتاب زن و انتخابات هم زمانى تدوین یافت که رژیم طاغوت پیروى از فرهنگ ابتذال غرب براى انحراف افکار عمومى و به بهانه احیاى نیمى از بدنه جامعه شرکت زنان در انتخابات کذایى را مطرح نموده بود. جمع نامبرده براى رویارویى با تهاجمات فرهنگى سیاسى رژیم و براى آگاهى افکار عمومى به ویژه تحصیل کردگان این کتاب را منتشر کردند.

18ـ «فقه سیاسى»: انتشارات امیرکبیر از سال 1366 تا 1384ش، 10 جلد.

مجموعه نفیس و علمى «فقه سیاسى» حضرت استاد، در نوع خود از بدیع ترین مجموعه هاى فقهى و علمى و حقوقى است. این کتاب در سال 1384ش از سوى جامعه علمى حوزه به عنوان کتاب نمونه و اثر نفیس اسلامى معرفى شد.

به برخى از موضوعات و مباحث مجموعه فقه سیاسى چنین است.

جلد اوّل: در 558 صفحه شامل دو بخش است: بخش اوّل 10 فصل مهم دارد و به تعریف و جایگاه حقوق و منابع آن، حقوق نهادهاى سیاسى کشور (قواى سه گانه) و نیز شرح وظایف قانونى و حقوقى و فقهى آنان به صورت جداگانه اختصاص دارد. بخش دوم نیز داراى 10 فصل است و به تشریح تاریخ قانون اساسى ایران در ادوار گذشته مى پردازد. امتیازات قانون اساسى جمهورى اسلامى که برگرفته از فقه آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است نسبت به قوانین گذشته، به تفصیل و به صورت علمى آمده است. برخى از موضوعات جدید مانند حدود اختیارات ولى فقیه و تشریح جایگاه آن، شوراى نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، و سایر نهادها و سازمان ها و... مطرح به ارزیابى جایگاه فقهى و حقوقى آنان پرداخته شده است. نویسنده در این کتاب به خوبى از عهده پاسخ گویى شبهه افکنى ها علیه نظام اسلامى برآمده است.

جلد دوم: در 363 صفحه و سه بخش تدوین شده است.

در این کتاب تاریخ رهبرى سیاسى اسلام در عصر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و معصومان(علیهم السلام) به ویژه عصر غیبت ولى عصر (عج) بر اساس موازین فقهى و کلامى تشریح شده است. نظرات فقیهان بزرگى مانند صاحب جواهر، علامه نائینى و امام خمینى در تبیین جایگاه رهبرى اسلام بر اساس فقه شیعه بیان شده و تشریح حکومت اسلامى و ولایت فقیه از دیدگاه صاحب نظران مورد عنایت ویژه مؤلف محترم قرار گرفته است. خصوصاً سیر تحوّل فقه سیاسى در طول یک قرن اخیر از دیدگاه حقوقى و سیاسى به خوبى تبیین شده است.

جلد سوم: در 548 صفحه و شامل چهاربخش است. حقوق بین الملل، صلح و همزیستى، امنیت، مشارکت و تعاون در مسایل بین المللى و دیدگاه اسلام در مبارزه با سلطه و... در این جلد مورد توجه است.

جلد چهارم: با عنوان اقتصاد سیاسى ضمن تشریح نظام مالى دولت اسلامى، به سیاست فقرزدایى در اسلام پرداخته است.

جلد پنجم: در 390 صفحه، و جلد هشتم در 382 صفحه سامان یافته است.

مهم ترین عناوین این مجلدات عبارتند از: ریشه هاى جنگ و راه هاى کمک به حذف آن، جهاد و آثار سازنده آن و بررسى آراى فقهى و اندیشه سیاسى بزرگان شیعه، مانند شیخ مفید، شیخ طوسى، سیّد مرتضى علم الهدى، حلبى، سلاّر دیلمى، ابن زُهره، علامه حلّى، شهیدین، مقدس اردبیلى، میرزاى قمى، کاشف الغطاء، صاحب جواهر، شیخ انصارى و حضرت امام.

«درآمدى بر فقه سیاسى» مرورى است بر کلیات و مبانى حقوقى اساسى در 10 فصل جداگانه، شامل موضوعات و عناوین مبانى و تاریخ تحولات حقوق حکومت هاى سیاسى و حوزه هاى اجتماعى و نظام قوانین قدیم و جدید و ارتباط آن با فقه اسلامى...

جلد ششم: تکمیل مباحث جلد پنجم است.

جلد هفتم: مبانى حقوق عمومى فقه اسلام را مورد بررسى قرار داده است.

جلد هشتم: دیدگاه فقهاى شیعه از کلینى تا امام خمینى را مطرح و بررسى کرده است.

جلد نهم: قاعده مصلحت در فقه سیاسى را مشروحاً مورد تحلیل قرار داده است.

جلد دهم: به اندیشه سیاسى جهان اسلام معاصر اختصاص یافته است.

ضمناً حضرت استاد به عنوان استادِ راهنما در به ثمر رسیدن آثار علمى محققان و پژوهشگران جوان حوزوى و دانشگاهى نقش مؤثرى داشته و تاکنون بیش از یکصد و هشتاد پایان نامه را راهنمایى و یا مشاوره کرده است. کتاب هاى فقهى و حقوقى: «موجبات ضمان» و «فقه تطبیقى» و «حقوق اساسى تطبیقى» و «حقوق اساسى ایران» نیز از جمله تألیفات چهل جلدى ایشان است.

وقتى شهید مظلوم دکتر بهشتى قصد بازگشت از مرکز اسلامى هامبورگ آلمان را داشت، به صورت محرمانه از حضرت استاد دعوت کرد، ولى معظم له به دلایلى نپذیرفتند. او مى گوید:

«من در جواب نامه محرمانه ایشان نوشتم که من اعتقاد دارم کسى که مى خواهد به خارج برود، باید حداقل متأهل باشد. نظر آقاى بروجردى این بود که کسانى که به خارج مى روند مى بایست چهل سال به بالا و متأهل باشند و من نه چهل سال دارم و نه متأهل هستم.»[23]

فعالیت هاى انقلابى

الف: حضورى پرشور در راهپیمایى ها: استاد عمید زنجانى در میان عالمان تهران، از چهره هاى وزین و انقلابى و از اعضاى شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز است و در شکل گیرى و پیروزى نهضت مقدس اسلامى نقش مؤثرى داشتند. علاوه بر این که مسجد ایشان کانون تجمعات و راهپیمایى هاى سال هاى 56 و 57 بود، مهم ترین پایگاه روحانیون انقلابى و طرفدار امام براى سخنرانى و افشاگرى علیه رژیم طاغوت هم به شمار مى رفت. ایشان در کنار تبلیغ و سازماندهى راهپیمایى ها علیه رژیم طاغوت، خود نیز در این راهپیمایى ها حضور جدّى داشت. خود در این باره مى گوید:

«سازماندهى راهپیمایى هاى جنوب تهران با همکارى چند مسجد با مرکزیت مسجد لر زاده بود. معمولا راهپیمایى ها به صورت متمرکز از مسجد لر زاده آغاز مى گردید و در ادامه راهپیمایان از چند مسجد مجاور ملحق مى شدند.

وقتى جمعیت راهپیمایان وارد خیابان رى مى شد، راهپیمایى عظیم و یک پارچه تجلى اراده مردم و هم چنین مظهر اعتقاد، باور و اسلام خواهى مردم بود. وقتى جمعیت به میدان بهارستان مى رسید، اوج این راهپیمایى بود و باشکوه ترین راهپیمایى ها در این قسمت از تهران متجلى مى شد.

مسیرى که ما از جنوب داشتیم، بسیار پرجمعیت و حماسى بود و واقعاً آن هایى که در این راهپیمایى شرکت مى نمودند، خودشان را آماده هر نوع حوادث مى کردند و جان بر کف و خالص بودند. آن زمان این راهپیمایى ها در باز کردن راه انقلاب نقش بسیار مؤثرى داشت.

همیشه عده اى انتظامات با بازوبندهاى مشخص، جمعیت راهپیمایى را کنترل مى کردند. باید یادآورى کنم که در راهپیمایى هاى جنوب تهران، زنان نقش مؤثرى داشتند و طنین صداى شعارهاى زنان بسیار رساتر و کوبنده تر بود. به نظر من این راهپیمایى ها بزرگ ترین سند براى انقلاب اسلامى و خواست مردم نسبت به دولت دل خواهشان بعد از پیروزى انقلاب محسوب مى شود.»

حضور مؤثر و عملکرد انقلابى و هوشمندانه وى در مخالفت با رژیم باعث گردید که وى نُه بار بازجویى و دو بار توسط ساواک دستگیر و در کمیته مشترک زندانى شوند.

ب: تلاش براى خنثى سازى ترفندهاى ساواک

یکى از ترفندهاى مرموزانه رژیم طاغوت که به وسیله ساواک اجرا مى شد، ایجاد اختلاف و درگیرى بین نیروهاى طرفدار انقلاب و متدینان سنتى بود کارى که ساواک در چند مسجد تهران با موفقیت انجام داد. آیت الله عمید زنجانى با کشف این توطئه خطرناک در پى خنثى سازى آن برآمد. وى با برگزارى جلسات، آگاه سازى عناصر کارساز، ایجاد وحدت بیشتر بین نیروهاى مردمى، نزدیک کردن آراى متدینان به ویژه جوانان مذهبى و حضور مؤثر بین نیروهاى طرفدار انقلاب، مانع عملى شدن اهداف شوم ساواک گردید. محل برگزارى این جلسات با عنوان کانون ارشاد اسلامى در کتابخانه مسجد لرزاده و با هدایت معظم له بود.[24]

به این ترتیب جوانان پر شور و انقلابى که از مسجد رانده مى شدند، در کتابخانه مسجد لر زاده سازماندهى مى شدند و فعالیت هاى شان هماهنگ مى گردید.

ج: حراست انقلابى از اموال و نوامیس مردم

رژیم طاغوت براى خسته کردن مردم انقلابى و تحت کنترل درآوردن اوضاع مملکت در سال 1357ش حکومت نظامى اعلام کرد. حضور نیروهاى مسلح و منع رفت و آمد شبانه باعث بر هم خوردن آرامش مردم شد و موجى از ترس و هراس را به وجود آورد. آیت الله عمید با ایجاد تیم هاى پنجاه نفرى که هر کدام به دسته هاى کوچک تر تقسیم مى شدند، براى مقابله با دشمن برخاست.

نیروهاى مؤمن، انقلابى و فعال که از میان ده ها داوطلب بیست تا سى ساله انتخاب شده بودند. هسته اصلى این تشکیل را شکل مى دادند، در ظاهر براى حفظ اموال و نوامیس مردم و حفظ آرامش روحى و روانى آنان و در باطن به خاطر دور کردن ترس و هراس از مردم در محلاّت جنوب تهران نگهبانى مى دادند. همان تشکّل ها بعدها با عنوان «کمیته انقلاب اسلامى» نام گرفت و به همین دلیل نخستین کمیته انقلاب اسلامى از افراد مسلح از بهمن ماه 1357ش در مسجد لر زاده شکل گرفت و به صورت منسجم تر کار حفاظت از انقلاب و دستاوردهاى آن را برعهده گرفت.

استاد تا سال 1359ش سرپرستى کمیته انقلاب اسلامى منطقه 10 جنوب تهران را در کنار مسئولیت روحانیت مبارز منطقه برعهده داشت.

د: برپایى مجلس ختم براى فرزند آقاى خزعلى

به دنبال اهانت روزنامه اطلاعات در 17 دى ماه سال 56 به حضرت امام، حوزه هاى علمیه به ویژه حوزه قم و بازار تعطیل گردید و مردم متدین قم در روز 19 دى ماه علیه این اقدام موهن راهپیمایى کرد و خشم و اعتراض خود را نسبت به رژیم اعلام کردند. قیام 19 دى قم با شهادت جمعى از مردم، موجى از بیدارى و خشم از رژیم در سراسر ایران را پدید آورد. یکى از شهداى قیام 19 دى قم، فرزند آیت الله خزعلى بود که استاد عمید زنجانى مجلس فاتحه اى به عنوان بزرگداشت این شهید والا مقام در مسجد لر زاده منعقد ساخت، جمعیت شرکت کننده بعد از پایان جلسه که با برخورد عوامل رژیم عصبانى شده بودند، به خشم آمدند و راهپیمایى خود جوشى به راه انداختند. جمعیت به قدرى زیاد بود که حتى کلانترى 14 نتوانست عکس العمل نشان بدهد.

استاد بعد از اتمام راهپیمایى، بازداشت گردید. در جریان قیام خونین 17 شهریور 1357ش فعالیت وى موجب گردید شب بعد از حادثه جمعه سیاه در ساعت 3 بعد از نصف شب توسط نیروهاى مشترک حکومت نظامى در خانه مسکونى دستگیر و روانه زندان کمیته مشترک گردد، در یک بازجویى از هفت صبح تا دو بعد از ظهر توسط دژخیم معروف ساواک منوچهرى مورد اهانت قرار گرفت.

آقاى عمید زنجانى از سال 1350ش که مقیم تهران شد، در حمایت از امام و نهضت اسلامى در عرصه هاى فکرى، علمى، فرهنگى و سیاسى حضور فعال داشته است. وى دو بار دستگیر و زندانى شده و امضایش همراه سایر روحانیون تهران در اسناد انقلاب اسلامى آمده است. فهرست این اعلامیه ها چنین است:

1ـ نامه جمعى از روحانیون و وعّاظ تهران درباره کشتار بى رحمانه مردم تبریز در 29 بهمن ماه 1357 توسط رژیم سفاک پهلوى.

2ـ اعلامیه جمعى از روحانیان تهران درباره تحریم جشن هاى نیمه شعبان سال 57.

3ـ اعلامیه جمعى از روحانیان تهران درباره فاجعه سینما رکس آبادان، شهریور 57.

4ـ اعلامیه جمعى از روحانیان تهران درباره حادثه خونین 13 آبان دانشگاه تهران.

5ـ اعلامیه جمعى از روحانیان درباره حمله مزدوران رژیم به حرم مطهّر حضرت امام رضا(علیه السلام).

6ـ اعلامیه جمعى از روحانیان تهران درباره پشتیبانى از اعتصاب کارکنان صنعت نفت.

7ـ اعلامیه جمعى از روحانیان تهران درباره فراخوان مردم براى شرکت در راهپیمایى روزهاى تاسوعا و عاشوراى سال 57.

8ـ اعلامیه جمعى از روحانیان درباره اعتصابات و وضع بازار تهران.[25]

مسؤولیت هاى بعد از انقلاب اسلامى

استاد عمید زنجانى به موازات کارهاى علمى، فرهنگى و دینى، براى پیشبرد اهداف و برنامه هاى انقلاب اسلامى، مسئولیت مهمى به عهده گرفته است که فهرست آن ها چنین است:

1ـ عضو شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز تهران.

2ـ مسئول و سرپرست جامعه روحانیت مبارز جنوب تهران، منطقه 10.

3ـ عضو کمیته الهیات ستاد انقلاب فرهنگى 1369.

4ـ نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، در دوره هاى سوم و چهارم.

5ـ عضویت در شوراى عالى یونسکوى ملى ایران، از سال 1360.

6ـ عضو شوراى بازنگرى قانون اساسى، در سال 1368.

7ـ عضو شوراى فرهنگى و اجتماعى زنان وابسته به شوراى عالى انقلاب فرهنگى 1370.

8ـ سرپرست دانشگاه حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران 1373.

9ـ عضو هیأت علمى دانشگاه تهران با رتبه استاد تمامى.

10ـ نماینده حضرت امام خمینى در رسیدگى به وضع بنیاد مستضعفان.

11ـ ریاست کمیته هاى انقلاب اسلامى جنوب تهران.

12ـ عضو هیأت امناى دانشگاه امام خمینى.

13ـ عضو هیأت امناى دانشگاه علوم پزشکى زنجان.

14ـ ریاست دانشگاه تهران.

نشانه هاى علمى:

چهره ماندگار 1385[26] و استاد نمونه کشورى 1386.[27]



[1]. شرح حال آیت الله عمید زنجانى در این منابع آمده است: گنجینه دانشمندان، ج 4، ص 18 و 517 دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، بهاء الدین خرمشاهى، ج 2، ص 1498 حوزه، 37 و 38، ص 120 ـ 93 فصلنامه علوم سیاسى، س اول، ش 4، ص 42 ـ 15. ضمناً در تکمیل و اصلاح مقاله از رهنمودهاى معظم له بهره بردهایم.

[2]. خاطرات استاد، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، ص 25 ـ 23 با تلخیص و دخل و تصرف اندک.

[3]. ر.ک ستارگان حرم، ج 1، ص 208 ـ 195.

[4]. همان، ج 3، ص 81.

[5]. گلشن ابرار، ج 2.

[6]. خاطرات عمید زنجانى، ص 59.

[7]. خاطرات، ص 49 با تلخیص فراوان.

[8]. ستارگان حرم، ج 2، ص 115.

[9]. خاطرات، ص 59 با تلخیص.

[10]. گلشن ابرار، ج 3.

[11]. گلشن ابرار، ج 3.

[12]. گنجینه دانشمندان، ج 5، ص 233.

[13]. «هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى»غلامرضا کرباسچیان، ج 1، ص 234.

[14]. ر.ک به: مجلدات متعدد گلشن ابرار.

[15]. صحیفه نور، ج 3، ص 365.

[16]. براى اطلاع بیشتر ر.ک به: خاطرات معظم له، ص 182 ـ 151.

[17]. ر.ک به: شناسنامه مطبوعات ایران، مسعود برزین، انتشارات بهجت، تهران، ص 400 و 426.

[18]. درباره فعالیتهاى مکتب اسلام ر.ک به: مجلدات گلشن ابرار، مانند ج 5، ص 607، ذیل زندگانى آیت الله شیخ جعفر سبحانى و نیز خاطرات على دوانى.

[19]. خاطرات، ص 43 با تلخیص و دخل و تصرف اندک.

[20]. گنجنیه دانشمندان، ج 4، ص 518.

[21]. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، بهاء الدین خرمشاهى، ج 2، ص 1498.

[22]. حضرات حجج الاسلام والمسلمین آقایان حاج شیخ زین العابدین قربانى لاهیجى، حاج شیخ حسین حقّانى زنجانى، حاج شیخ على حجتى کرمانى، حاج شیخ محمد مجتهد شبسترى.

[23]. خاطرات، ص 46 با تلخیص.

[24]. همان، ص 163 ـ 158، با تلخیص.

[25]. ر.ک به: نهضت روحانیون ایران، على دوانى، ج 7 و 8، ص 76، 182، 221، 479.

و ر.ک: اسناد انقلاب اسلامى، مرکز اسناد، ج 3، ص 245، 324، 370، 422، 430، 436، 445، 469، 485، 511.

[26]. در ششمین دورههاى همایش چهره هاى ماندگار.

[27]. استاد نمونه کشورى از سوى ریاست جمهورى و وزارت علوم و تحقیقات و فناورى.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام عباسعلى
نام خانوادگی عمید زنجانى
نام پدر آیت اللّه میرزا مجید زنجانی
نام معروف عباسعلى عمید زنجانى
تاریخ تولد (شمسی) 1316/1/10
تاریخ تولد (قمری) 1356/1/17
مکان تولد ایران،زنجان

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد هشتم

کتاب گلشن ابرار - جلد هشتم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که تا کنون هشت جلد از آن تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS