كلمات كليدي : قرآن، عَدْل، عِدْل، عدالت عرفي، عدالت خداوند
نویسنده : علی محمودی
"العَدالة" و "المُعادَلة" لفظی است که در حکم و معنی مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن عدل به مساوات در آن مورد هم به کار میرود.
"عَدْل" در چیزهایی که با بصیرت و آگاهی درک میشود، به کار میرود مثل احکام و عِدْل و "عدیل" در چیزهایی است که با حواس درک میشوند مثل اوزان، اعداد و پیمانهها. [1]
"عدل" ضد ظلم و جور و هم معنی قسط است، ریشه و مشتقات عدل نزدیک به سی بار در قرآن ذکر شده و این تکرار اشاره دارد به اینکه قرآن دربارۀ عدل توجه فراوانی دارد.[2] قانون عدالت یک قانون کلی و عمومی است و هر نوع داوری و حکومت را چه در امور بزرگ و چه کوچک شامل میشود.[3]
عدالت در عرف عام:
"عدل" به معنای رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم و تجاوز به کار می رود از این رو عدل را به معنی "اعطاء کل ذی حقٍ حَقَّه" گرفتهاند، و برخی در معنای عدل توسعه دادهاند و آن را به معنای «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن » به کار بردهاند.[4]
عدالت خداوند:
عدالتی که جزء اصول مذهب است یکی از صفات خداست و در اصل خداشناسی که نخستین اصل از اصول دین است مندرج میباشد، ولی ممتاز ساختن آن بسیار پرمعنی است به همین دلیل در مباحث اجتماعی اسلام روی هیچ اصلی به اندازۀ عدالت تکیه نشده است.[5] خدای متعال، نسبت به هیچ کس ظلم و ستم نمیکند و کاری را که عقل سالم آن را زشت میشمارد، انجام نمیدهد. [6]
خداوند عادل است و جهان را بر مبنای عدالت آفریده است روزی مردم را اندازهگیری فرموده و از روی عدالت به هر کدام نصیبی از وسعت رزق و تنگدستی داده است، جز به عدالت فرمان نمیدهد و به ستم پاداش کسی را ضایع نخواهد کرد.[7]
عدالت در اخلاق:
افعال انسان در عدالت، به میانه روی و اعتدال انجام میشود و این از شریفترین و برترین فضیلتهاست، زیرا جامع همه فضایل و ملازم آنهاست، عدالت اخلاق، در حقیقت شامل تعادل و عدالت میان قوای درونی انسان و انعکاس آن بر رفتار ظاهری است و مصداق آن انبیاء (ع) میباشند.[8]
عدالت در نظر فقها:
عدالت عبارت است از ملکه و نیرویی که سبب میشود انسان واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند. اسلام برای ترویج این صفت، امتیازات و شخصیتهایی به افراد داده است، مثل رهبریت، مرجعیت قضاوت، شهادت، امامت جماعت و...[9]
عدالت یا متعلق به اخلاق و افعال یا به تقسیم اموال یا به معاملات و داد و ستد یا به احکام و سیاستها مربوط شود، عادل در هر یک از این موارد برای برقراری تساوی و تعادل افراط و تفریط را به اعتدال و میانه باز میگرداند، عادل حقیقی باید به قوانین الهی، عالم باشد تا بتواند در امور، حفظ مساوات کند.[10]
عدالت در قرآن:
عدالت به همراه مشتقات، وجوه و نظایرش به دو گونه فعلی و اسمی در قرآن آمده است. «تعدیل کردن، به عدالت و مساوات رفتار کردن، به عدالت حکم کردن ،انصاف دادن، عوض دادن و...» از وجوه فعلی و «برابر، مقدار، دادگری، فدیه، تحریف ناپذیری، زوال ناپذیری و...» از وجوه اسمی آن میباشد.[11]
«یا اَیُّهَا الّذینَ ءامَنوا کونوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لایَجْرِمَنَّکُمْ شَنَئانُ قَوْمٍ عَلی الاّ تَعْدِلواْ اَعْدِلواْ هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوی و اُتَّقوُاْ اللّهَ اِنَّ اللّهَ خبیرٌ بِما تَعْمَلونَ »[12]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید، دشمنی با جمعیّتی شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند، عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که خداوند از آنچه انجام میدهید، با خبر است.»
یکی از عوامل انحراف از عدالت در این آیه آمده است و هشدار میدهد که کینه و عداوتهای قوی و تسویه حسابهای شخصی نباید مانع از اجرای عدالت شود و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد، زیرا عدالت از همه اینها بالاتر است.
عدالت به عنوان مهمترین رکن تقوا نیز مورد تأکید قرار گرفته است، گاهی ظلم و ستم به خاطر هوا پرستی و حفظ منافع شخصی است، نه به خاطر حب و بغض دیگران ،بنابراین ریشۀ واقعی انحراف از عدالت همان پیروی از هوای نفس است. نکتۀ دیگر اینکه صرف عدالت نظری و تئوریک
تنها مورد توجه اسلام نیست، آنچه مهمتر است اجرای عدالت است.[13]
«اِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ و الاِْحْسانِ و ایتایَ ذِی الْقرْبی وَ یَنْهَی عَنِ الفحشاءِ و المُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرونَ »[14]
«خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد. و از فحشاء و منکر و ستم، نهی میکند، خداوند به شما اندرز میدهد شاید متذکر شوید.»
یکی از جامعترین برنامههای اجتماعی، در این آیه و آیات بعد از آن آمده است. چه قانونی از عدل وسیعتر، گیراتر و جامعتر تصور میشود؟ هرگونه انحراف، افراط، تفریط و تجاوز به حقوق دیگران بر خلاف عدل است، اما از آنجا که عدالت با همۀ قدرت و شکوه و تأثیر عمیقش در مواقع بحرانی و استثنائی به تنهایی کارساز نیست، بلافاصله دستور به احسان را پشت سر آن میآورد؛ یعنی در طول زندگی جایی که عدالت به تنهایی امکان پذیر نیست انسان نیازمند ایثار و گذشت و فداکاری است.
در تفاوت معنی عدل و احسان بعضی گفتهاند: عدل، توحید است و احسان، اداء واجبات. عدل به اعتقاد، و احسان به عمل اشاره دارد. بعضی عدالت را مربوط به جنبههای عملی و احسان را مربوط به گفتار دانستهاند.[15]