تضاد آرا، تضارب آرا، تاريخ اسلام، وحدت اسلامي
تعدد مذاهب در اسلام مانع تحقق وحدت نیست. آنچه از وحدت اسلامی جلوگیری میکند، تبدیل مذهب به طایفه و رویارویی پیروان مذاهب با یکدیگر و طایفهگرایی دینی است. اگر میخواهیم نتایج حاصل از برگزاری کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی را مورد ارزیابی قرار دهیم، باید مقطع کنونی جهان اسلام را بشناسیم و موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در این مقطع حساس مورد ارزیابی قرار دهیم.
ما در حال حاضر یکی از حساسترین مقطع تاریخ اسلام و مسلمانان را سپری میکنیم، مقطعی که با عنوان دوران بیداری امت اسلامی شناخته میشود و اسلام به عنوان یک قدرت در جهان، تجدید ظهور پیدا کرده و در حال بروز توان خود در مقابل ابرقدرتهاست.
بیداری اسلامی چون به معنای بیداری امتهای اسلامی است و ریشه در باور و اعتقاد ملتها دارد، حتی برتر از قدرت شوروی سابق است و در موازنه با قدرت نظامی غرب، برتری دارد. قدرت بیداری اسلامی در اوایل دهه 50 شمسی ظهور پیدا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی، این موج عظیم اسلامی، مرکزیت، امید و قدرتی به نام جمهوری اسلامی ایران یافت. وحدت، یک تفکر اسلامی است و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی برای مقابله با همین توطئهها راهاندازی شد، مأموریت و وظیفه اصلی مجمع، تفهیم حساسیت دوران معاصر به پیروان شیعه و سنی و همچنین امکان دستیابی به وحدت اسلامی است. این مجمع در تمام محصولات خود اعم از کتاب، رسانههای دیجیتال، نشریات و اجتماعات و کنفرانسهای منطقهای و بینالمللی، مشترکات باورها و اعتقادات مذاهب شیعه و سنی را یادآوری میکند.
حدود 90 درصد از اعتقادات شیعه و سنی مشترک است و پیروان این مذاهب تنها در 10درصد اعتقادات مبنایی خود تفاوت دارند. منظور از وحدت و تقریب یعنی اینکه پیروان مذاهب گوناگون به گفتوگو بپردازند و بدانند که موضع، خاستگاه و تهدیدهای همه آنها یکسان است.
کنفرانس وحدت اسلامی با گردهم آوردن علمای اسلامی دور یک میز، اقدامات موفقی داشته و نتایج مطلوبی نیز حاصل کرده است. یکی از این نتایج، گردآوری برجستگان و اندیشمندان جهان اسلام برای آسیبشناسی و دشمنشناسی وحدت و یافتن راهکارهای حرکت در مسیر وحدت است.
زمینههای تاریخی تضارب آرا در اسلام
با پیدایش علم کلام در نخستین سدههای هجری و بروز اختلافات فکری و اعتقادی میان فِرَق و مذاهب اسلامی، این اندیشه به تدریج پا گرفت و برخی از علمای اسلام سعی کردند که اختلافات موجود و احیاناً روزافزون را به دور از تعصبات و خشکاندیشیها حل کنند و زمینه را برای وحدت کلمه و یکپارچگی امت اسلامی هموار نمایند. در خود ایران در قرن ششم هجری میبینیم که مذاهب در خطههای مختلف بودند؛ مثلاً در خراسان و سیستان، مناطق مرکزی ایران، مذهب حنفی بود و در یک سطح محدودتری هم مذهب شافعی رواج داشت و کمتر از اینها هم گروهی بر مذهب امامی بودند. بنابراین در همه مناطق این مذاهب بودند، اختلافات بود موارد اتفاق هم بود. پس ایده تقریب چیز تازهای نیست. اما آنچه مهم است، همکاری بین بزرگان و پیشوایان اسلام از فریقین (شیعه و اهل سنت) است.
این بسیار مهم است که چه کسانی از بزرگان فریقین در فاصله قرن هفتم تا دهم هجری آثار بسیار ارزشمند و گرانقدری در جهت تقریب بین مذاهب تصنیف کردند. در همین فاصله تاریخی،میبینیم که محمدبن یوسف گنجی شافعی، چنان کتابی نوشته که الآن به عنوان یک منبع برای شیعیان مورد استفاده قرار میگیرد. محمد طبری، شافعی است اما کتابی دارد به نام «ذخائرالعقبی»، در فضایل اهل بیت علیهمالسلام. ابن طلحه شافعی هم «مطالبالسئول فی مناقب آلالرسول راجع به اهل بیت و مناقب و فضایل و مکارمشان را نوشته است. سبط ابن جوزی حنفی در قرن ششم کتابی دارد به نام «تذکره خواص الامه فی خصائصالائمه»، که راجع به ویژگیهای ائمه علیهمالسلام سخن میگوید. ابن صباغ مالکی که در قرن هشتم و نهم میزیست، «الفصول المهمه لمعرفه الائمه»، را مینویسد؛ بنابراین احترام متقابل و همکاری متبادلی بین پیشوایان اسلام از فریقین وجود داشت.
فقه مقارن
ابن خلدون در تعریف علمالخلاف میگوید: «میان پیروان مذاهب مناظراتی روی میداد که مآخذ پیشوایان فقه و انگیزههای اختلاف و مواقع اجتهاد آنان بیان میشد. این گونه دانش را خلافیات مینامیدند.» هدف از علمالخلاف این بود که فقهای مذاهب پس از اطلاع از همه اقوال، به اتباع احسن بپردازند و بازتابدهنده دیدگاههای یکدیگر باشند و نقاط ضعف و قوت را به یکدیگر نشان دهند و فقه همگام با زمان پیش رود و از سوء تفاهمات و دشمنیها که زاییده جهل به یکدیگر است، از میان برود.
این علم از حدود پایان قرن اول هجری به هنگام پیدایش اختلاف و جدل بین دو مکتب اهل رأی و اهل حدیث پدید آمد. امام صادق(ع) به اختلاف آرای فقهای مدینه و شام و کوفه دانا بود و از پیامبر اکرم(ص) روایت میکرد که فرمود: «اعلمالناس من جمع علمالناس الی علمه». ابوحنیفه پیشوای حنفیان میگوید:«فقیهتر از جعفربن محمد ندیدم. آیا چنین نیست که دانشمندترین مردم، عالمترین آنها به اختلاف مردم است؟»
از قرن هشتم هجری مذاهب فقهی شیعه و سنی بر اثر تعصبات ممالیک از یکدیگر جدا شدند و علمالخلاف رو به فراموشی گذاشته شد و جای خود را به دشمنی مذاهب با یکدیگر داد؛ تا جایی که در تاریخ آمده که وقتی شخصی حنفی مذهب بر حنبلیهای گیلان وارد میشد، وی را به نام کافر میکشتند و مالش را به نام فیء تصاحب میکردند! دوری و دشمنی با شیعیان از این هم فاجعهآمیز بود. عثمانی شیعیان را متهم میکرد که حجشان کربلا و نجف است و آنان به مکه میآیند تا کعبه را آلوده کنند!
این روند و حوادثی که در پی داشت، هشداری بود برای علمای بیدار و موجب شد که در قاهره، دارالتقریب توسط عالمان بزرگ مذاهب اسلامی تاسیس گردد. آیتاللهالعظمی بروجردی، روایت امام باقر(ع) را در مورد صفت حج پیامبر اکرم(ص) که مشترک میان همه مذاهب اسلامی است، برای پادشاه عربستان فرستاد تا مردم عربستان دریابند که مأخذ حج مذاهب شیعه و سنی یکی است و در اغلب موارد با هم مشترکند و از سوی دارالتقریب، مناسک حج شیعه و سنی به صورت مقارن تدوین گردید و شیخ حسنالبناء، رهبر اخوانالمسلمین که یکی از اعضای جماعت تقریب بود، آن را در روزنامه اخوان چاپ و در موسم حج میان حجاج منتشر کرد.
در قرن گذشته بار دیگر فقهای بزرگ مذاهب اسلامی به ضرورت علمالخلاف و فتح باب اجتهاد پی بردند و در مصر و تونس و دمشق و ایران به احیای آن پرداختند و آن را «فقه مقارن» نامیدند. در ایران رهبر این نهضت آیتالله العظمی بروجردی در حوزه علمیه قم بود. در تونس دانشگاه الزیتونیه و در سوریه دانشگاه دمشق و در مصر دانشگاه الازهر به فقه مقارن و تطبیقی روی آوردند. آغازگر این نهضت پُربرکت در مصر، ابتدا شیخ بزرگ الازهر محمد مراغی بود که با مقاله علمی خود به فتح باب اجتهاد پرداخت و پیشنهاد تدریس فقه مقارن را در دانشکدههای الازهر داد و لجنهای به ریاست وی درباره قانون خانواده (الاحوالالشخصیه) بدون تقید به مذهبی از مذاهب چهارگانه تشکیل گردید. سپس شیخ عبدالمجید سلیم فقیه بزرگ و شیخ الازهر و وکیل دارالتقریب به تهیه مقدمات فتوای تاریخی مبنی بر جواز پیروی از مذهب شیعه امامی و زیدی پرداخت و آنگاه شیخ بزرگ الازهر شیخ محمود شلتوت در زمان ریاست خود در تاریخ هفدهم ربیعالاول سال 1380 این فتوای تاریخی را صادر کرد و با اتفاق استاد علی سایس به تدوین کتابی در فقه مقارن تحت عنوان «مقارن?المذاهب فیالفقه» پرداخت.
سرانجام شیخ محمد محمدمدنی رئیس دانشکده الشریعهالازهر، فقه شیعه را در فقه مقارن دانشکده الازهر وارد کرد و در این باره سلسله مقالاتی تحت عنوان «اسباب اختلافالفقهاء» به رشته تحریر درآورد که در مجله رسالهالاسلام دارالتقریب به چاپ رسید.فقه مقارن ثمرات بسیار پُربرکتی به بار آورد و با خارج شدن فقه مذاهب اسلامی از رکود و تعصب و تقلید، و فتح باب اجتهاد، میدانی جهانی برای آن گشوده گردید و در سمینارهای بینالمللی حقوق و قانون نظر حقوقدانان را به خود جلب کرد.
تقریب مذاهب و فقه مقارن موجب کاهش شکاف عمیق بین مذاهب و رویکرد جهان اسلام به فقه اهلبیت گشته است. استعمارگران که از تقارب میان مسلمانان و درخشش فقه اهل بیت(ع) در جهان اسلام سخت به وحشت افتادهاند، میکوشند تا با نبش قبور کتب تفرقهانگیز و تحریک متعصبان جاهل و افراطی، صدها کتاب علیه شیعه منتشر کنند تا از سویی مردم با ذهنیت منفی با مکتب عترت برخورد کنند و از سویی شیعیان متعصب و غالی را برانگیزند تا آنها نیز مقابله نموده، مسلمانان را به اختلافات و مشاجرات داخلی مشغول سازند.
در برابر این استقبال باشکوه از فقه باعظمت اسلام در میدان داخلی و خارجی، لازم است که فقه اسلامی به صورت کامل و مقارن، یا جدید به جهان عرضه شود تا حقوقدانان و فقهدانان جهان بهترین دُرهای آن را گزینش کنند و از آن بهرهمند شوند.
حرکت تقریبی در جهان معاصر اسلام
اتحاد و انسجام اسلامی از ضروریات اقتدار، عزت و سرافرازی نه تنها جامعه اسلامی ایران، که تمامی جوامع اسلامی است و بحق رهبر معظم انقلاب اسلامی درد را دقیق تشخیص دادند و درمان را هم معرفی فرمودند؛ دردی که رفته رفته در تار و پود و جسم و جان جامعه بزرگ اسلامی، سریان یافته و همچنان ریشه میدواند و اگر چارهاندیشی نشود، جراحات عمیق و دردناک ناشی از افتراق و اختلاف و مشاجره و کشمکش، بدبینی و بدگمانی، خصومت و عداوت، روز به روز عمیقتر و فزونتر و درمان آن، سختتر و سختتر میشود.
اندیشه تقریب از زمان ائمه معصومین (ع) مطرح بود. اگر گام اول در تقریب را شناخت مذاهب مختلف بدانیم، شناخت متقابل، به این معنا که پیرامون مذاهب، علمای هر مذهب، سایر مذاهب را هم بشناسند و نظریات آنها را در عقاید و فقه و سایر علوم کنار هم بگذارند و مقایسه کنند، و به تعبیر قرآن کریم اتباع احسن کنند، بنیانگذار این تفکر امام صادق(ع) است. در تاریخ داریم که منصور دوانیقی از ابوحنیفه خواست که چهل سؤال سخت آماده کند و در یک جلسه مناظره با امام شرکت کند. ابوحنیفه چنین کرد و وقتی که جلسه شروع شد و از امام پرسید، حضرت یکییکی پاسخ فرمودند که: فقهای کوفه نظرشان این است، فقهای مکه نظرشان آن است، فقهای مدینه چنین میگویند، فقهای شام چنان میگویند و ... آن وقت بود که ابوحنیفه گفت: «من داناتر از جعفر بن محمد ندیدم.» این به معنای تقریب مذاهب است.
در میان اهل سنت هم محمد بن حسن شروانی و ابوحسن قاضی از شاگردان ابوحنیفه هستند که در دوران بعد از امام صادق(ع)، همین راه را رفتند. تکامل این جریان در زمان شیخ طوسی است. شیخ طوسی سه کتاب فقهی دارد: النهایه، المبسوط، الخلاف. این آخری جامع نظریات مذاهب مختلف اسلامی، چه مذاهب معروف و مشهور و شناخته شده و چه مذاهب غیرمشهور است. تقریباً در دورههای بعد از شیخ طوسی هم این راه ادامه داشت، یعنی فقهای شیعه معمولاً وقتی که کتاب فقهی خالص شیعی مینوشتند، یک کتاب هم داشتند که جمع نظریات فقهی همه مذاهب بود. یا مثلاً در بحث کلام، همه کسانی که کتابهای ملل و نحل نوشتند و فرقهها را معرفی کردند (مثل شهرستانی، ابوالحسن اشعری، نوبختی یا دیگران) در حقیقت کار تقریبی کردند و کلام مقارن و مقایسهای نوشتند. در بین اهل سنت هم کسانی هستند که چنین کارهایی کردند. ابن رشد قرطبی کتابی دارد به نام «بدایه المجتهد و نهایه المقتصد» که در این کتاب آرا و نظریات فقهی مذاهب اربعه اهل سنت را کنار هم گذاشته و فقه مقارن را نوشته و مجمع تقریب هم این را تحقیق کرده و نظریات شیعه را در پاورقی آورده و عرضه کرده است.
در عصر اخیر و در پی انحطاط شدید حکومتها در جوامع اسلامی، اولین کسی که بازگشت به اسلام را راه حل مشکلات جوامع اسلامی میداند، سیدجمالالدین اسدآبادی است. سپس در دهه چهل میلادی در کشور مصر، علما احساس میکنند که وضعیت بدی گریبانگیر جهان اسلام شده و به نحوی باید قدرت اسلام را بازسازی کرد. پس نهادی تاسیس میکنند به نام «دارالتقریب بینالمذاهب الاسلامیه» بانی این کار هم مرحوم شیخ محمدتقی قمی، یک روحانی جوان ایرانی بود.
رهبر اخوان المسلمین پیشنهاد میدهد که نام این نهاد را تقریب مذاهب بگذارند. البته مفهوم «تقریب» در نوشتههای سیدجمال هم به کار رفته است. دارالتقریب خدمات و فعالیتهای زیادی کرد. مرحوم آیتالله بروجردی هم از ایران این حرکت را تأیید و حمایت کرد. بالاخره شیخ محمود شلتوت نیز فتوای شجاعانهاش شیعه را به عنوان یک مذهب رسمی اسلامی میپذیرد و به علاوه، فتوا به جواز انتقال میدهد. این یکی از بزرگترین دستاوردهای دارالتقریب بود.
انقلاب اسلامی و وحدت جهان اسلام
بعد از یک دوره رکود نسبی در فعالیتهای تقریبی، با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، بار دیگر اندیشه وحدت جهان اسلام با قدرت بیشتری مطرح شد و جمهوری اسلامی پرچمدار این حرکت جدید گردید. طراحی و برگزاری کنفرانس وحدت اسلامی از همان سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی نشاندهنده عزم جدی نظام اسلامی در ایران برای پیشبرد امر وحدت مسلمانان در عمل بود. در سال 1369 این حرکت با تاسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، نظم و گسترش بیشتری پیدا کرد.
از حیث تشکیلات، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی دارای مجمع عمومی، شورای عالی و دبیرکل به عنوان ارکان اصلی است. مجمع عمومی بالاترین رکن و اساسیترین رکن مجمع جهانی تقریب مذاهب و نتیجه اجرای ماده هشتم اساسنامه مجمع بوده است که در آن اشاره شده که مجمع عمومی میبایست از بین علما، متفکران، پیشوایان مذاهب اسلامی سراسر جهان که همراه و همسوی فکر تقریب هستند، تاسیس بشود.
اهداف مجمع عمومی در راستای اجرای سیاستها و رسالتهای مجمع تقریب است. دبیرکل محترم مجمع بارها تأکید داشتند که هدف از ایجاد مجمع تقریب، هرگز ذوب شدن مذهبی در مذهب دیگر نیست و ما نمیخواهیم که مذهبی را لغو و مذهب دیگری را جایگزین آن کنیم، بلکه هدف همان تقارب بینمذاهب است.
یکی از طرق دنبال کردن این هدف، کنفرانسهای بینالمللی وحدت اسلامی است. هر سال در هفته وحدت و به مناسبت میلاد خجسته پیامبر بزرگ اسلام(ص) و همچنین ولادت باسعادت حضرت امام صادق(ع)، کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی در تهران برپا میشود. مباحث و مطالب بسیار مهمی که مبتلا به جهان اسلام است، به تناسب در این اجلاس مطرح میشود و در واقع علما، بزرگان، اندیشمندان، اصحاب فکر و قلم و اندیشه، و بزرگان دین و دانش و اندیشه مینشینند و با هم درباره این مسائل و مباحث و راهکارها و راهبردها و کاربردها تبادلنظر میکنند. بحمدالله تا سال گذشته 23 اجلاس بینالمللی وحدت اسلامی برگزار شده است.
ابزارهای تبادل آرا و رفع برداشتهای نادرست
برای تبادل آرا و آگاهی از اندیشهها و نظریات دیگران، راههای مختلفی وجود دارد؛ ولی مهمترین موضوع در این زمینه، وجود اراده در طرفهای گفتوگو و تبادل آرا به انجام چنین امری است. در واقع برای رسیدن به نقطهای که روند تبادل آرا، وضعیتی پایدار و طبیعی داشته باشد، باید به ایجاد فهم مشترک پرداخت. این چیزی است که آیتالله تسخیری صریحاً به آن اشاره کردهاند: «همایش، وظیفه گسترش فهم را دارد. وقتی که من یک ایده را مطرح کنم، دیگری هم ایده خودش را مطرح کند و گفتوگو بشود، به یک نگاه و فهم مشترک میرسیم. وقتی که به فهم مشترک رسیدیم، سعی میکنیم این دایره مشترک را گسترش داده، بازتر بکنیم. این خودش فهم ما را بیشتر، عمیقتر و وسیعتر میکند؛ یعنی هم افقی و هم عمودی این فهم به وجود میآید و هدف ما که گسترش فهم اجتماعی در جامعه است، تحقق مییابد. همایش این وظیفه را دارد. حتی از کتاب هم بهتر است. برای اینکه کتاب یک بحث القایی دارد و در مقابلش پاسخی نیست؛ اما در همایش مطلبی مطرح میشود، شخص مقابل هم جواب میدهد، توضیح میدهد و سپس قبول میکند. قبول که کرد، با هم به مشترکات میرسند. همایش یکی از ابزار تحقق آن اهداف میشود.»با ایجاد چنین زمینهای برای فهم مشترک، ابزار دیگر، مانند کتاب و نشریه و رسانه، میتوانند مفید واقع شده و اندیشه وحدت و تقریب و همراهی را تعمیق بخشند و در اذهان و قلوب مردم مسلمان وارد کنند.