24 آبان 1393, 13:56
تفرید در لغت به معنای یگانه کردن، گوشه گرفتن و تنها ماندن است. واژۀ تفرید از حدیث نبوی «سَبَقَ المفرّْدون» برگرفته شده است. مضمون تبیین پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم دربارۀ این سخن آن بوده که مفرّدان کسانی هستند که بسیار به یاد خدا هستند و با شیفتگی به ذکر خدا عمرشان را بسر میآورند. صوفیه، تفرید را از فروع مقام توحید میدانند و آیات:
«وَیعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ» (نور/ 25)
«و میدانند که خداوند حق آشکار است.»
«ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ» (لقمان/ 30)
«اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است و آنچه غیر از او میخوانند باطل است.»
«ســــیروا، سَــــبَق المفـــــــرّدون»
را ناظر به مقام تفرید دانستهاند.
اصطلاح تفرید از قرن چهارم متداول بوده است و در کتب صوفیه گاه همراه با تجرید و به معنای آن یا جدا از تجرید و در مقامی بالاتر از آن آمده است. "کلاباذی"، در سدۀ چهارم، نخستین کسی است که آن را مقامی جدا از تجرید دانسته و گفته است که تفرید یعنی تنها ماندن با حق در همۀ احوال و افعال و از همۀ اشکال. فرد شدن در احوال یعنی شخص چنان به خداوند محوِّل الأحوال مشغول باشد که از احوال خود، چه در بلا و چه در نعمت، باخبر نشود؛ نیز به این معناست که احوال انبیا و صدیقان بر او پدید آید و او این احوال را از خود نداند.
فرد شدن در افعال یعنی همۀ افعال خود را از خدا و برای خدا دانستن، پس به نفس خود اجازۀ عُجب به افعال ندادن و از خلق عوض نخواستن و فرد شدن از اشکال نیز یعنی با هیچ انسانی یا هیچ موجودی آرام نگرفتن و تنها با حق بودن. پس تا شخص به مقام تجرید نرسد، به مقام تفرید با حق نمیرسد؛ زیرا سالک ابتدا باید در ظاهر از خلق مجرد شود، آنگاه بار دیگر در میان خلق قرار گیرد و با دل از خلق مجرد و با حق باشد.
به عقیدۀ "خواجه عبدالله انصاری"، تفرید خالص کردن قصد و طلب برای حق است و سه مرتبه دارد: الی الحق، بالحق و عنالحق. الیالحق، خالص کردن قصد از ابتدای سلوک تا انتهای سیر الی الله است؛ بالحق، از سیر فی الله تا غایت فنا و اضمحلال فردیت سالک است و عنالحق مرحلۀ فنای پس از بقاست. در این مرحله، ارشاد و هدایت و دعوت او جز از جانب حق نیست و هر چه میگوید و میکند، امر حق است.
اغلب صوفیه، تفرید در ظاهر را – که از طریق عزلت، انقطاع و ترک مألوفات صورت میپذیرد – یا قطع علایق ظاهری را مقدمۀ تفرید میدانند. برخی روزه و برخی نماز را لازمۀ رسیدن به تفرید دانستهاند. البته در انجام دادن این اعمال، سالک همواره باید افعال خود را قاصر ببیند و شائبۀ ریا، طمع و عوض خواستن از حق نداشته باشد.
به نظر صوفیه، تفرّد سالک را از بندگی غیر میرهاند، از اینرو ترک شرک و رسیدن به توحید حقیقی از ثمرات آن است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان