دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

علت یاری نکردن ولی خدا

پرسش: امام حسین(ع) در کلام مشهور خود که می‌‌فرماید: «هل من ناصر ینصرنی» چگونه است در آن زمان عده‌ای که حضرت را می‌‌شناختند و به حقانیت راه آن بزرگوار واقف بودند، دست از یاری برداشته و آن حضرت را تنها گذاشتند؟
علت یاری نکردن ولی خدا
علت یاری نکردن ولی خدا

پرسش: امام حسین(ع) در کلام مشهور خود که می‌‌فرماید: «هل من ناصر ینصرنی» چگونه است در آن زمان عده‌ای که حضرت را می‌‌شناختند و به حقانیت راه آن بزرگوار واقف بودند، دست از یاری برداشته و آن حضرت را تنها گذاشتند؟

پاسخ: نکته اساسی در پاسخ به این سؤال این است که تا انسان خودش را از لحاظ شناخت و آگاهی و سلوکی و عمل برای همراهی با ولی خدا آماده نکرده باشد، نمی‌تواند پشت سر ولی خدا حرکت کند و پا جای پای آن بزرگوار بگذارد. امام حسین(ع) از ماهها قبل از شهادت اعلام موضع کرد و همه را به حقانیت و شفافیت راه خود آگاه ساخت. اما از آنجا که این آمادگی در میان یاران و مخاطبین حضرت وجود نداشت هر کدام به بهانه‌ای از یاری ولی خدا سرباز زدند و کنار کشیدند. نمونه بارز آن «طرماح» است که در راه با چند نفر دیگر در چند منزلی کوفه با حضرت روبرو شدند. حضرت پرسید: وضع کوفه چگونه است؟ او گزارش داد که وضع کوفه خوب نیست، قلوب مردم با شما، اما شمشیرهایشان بر ضد شما است. ما که از کوفه بیرون می‌‌آمدیم، در تخلیه، جمعیت انبوهی برای جنگ با شما جمع شده بودند که تاکنون لشکری به این عظمت و وسعت ندیده بودم. طرماح برای خانواده‌اش آذوقه می‌‌برد، آن گاه به حضرت عرض کرد: اجازه بدهید آذوقه‌ها را برسانم و برگردم. حضرت فرمود: «سعی کن زود بیایی». او رفت و زود هم برگشت، ولی وقتی به همین منزل رسید، خبر شهادت امام حسین(ع) را شنید. از ماهها قبل سیدالشهداء از مدینه خارج شده و اعلام موضع کرده بود و بعد از شش ماه، حالا که حضرت در محاصره دشمن قرار گرفته، تازه او برای زن و بچه‌اش آذوقه می‌‌برد. نقطه ضعف او بالاتر این است که حتی حضرت را نصیحت کرد (به این خیال که حضرت محتاج نصیحت اوست) و گفت: بیایید به یمن برویم، کوفیان وفادار نیستند. من برای شما در کوهستان‌های یمن، 20هزار شمشیر زن آماده می‌‌کنم تا جنگ را از آنجا شروع کنید. بنابراین اگر با تمام وجود آماده نباشیم و دنبال آذوقه زن و بچه و نام و نشان باشیم، مسلم است که ولی خدا تنها می‌‌ماند.

چه کسانی به حضرت یاری نرساندند؟

آنهایی که به امام حسین(ع) کمک نکردند، چند دسته بودند. یک دسته کسانی بودند که در صف دشمن، رودرروی حضرت ایستادند و تا حد ریختن خون وی، اقدام کردند. دسته دیگر کسانی بودند که نشستند و حضرت را نصیحت کردند که به کوفه نروید، اگر بروید کشته می‌‌شوید و با کشته شدن شما زمین خالی از حجت می‌‌شود. بعضی هم مثل عبیدالله حر ّ جحفی بودند که از کوفه خارج شد تا در جریان نباشد. اما حضرت در راه با او روبه رو شد و فرمود: «عبیدالله! وضع تو به خاطر عثمانی بودن، خوب نیست، اگر به ما ملحق شوی، همه گذشته‌ات جبران می‌‌شود» او در جواب گفت: من از کوفه خارج شدم، تا خیالم راحت باشد، حالا دوباره خودم را گرفتار کنم. من نه با شما هستم و نه با ابن‌زیاد، ولی اسب تندرویی دارم که هر که سوار بر آن شود، دشمن نمی‌تواند او را بگیرد، آن را به شما می‌‌دهم که فرار کنید و از محاصره ابن زیاد بیرون بروید، غافل از اینکه حضرت آمده تا ابن زیاد را محاصره تاریخی کرده و شکست دهد. عده‌ای نیز مشغول طواف و تلاوت قرآن بودند و از امام حسین(ع) غافل شدند. حال آنکه وقتی ولی خدا حرکت کرد، در خانه خدا بودن و قرآن خواندن هم حاصلی ندارد. مساله اساسی، کمبود معرفت است، یعنی انسان نفهمد تنها راه نجات، راه ولی خداست. در مقابل این افراد، حضرت ابوالفضل سرآمد همه کسانی بود که از روی بصیرت و درایت، به ولی خدا پیوست. اگر همه مقاتل را بگردید، یک جا پیدا نمی‌کنید که مورخان نقل کرده باشند که حضرت ابوالفضل پیشنهادی به امام داده باشد که مثلاً بروید یا نروید، جنگ کنید یا نکنید، زن و بچه را با خودتان ببرید یا نبرید، معرفت و بصیرت کامل دارد که امام حسین(ع) موعظه و پیشنهاد لازم ندارد.

عده‌ای هم برای یاری ولی خدا دیر آمدند. چند نفر از بزرگان بلخ، وقتی نامه حضرت به دستشان رسید، با سخنرانی‌های تند، دیگران را تحریک کرده، راه افتادند، ولی وقتی رسیدند که دیگر دیر شده بود و ماجرای کربلا تمام شده بود. بنابراین آماده نبودن انسان از لحاظ فکری و معرفتی و سلوکی و رفتاری، تاخیرها، سستی‌ها، کم معرفتی‌ها و تعلقات به دنیا را موجب می‌‌شود و طبیعی است که در چنین شرایطی یاری ولی خدا امکان پذیر نمی‌باشد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS