اصول فکری دین مبین اسلام و به طور خاص تشیع واجد ساختاری خاص و اعجاب انگیز است. اگرچه در نگاه اول بنابر ترتیبی منطقی توحید بر عدل، عدل بر نبوت، نبوت بر امامت و امامت بر معاد مقدم شده اما از نگاه عرشی و معرفت شناسانه که قائل به وحدت و سایه افکنی عرش بر فرش و معنویت بر مادیات است، پیوستگی و چینش اعجاب آوری بر این اصول فکری حاکم است که وقوف به این ساختار نه تنها از دیدگاه نظری مهم و معرفت زا است بلکه از حیث عمل نیز عرصه جدید و افق روشنی پیش روی بندگان خدا قرار خواهد داد.
برای درک این چینش عرشی که مسامحتاً میتوان نوع خاصی از دیالکتیک برشمرد، نیازمند اشاره به مقدماتی هستیم که هر یک از این مقدمات خود فصلی مهم و راهگشا در مباحث معرفت شناسانه شیعه است.
از آنجا که همه مخلوقات در چینشی هرمی به صادر اول و سپس به حضرت حق تعالی متکی و محتاجاند و وجود مییابند، هر یک به نوبه خود آینهای بر صفات خدای متعال و نشان دهنده وجود و اثر او هستند اما وقتی همه این خلایق با وجود خویش و وظیفه مندی محیرالعقول خود به یکسو اشاره میکنند، آن پیام عام و همه گیری که میفرستند یگانگی خالق است. یعنی از این منظر آنچه در گستره عالم دیده و فهمیده میشود تجلی وحدانیت الهی و بیانگر توحید کامل است.
براین اساس، اصول فکری اسلام نیز که درصدد ساختن انسان از حیث عقیده و عمل است علی رغم ظاهری مختلف هر یک نمایی از توحید بوده و انگشت اشاره ای دارد به یگانه پرستی و دوری از خودپرستی که سختترین دشمن توحید است، لسان الغیب و عارف کامل حافظ شیرازی این صحنه بدیع معرفت شناسانه را اینگونه میسراید:
ای دل مباش یک دم خالی زعشق و مستی
وآنگه برو که رستی از نیستی و هستی
گرجان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبلهای که بینی بهتر زخودپرستی
یکی از روابطی که ما بین همه اصول فکری شیعه قابل مشاهده و بحث است تاثیرگذاری مرتبتی بین آنهاست. بنابر این رابطه هرچه عقیده ای به راس هرم توحید نزدیکتر باشد قدرت اثرگذاری و حضور بیشتری در عقاید مراتب بعد از خود را دارد که اصل توحید نیز خود در این ساختار دیده میشود.
براین اساس همه اصول فکری ما زاییده عقیده و فکر پیشین خود هستند که در مجموعه پنجگانه اصول دین فهم و شهود این ترتّب عیان تر است. بدین معنا که تجلی تام توحید، عدل را ایجاد کرده و معنا میبخشد و عدل در وجود فرستاده خدا درک شده و نبوت حقیقی است که عدل الهی را به طور کامل و شفاف متجلی میسازد. پس از آن امامت است که ظرف شناساندن و اثبات حقانیت نبی و نبوت و مُجری پیام های آسمانی اوست و معاد نیز ماحصل همه این عقاید و محملی برای اثبات پیروی از امام و جانشینی رسول الله است. همانطور که در قرآن کریم نیز در وصف قیامت آمده: یوم ندعو کل اناس بامامهم (الاسراء 71)
مطابق صریح آیات متعددی از قرآن کریم و روایات متقن و مستندی از پیامبر اعظم(ص) و معصومین(ع) دو اصل «ایمان به خدا» و «روز آخر» بیانگر کمال ایمان و قرارداشتن در صراط مستقیم الهی است. یعنی با توجه به این منظر اصول دین ما به دو بخش کلی تقسیم میگردد. یکی ایمان به خدا که در چهار اصل توحید، عدل، نبوت و امامت نهفته است و البته در معاد نیز موجود و متبلور است و دوم خود عقیده به معاد به عنوان یوم الآخر؛ بنابراین دسته اول از ارکان ایمان که در چهار اصل اول موجود است نیز از چینش عرشی خاص خود بهره مندند که میتوان با ساز و کار غیب و شهود به آن دست یافت یعنی اصل توحید، غیب و سه اصل دیگر شهودی هستند. پس سه اصل دوم بیان و بازتاب غیب الهی بوده و خود اتحادی خاص با یکدیگر دارند و آن اتحاد، جوهره عدل به عنوان تجلی تام توحید در زندگی انسان است. نتیجتاً چهار عقیده اول از اصول دین جلوه های مختلف غیبی و شهودی از عدل الهی هستند همانطور که اصل پنجم نیز عرصه ظهور و درک کامل از عدل الهی است. اشارات متعدد قرآن کریم به صفت عدل و نبود ظلم در وجود مقدس انبیای الهی بیانگر همین عهده داری بوده و عصمت و امامت اوصیا نیز در همین راستا اهمیت مییابد و این دو در کنار اصل عدل، نقطه هدایتگری و سازندگی مومن و توجه او به ولی مطلق حق است چرا که تنها نقطه سنخیت ساز بین مومن و ولی، عدل و عادل بودن است که او را به نبوت، توحید و در نهایت به معاد نیز میرساند.
امام علی(ع)، ولی مطلق حق و جانشین منصوص خاتم الانبیا(ص)، گذشته از حقیقت وجودی مبارک خویش که از درک غیرمعصوم خارج است، مجری تمام و کمال شریعت محمدیه(ص) که اکمل ادیان آسمانی است، بوده و حکومت او و جانشینانش بیانگر فلسفه حکومت همه انبیای الهی است و از آنجا که بسط عدل پس از توحید و در راستای آن، فلسفه حکومت الهی بر روی زمین و به دست خلیفه الله است، پس اصل امامت عهده دار عدالت اجتماعی و تجلی بخش عدل و توحید در زمین بوده و با به کمال رساندن انسانها و ایجاد بهشت زمینی، اتحاد و بلکه عینیت عدل الهی با تشکیل حکومت جهانی اسلام را اثبات میکند و این بزنگاهی برای ورود به بحث منجی طلبی و شناخت کم و کیف حکومت عادلانه امام مهدی(عج) در سراسر گیتی است.
با ملاحظه این پیشگفتار و مقدمات چهارگانه فوق به این نتیجه میرسیم که تحقق عدالت اجتماعی به معنای تجلی توحید و یگانه پرستی خواهد بود که از نگاه جامعه شناسانه اسلامی اینگونه توضیح داده میشود که از یک سو، هر چقدر اعضای جامعه انسانی، موحدتر باشند زمینه عدالت گستری را آماده تر میسازند و بر این اساس تشکیل حکومت عدل جهانی بازتاب یگانه پرستی ولی مطلق حق و پیروان اوست و از سوی دیگر برای رسیدن به غایت زندگی زمینی و رسیدن به کمال انسانی که در گرو بسط عدل در تمامی شئون فردی و جمعی بشر است، ضرورتاً محتاج افراد یگانه پرست هستیم و این یعنی هر انسانی صرف یگانه پرستی در دایره وسیع حکومت ولی الله و منجی موعود جای میگیرد و دشمنان حقیقی عدالت گستری و تشکیل حکومت جهانی اسلام مشرکان و خودپرستان هستند.
گستره عدالت امام مهدی(عج) نیز نشان دهنده تجلی صفات الهی بر روی زمین و رسیدن به مرتبه ای از شهود حقیقی برخوردار از علم، معرفت و عمل صالح از سوی منجی طلبان است که بی شک در ادیان، اقوام و اقشار مختلف انسان ها حضور دارند. فرمایش قرآن کریم در شرح این عدالت گستری جهانی بسیار قابل تامل و عمیق و الهام بخش و حسن ختام این نوشتار است؛ آنجا که میفرماید: هوالذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون (صف9)