دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عبدالکریم گزی اصفهانی (ملا عبدالکریم گزی)

عبدالکریم گزی اصفهانی (ملا عبدالکریم گزی)
عبدالکریم گزی اصفهانی (ملا عبدالکریم گزی)

ملا عبدالکریم گزی (1260 - 1339 قمری)

عنوان مقاله: ادیب دانش ور

نویسنده: ناصر باقری بیدهندی

ولادت

عبدالکریم بن ملا محمد در سال 1260 هجری قمری در روستای «گز» از بلوک «برخوردار» در شمال اصفهان در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشودش، در سایه ی تربیت پدر دانشمند و وارسته ی خود ـ که از شخصیت های با تقوا و خیر بود ـ دوران کودکی را سپری کرد. مقدمات علوم را در زادگاه خود نزد پدر و دایی دانش ور خود آموخت. آن گاه برای ادامه ی تحصیل راهی حوزه ی پر رونق اصفهان شد و در فضای عالم پرور و بستر فقه و اجتهاد اصفهان رشد کرد.

مراحل تحصیل

قیمت مرد به دانایی و علم و هنر است

جز به دانش نبود قیمت و مقدار کسی

عبدالکریم شیفته ی علم و دانش بود بعد از استقرار در اصفهان، از محضر مدرسان مبرز وقت، مانند حضرات آیات میرزا محمدحسن نجفی (شاگرد صاحب جواهر) و میر محمدصادق کتاب فروش و میرزا ابوالعالی کلباسی و حاج شیخ محمد باقر نجفی مسجدشاهی، رحمة الله علیهم اجمعین، بهره برد.

هر چند حضور در درس اساتید نامی حوزه ی اصفهان، موجب رشد و پیشرفت وی در کسب معارف و علوم اسلامی شد، اما نتوانست تشنگی او را در کسب دانش فرو نشاند. لذا تصمیم به مهاجرت به حوزه ای بزرگ تر و پر رونق تر گرفت.

مهاجرت به نجف اشرف

هر چه خوبان جهان درس وفا یافته اند

همه در مکتب و در مدرس ما یافته اند

آخوند گزی، پس از بهره وری از اساتید ژرف نگر حوزه ی اصفهان، برای کسب معنویات و کمالات از مراقد ائمه، علیهم السلام، و ادامه ی تحصیل و شرکت در درس های عالمان بزرگ حوزه پربار نجف، به عتبات مهاجرت کرد و پس از زیارت مرقد مطهر باب علم نبی، علیهما السلام، و طلب توفیق از آن حضرت، با استواری و عشق به علم و دانش، پا به حلقه ی درس اساتید برجسته ای گذاشت که در شکل گیری و تکوین شخصیت علمی و معنوی وی، نقش مؤثری داشتند.

استادان او در نجف و سامرا و کربلا عبارت اند از حضرات آیات عظام:

1 ـ سید حسین ترک کوه کمری (1299 هجری قمری)

2 ـ حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی (1326 هجری قمری) نویسنده ی ذریعة الوداد (منتخب نجاة العباد)

3 ـ آقا میرزا حبیب الله رشتی (1234 ـ 1312 هجری) صاحب بدایع الافکار و کتاب الاجارة

4 ـ حاج میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی بزرگ، صاحب فتوای مشهور تحریم تنباکو

5 ـ شیخ علی نقی برغانی حایری

سرانجام آخوند گزی در سال 1298 قمری به دریافت اجازه ی اجتهاد مفتخر گشت و در همان سال با کوله باری از علم و معنویت به دارالعلم اصفهان بازگشت و در مدرسه ی مبارکه ی «نیم آورد» سکونت گزید و به تدریس پرداخت. بعدها محل تدریس خود را در مسجد نو بازار قرار داد. ایشان در مراجعت به اصفهان در جایگاهی قرار داشت که به عنوان یک فقیه برجسته و مدرس توانا، به رتق و فتق امور مردم و قضای شرعی پرداخت.

بر کرسی تدریس

استاد گزی، بخشی از عمر بابرکت خود را وقف تعلیم و تدریس در جمع حوزویان کرد و اوقات عظیمی را نیز صرف پژوهش فرمود. در حوزه ی درسی پر رونق مرحوم آیت الله گزی عده ی زیادی از فضلا و دانش وران شرکت داشتند. که از مفاخر ما به شمار می آیند. برخی از آن بزرگواران عبارت اند از:

1 ـ سید حسین موسوی خادمی (از فقها و اصولیین اصفهان)[1]

2 ـ شیخ غلامرضا یزدی (فقیه خراسانی) که معنویت عجیبی داشت و به درجات عالی از علم نائل گردیده بود.او در 1378 هجری قمری بدرود حیات گفت.

3 ـ سید محمدحسن نجفی (آقا نجفی قوچانی)

4 ـ جلال الدین همایی (از دانشگاهیان بنام)

5 ـ سید محمد تقی موسوی احمدآبادی (صاحب مکیال المکارم)

6 ـ میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی (مؤلف مکارم الآثار)

7 ـ شیخ ابوالقاسم دولت آبادی اصفهانی

8 ـ شیخ علی محمد فقیه حبیب آبادی، از علما و فضلای اصفهان (م 1380 هجری قری)

9 ـ شیخ عباس علی ادیب حبیب آبادی، استاد برجسته ی حوزه ی اصفهان و مولف آثاری مانند هدیة العباد و احسن التقویم.

10 ـ سید محمدمقدس بیدآبادی (صاحب کتاب الاوائل و از خواص اصحاب آیت الله بروجردی)

11 ـ سید احمد خوانساری

12 ـ شیخ مرتضی مظاهری کرونی

13 ـ میرزا فتح الله درب امامی

14 ـ شیخ محمدطاهر اردبیلی[2]

15 ـ سید عبدالحسین طیب (مفسر و فقیه صاحب تفسیر اطیب البیان و کلم الطیب)

16 ـ سید حسن مشکان طبسی،[3]

17 ـ دکتر محمد زهرایی خوانساری،[4]

18 ـ سید محمدکاظم مرتضوی اصفهانی،[5]

19 ـ سید محمدحسن روضاتی، [6]

20 ـ سید حسین موسوی قمصری، [7]

21 ـ شیخ محمدحسین غروی کرمانی (م 1357 شمسی)،

22ـ شیخ محمدحسین کتبی خوانساری،[8]

23ـ شیخ محمدحسن نجفی رفسنجانی[9] که حدود پنجاه سال در حوزه ی رفسنجان با عشق و علاقه ی وافر، به تدریس و افاضه و ارشاد طلاب پرداخت و در سال 1392 قمری بدرود حیات گفت.

24 ـ شیخ محمود فرساد اردکانی[10]. او فقیهی نامدار و ادیبی شیرین سخن که شاگردانی مانند امام خمینی و شهید صدوقی در محضرش کسب فیض کردند.[11]

25 ـ حسن وحید دستگردی. او از محققان بزرگ و ادبا و شعرای معروف اصفهان است و آثار ارزشمندی دارد.

دقت نظر و استحکام بیان

دقت نظر و استحکام بیان استاد، تعجب و تحسین شاگردان را بر می انگیخت. شماری از شاگردان ایشان جلسات درس استاد را توصیف کرده اند. از جمله:

1 ـ علامه میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی (م 1355 شمسی) می گوید:

«جلسات درس وی، بسیار عالی بود و با حسن خلقی که داشتند و شوخی های ظریف و لطیف، مجلس را به خوبی اداره می کردند.»

2 ـ مؤلف محترم دانشمندان و بزرگان اصفهان در این باره می نویسد:

«عالمی خوش بیان و مجلس درس و مباحث و مجالس خصوصی او، مشحون از لطایف و ظرایف بود.[12]».

3 ـ آقا نجفی قوچانی می نویسد: «وی، بسیار پاکیزه و منقح درس می گفت.».[13]

آثار و تألیفات

از آخوند گزی، مکتوبات ارزشمندی به یادگار مانده است که عبارت است از:

1 ـ رساله ای در اصول دین

2 ـ رساله ای در حجیت ظن

3 ـ رساله ای در شهرت

4 ـ رساله ای در صیغ عقود

5 ـ حاشیه کتاب الطهارة از شیخ اعظم انصاری

6 ـ رساله ی عملیه

7 ـ دیوان اشعار. به همت نویسنده ی این شرح حال، به انضمام تذکرة القبور در قم به چاپ رسیده است.

تذکرة القبور که از معروف ترین تألیفات ایشان است. در آن شرح حال قریب یکصد نفر از دانشمندان و علما و عرفا و شعرای مدفون در شهر و توابع اصفهان را به طور خلاصه ذکر فرموده است. این کتاب در زمان حیات مؤلف به چاپ رسید و سخت مورد توجه دانش وران بود. جمعی از دانشمندان بر آن حواشی و تتمیم نوشته اند:

1 ـ آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی

2 ـ استاد جلال الدین همایی

3 ـ استاد محمدعلی معلم حبیب آبادی

4 ـ آیت الله سید محمدرضا خراسانی

5 ـ آیت الله حسین علی صدیقین

6 ـ شیخ محمدرضا حسام الواعظین اصفهانی

7 ـ استاد سید مصلح الدین مهدوی. حواشی ایشان در سال 1328 به چاپ رسیده است.

ذوق شعری

آن بزرگوار طبع شعر داشته و «مهدوی» تخلص می کرده و گاهی عصرهای جمعه، انجمن شعرای شیدا را نیز زینت می داد. برخی از سروده هایش که به طریق مثنوی سروده شد، در آخر طبع اول تذکرة القبور به چاپ رسیده است. از اشعار او است:

ای که ازهستت به پا شد هست ونیست

غیر هستت در حقیقت هست نیست

با وجود تست هستی ها وجود

ورنه اعدام ند یک سر در شهود

آه از این اعدام و این شور و شرور

آه از این اعدام و این کبر و غرور

از پس حمد خداوند احد

احمد او را درود افزون ز حد

اقامه ی جماعت

استاد گزی، شب ها در مدرسه ی نیم آورد، اقامه ی نماز داشت و پس از درگذشت آقا شیخ محمدعلی نجفی، در مسجد ذوالفقار به اقامه ی نماز جماعت پرداخت.

بر محکمه ی قضای شرعی

آیت الله گزی، مدتی طولانی قضاو و حکومت شرعی را برعهده داشت و مانند یک دادگستری متحرک، به حل و فصل مرافعات و منازعات مردم می پرداخت. هیچ گاه با مردم و مراجعان، از موضع قدرت برخورد نمی کرد. رازداری و امانت داری از صفات برجسته ی او بود. در قضا، عجله روا نمی داشت و زندگی زاهدانه و منزهی داشت و در نهایت پاکدامنی در گذشت.

از دیدگاه دیده وران

«انما یستدلّ علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده». نهج البلاغه

در تجلیل و تمجید از مقام علمی و معنوی این عبد صالح و خلیق، سخنان رسا و گویایی از صاحب نظران و شاگردان ایشان نقل شده است.

اینک برای نمونه به سخنان چندی از بزرگان توجه فرمایید:

1 ـ علامه سید محمد علی روضاتی می نویسد:

از اجله ی علمای اصفهان و در جمیع فضائل و کمالات علمیه و عملیه بی نظیر بوده است...در اثر اخلاق حسنه و صفات حمیده ای که داشته، قلوب عموم را به خود معطوف و ریاست و شهرتی زائدالوصف به هم رسانیده و تقریباً چندین سال که منتهی به آخر عمر وی گردید، مرجع به تمام مراجعات و حکومات شرعیه ی اصفهان و توابع آن شده بود. خلاصه، مجسمه ای بوده از علم و زهد و تقوا.[14]

2 ـ استاد جلال الدین همایی ـ که در مکتب آخوند گزی شاگردی کرده ـ درباره ی استاد خود می نویسد:

وی، به راستی، شیخ بهایی عصر خود بود و مرجعیت تامّه ی قضا و فتوا داشت. در عین این که سی یا چهل سال تمام امور قضایی اصفهان و توابعش در دست او بود، شبی که درگذشت، خانواده ی او، نفت چراغ و نان نداشتند! مرحوم فشارکی از محلّ وجوهات، حواله داد تا برای خانواده ی او شام شب و لوازم معیشت تهیه کردند. من، خود، یکی از حاضران آن واقعه و مباشران خدمت بوده ام.[15]

3 ـ آقا نجفی قوچانی شاگرد دیگر ایشان، استاد خود را چنین توصیف کرده است: «از علمای بزرگ من حیث العلم بود، بسیار پاکیزه و منقّح درس می گفت.».[16]

4 ـ استاد سید مصلح الدین مهدوی از او چنین یاد کرده است:

از اجلّه ی علما و فقها و مدرسین، و از مجتهدین بزرگ و مراجع در اصفهان بوده است...در فقه و اصول و ادب تبحری کامل داشت.

5 ـ استاد دکتر سید محمدباقر کتابی می نویسد: ...یکی از معاریف دانشمندان و فقهای ایران باعث افتخار اصفهان است.

و از استادان فن شناخته می شد. علم و اخلاق را به هم آمیخته و کمر به خدمت خلق بر بسته بود. قوه ی حافظه او قوی و مسائل فقهی را ماهرانه، تجزیه و تحلیل می کرد.

اخلاق فاضله و اصلاح امور عامه و انقطاع از دنیا و سلوک او با مردم، همه را شیفته ی او ساخته بود. وجود او، مظهر خیر و مهر بود. چون شمعی می سوخت تا بزم دیگران را روشن سازد.[17]

سجایای اخلاقی

استاد در عرصه ی اخلاق و خویشتن داری، ادب نفس و ادب درس را توأمان در وجود خود جمع کرده بود. بالقطع و الیقین، از برکات عصر و از حسنات دهر بود. در روش و آیین زندگی، جز راهی که دین ارائه کرده بود، طریق دیگر نمی شناخت. به مظاهر دنیا و مسائلی که سبب دل بستگی بسیاری از آدمیان می شود، کاملاً بی اعتنا بود. از تصنّع و ظاهرسازی، سخت متنفر و به دور بود. حسن خلق و عطوفت او، وضیع و شریف را شامل بود، و لطف و رحمتش بر همه سایه گسترده بود. از همه مهم تر این که در مدت زندگی، رنگ نباخت و از همان زی طلبگی و سادگی خارج نشد. این همه در پرتو تربیت دینی و خانوادگی درست از، او شخصیتی ممتاز ساخته بود. فضائل اخلاقی و معنویات که به خوبی در افعال و گفتارش مشهود بود، از آن جا کسب کرد. صفاتی چون خوش خلقی، آزادمنشی، صفای نفس، زیبایی بیان و شیوایی کلام، حافظه ی قوی، احترام به دیگران، رعایت آداب شرع و عرف، اهتمام در رفع مشکلات و حل اختلافات مردم، همراه با ساده زیستی و پرهیز از بخل، کرامت نفس، جاذبه ای را در این عالم ربانی و فقیه صمدانی ایجاد کرده بود که همگان را شیفتۀ خود می کرد. مثال بارز این شعر خواجوی کرمانی بود که:

گفـتـا: بـه دل ربـایـی مـا را چگـونـه دیـدی؟

گفتـم: چـو خرمـن گل در بـزم دل ربایی

و الحق نیز چنین بوده است.

عروج ملکوتی

سرانجام این فقیه فاضل و ادیب دانا و مدرّس توانا، در 13 ذوالحجة سال 1339 قمری (= خرداد 1300 شمسی) پس از هفتاد سال عمر پربرکت و سراسر زهد و جهاد و با نفس و تفکر و تحقیق و خدمت بی منّت، روی از این سرای خاکی برتافت و به سوی دیار باقی شتافت و با حافظ هم صدا شد که:

حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم

خوشا دمی که از آن چهره برفکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است

روم بـه روضه ی رضوان که مرغ آن چمنم

پیکر پاک و مطهر این عالم خدوم و محبوب پس از تشییعی با شکوه در تخت فولاد اصفهان، تکیه ی کازرونی به خاک سپرده شد.

ان شاء الله روح معتقد و پرفتوحش، در نتیجه ی آن همه کوشش و فداکاری و مجاهدت در راه نشر دین خدا و خدمت به مسلمانان، از رحمت بیکران الهی همواره برخوردار باشد و در منتها، با ارواح پاکان ونیکان و صالحان و اولیا، محشور گردد که زندگانی اش سرمشق انسان های طالب کمال بود و مصداق تام بیت زیر:

پایان زندگانی هرکس به مرگ اوســت

جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتراست

این بود گوشه ای از ابعاد شخصیت علمی و انسانی و ایمانی آیت الله معظم گزی، از دیدگاه نویسنده ی این سطور.[18]



[1]. شرح حال رییس حوزه ی علمیه اصفهان آیت الله خادمی به قلم نویسنده در مجله ی نور علم آمده است.

[2]. تربت پاکان قم، ج 2، ص1707.

[3]. زندگینامه ی رجال و مشاهیر، ج 4، ص 275.

[4]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1651.

[5]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1851.

[6]. ضیاء الابصار، ج 1، ص 625.

[7]. تربت پاکان قم، ج 1، ص 627.

[8]. ضیاء الابصار، ج 1، ص 21.

[9]. نک: روضه رضوان، ص 274. 276.

[10]. آیت الله فرساد از استاد خود، گزی، اجازه ی اجتهاد دریافت کرده است. نک: زندگینامه ی آیت الله حاج شیخ محمود فرساد، ص 104.

[11]. زندگینامه ی آیت الله حاج شیخ محمود فرساد، ص 29.

[12]. دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 419.

[13]. سیاحت شرق، ص 162.

[14]. زندگانی حضرت آیت الله چهارسوقی، ص 179.

[15]. همایی نامه، ص 53.

[16]. سیاحت شرق، ص 122.

[17]. رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ج 1، ص 181.

[18]. شرح حال این عالم بزرگوار در منابع زیر نیز آمده است: نقباء البشر، ج 3، ص 1183،1184؛ مصفی المقال، ص 233؛ المستدرک علی معجم المؤلفین، ص 47؛ معجم مؤلفی الشیعه، ص 33؛ همائی نامه 19. 20؛ مؤلفین کتب چاپی، ج 2، ص 929؛ دایرة المعارف تشیع، ج 1، ص 14 و 15؛ تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 418؛ الذریعة، ج 4، ص 44 و 11، ص 124، 20، ص 17، و 24، ص 366؛ آینه ی دانشوران، ص 200، 339، 633؛ سیری در تخت فولاد اصفهان، ص 174؛ تاریخ اصفهان، 141، 174، 175، 329، 346؛ گنجینه ی شهاب، دفتر چهارم، ص 45؛ زندگانی حضرت آیت الله چهارسوقی، ص 178. 179؛ مستدرکات اعیان الشیعه، 3، ص 133؛ تندیس پارسایی، ص 142. 143؛ روضه رضوان، محمد حسین ریاحی؛ سرآمدان فرهنگ اره؛ شرح حال رجال، ج 5، ص 147؛ اثر آفرینان، زیر نظر سید کمال حاج سید جوادی با همکاری دکتر نوائی، ج 1، ص 11.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام ملا عبدالکریم
نام خانوادگی گزی اصفهانی
نام پدر ملا محمد گزی
نام معروف ملا عبدالکریم گزی
تاریخ تولد (شمسی) 1223
تاریخ تولد (قمری) 1260
مکان تولد ایران،اصفهان،گز
تاریخ فوت (شمسی) 1300/5/26
تاریخ فوت (قمری) 1339/12/13
مکان فوت ایران،اصفهان
مکان دفن ایران،اصفهان،تخت فولاد

تالیفات

No image

رساله ای در اصول دین

No image

رساله ای در حجیت ظن

No image

رساله ای در شهرت

No image

رساله ای در صیغ عقود

No image

رساله ی عملیه

No image

دیوان اشعار

No image

تذکرة القبور

حکایات

No image

سجایای اخلاقی

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد نهم

کتاب گلشن ابرار - جلد نهم

این جلد زندگی اسوه های علم و عمل از کوشیار دیلمی تا سید محمد بحرالعلوم را مورد کنکاش قرار داده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS