كلمات كليدي : قرآن، عفت، استعفاف، عفيف، شرّه، خمودي
نویسنده : علی محمودی
"عفت" در لغت حاصل شدن حالتی برای نفس و جان آدمی است که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیری میشود و اصلش بسنده کردن در گرفتن چیز اندک است و طلب عفت و پاکدامنی و بازایستادن از حرام، استعفاف نام دارد.[1]
عفت در اصطلاح اخلاق، یعنی قوۀ شهوت در خوردن و آمیزش جنسی، مطیع عقل باشد و از چیزی که عقل و [شرع] نهی کرده، اجتناب نماید و این حد اعتدال در شرع، ستوده شده است.[2]
وقتی میگوئیم شهوت، فقط شهوت جنسی مراد نیست بلکه مفهوم عام آن مراد است؛ مثل شهوت مال، جاه، خوردن، تکلم کردن و...، عفت در همۀ اینها کنترل کننده است.[3] عفت از مهمترین فضایل انسانی محسوب میشود، برخی برای معرفی آن از، ضدش هتّاکی (پرده دری) استفاده میکنند به همین علت در بسیاری از موارد عفت را در مورد پرهیزکاری در خصوص، مسایل جنسی استعمال کردهاند،در حقیقت عفت حد اعتدال شرّه و خمودی است.[4]
"شرّه" فرو رفتن انسان در شهوات و "خمود" یعنی بی حرکتی در جهت لذات مشروع است که بدن به آنها به طور طبیعی و از سر ضرورت بدنی، احتیاج دارد. پاکدامن کسی است که اعمالش مطابق شریعت، عقل و جوانمردی باشد.
شرم، پرهیز، شکیبایی، بخشندگی، قناعت، نرم خویی، نظم، پند پذیری، خوش رفتاری و وقار در نتیجۀ عفت ورزی بوجود میآیند.[5]
در مورد شکم هم حد وسط مطلوب است و نباید برخی از روایاتی که در
مدح و فضیلت افراط در گرسنگی آمده ما را به اشتباه اندازد، حضرت رسول (ص) میفرماید:
«طوبی لِمَنْ ظَمِیءَ اَوْ جاعَ للهِ»[6]
«خوشا به حال کسی که برای خدا تشنگی یا گرسنگی کشد »
شارع مقدس باید در مقابل طبع سرکش، چنین سخن گوید و این از اسرار و حکمت شریعت است که هر وقت طبع انسان جانب افراط چیزی را طلب کند، شرع مبالغه و افراط در منع از آن میکند تا فرد به حال اعتدال برگردد.[7] بنابراین افراط در گرسنگی ممدوح نیست، چون غرض از خلقت انسان، بندگی کردن است و آن موقوف است به قوت و نشاط طبع، شکی نیست که گرسنگی بسیار، قوت را زایل میکند و نشاط را از بین میبرد، پس مراد، اندک خوردن است به حدی که آدمی، سنگینی غذا را نفهمد.[8]
کلام و قلم نیز از حد وسط عفت، بی نصیب نیستند و از جمله واجبات اخلاقی عفت کلام و قلم است، نه یکی را که حقش نیست بسیار بالا برد و نه بالعکس.[9]
عفت در قرآن:
در چند آیه به مسئله عفت پرداخته شده است، از جمله:
«وَلْیَسْتَعْفِف الّذینَ لا یَجِدونَ بکاحاً حَتّی یُغنیَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ...»[10]
«و کسانی که امکانی برای ازدواج، نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند »
غریزه جنسی از نیرومندترین و سرکشترین غرائز انسان است که به تنهایی با دیگر غرائز برابری میکند، انحراف آن نیمی از دین و ایمان انسان را به خطر خواهد انداخت به همین جهت در این آیه و همچنین در روایات متعددی مسلمانان تشویق به همکاری در امر ازدواج و هر گونه کمک ممکن به این امر شده است از جمله اینکه پیامبر اسلام (ص) میفرماید:
«مَنْ زَوَّجَ اَخاهُ المُؤمِنَ اِمرَأةً یَأنَسُ بِها وَتَشُدُّ عَضُدَهُ وَیَسْتَریحُ اِلَیْها زَوّجَهُ اللهُ... »[11]
«هر که برادر مؤمن خود را زن دهد تا آن زن همدم و مایه پشت گرمی و آسایش او باشد خداوند او را از حورالعین بهشت زن دهد...»
در مورد فرزندان مسئولیت سنگینی بر عهدۀ پدران وجود دارد و پدرانی که در این مسأله حیاتی، بی تفاوت هستند در نگاه برخی اندیشمندان مسلمان شریک جرم انحراف فرزندان شمرده شدهاند.[12] برخی از مفسران، قدرت نداشتن بر ازدواج را، عاجز بودن از نفقه و مهریه میدانند.[13]
«لِلْفُقَراءِ الّذینَ اُحْصِروا فی سَبیلِ اللهِ لایستطیعونَ ضَرباً فِی الاَرْضِ یَحسَبُهُمُ الْجاهِلُ اغنیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لایُسْئَلونَ النّاسَ اِلحافاً...»[14]
«(انفاق شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند، (و توجه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته، و شرکت در میدان جهاد، به آنها اجازه نمیدهد تا برای تأمین زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند) نمیتوانند مسافرتی کنند (و سرمایهای بدست آورند) و از شدت خویشتن داری، افراد ناآگاه، آنها را بینیاز میپندارند امّا آنها را از چهرههایشان میشناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمیخواهند...»
راه پیشگیری از بی عفتی:
پاک بودن محیط، تربیت خانوادگی، علم و آگاهی بر پیامدهای رذایل اخلاقی، حجاب و ترک خودآرایی در انظار عموم، عدم اختلاط زن و مرد و...[15] اشباع صحیح امیال و خواستهای جنسی و برنامه ریزی دقیق برای زندگی و مجال نداشتن برای کشیده شدن به آلودگیهای شهوانی.[16]