دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پرهیز از توهین در امربه معروف و نهی از منکر

No image
پرهیز از توهین در امربه معروف و نهی از منکر

پرهيز از توهين در امربه معروف و نهي از منكر

آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

2- پرهیز از توهین و رعایت حفظ شئون طرف مقابل

مومن هرگاه اشتباهی از کسی ببیند و درصدد امر به معروف و نهی از منکر برآید، باید بکوشد این وظیفه را با حفظ شئون طرف دیگر انجام دهد؛ یعنی برای نصیحت او، باید تلاش کند تا آبروی او حتی الامکان حفظ شود و در خفا معایب و اشکالات او را یادآوری کند. براساس آموزه‌های اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، باید با لحاظ حفظ مراتب مختلف آن باشد. پس اگر راهی وجود نداشته باشد که فرد بتواند در خفا وظیفه امر به معروف و نهی از منکر خود را به انجام رساند، و حتی به روی طرف مقابل هم نیاورد که از معصیت او آگاه است، باید چنین کند؛ مثلا کلی گویی کند یا قصه‌ای را برای او بگوید، و یا هر روش مناسب دیگری را در پیش گیرد تا هم او را غیرمستقیم نصیحت کرده باشد و هم او متوجه نشود که فرد از گناهی که مرتکب شده اطلاع دارد.

بنابراین تا حد امکان آمر و ناهی باید سر مومن را حفظ کند؛ راز او را برملانسازد؛ آبرویش را نبرد؛ و دست به عملی نزند که او را خجالت زده کند، چرا که اسلام احترام مومن را حفظ می‌کند و به مومنان هم فرمان می‌دهد که رازدار یکدیگر باشند و تا آنجا که امکان دارد، آبروی کسی را نریزد. آری! اگر طرف مقابل ابایی از تجاهر به فسق ندارد، یا اینکه خود، آبروی خود را ریخته، و یا اینکه برای نهی از منکرکردن او چاره ای جز این نباشد که آمر و ناهی به او بفهماند که از معصیت وی آگاه است، اشکالی ندارد که به او بفهماند، از گناهش مطلع است. از ویژگی‌های شخص منافق این است که به اسم نهی از منکر، آبروی طرف مقابل را در مخاطره می‌اندازد و مطلبی را که می‌توانست در خلوت و یا زبان دیگری به او یادآور شود، درحضور مردم مطرح می‌کند، و از کاهی کوهی می‌سازد. شخص منافق بدون رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر، به نکوهش و کشف اسرار دیگران می‌پردازد: وان عذلوا کشفوا؛ «و اگر نکوهش کنند، پرده دری می‌کنند.»

پس، از علائم منافق این است که به شکل امر به معروف و نهی از منکر، و به بهانه اصلاح می‌کوشد آبروی دیگری را بریزد، افشاگری کند؛ و اسرار او را بر دیگران مکشوف سازد. براساس فرمایش‌هایی از امیرمومنان(ع) در نهج البلاغه، نباید کسی با دیدن یک شیوه خاص از اهل نفاق تصور کند که همین است و بس؛ بلکه آنها برای هر حقی باطلی در مقابل آن ساخته‌اند: قد اعدوا لکل حق باطلا و لکل قائم مائلا و لکل حی قاتلا و لکل باب مفتاحا و لکل لیل مصباحا؛ «آنها برای هر حقی باطلی، و برای هر دلیلی شبهه‌ای، و برای هر زنده‌ای قاتلی، و برای هر دری کلیدی، و برای هر شبی چراغی تهیه کرده‌اند.»

البته گاهی کار بدانجا می‌کشد که افرادی در تجاهر به فسق وضعشان روشن گردیده، جز از طریق رسوا کردن آنان، راهی باقی نمی‌ماند. در احکام فقهی ما، بلا تردید غیبت کردن حرام است و حتی نمی‌توان گمان بد درباره کسی داشت؛ اما آنجایی که مصالح اجتماعی در میان است، و ممکن است فرد ناصالحی بر سر کار بیاید، باید به مردم فهماند که فلان آقا صلاحیت برای این کار ندارد. در واقع، در چنین نمونه‌هایی غیبت کردن نه تنها حرام نیست، بلکه واجب نیز می‌گردد. براساس کتب فقهی و اخلاقی، از جمله مواردی که غیبت کردن واجب است، آنجایی است که کسی می‌خواهد زمام امور مسلمانان را به دست گیرد، درحالی که صلاحیت آن را ندارد. دراینجا باید افشا کرد و بی صلاحیتی او را به اطلاع مردم رساند؛ والا خیانت به اسلام و مصالح مسلمانان خواهدبود. اگر راه جلوگیری از فساد کسی منحصر به غیبت باشد، این کار واجب می‌گردد. علمای بزرگوار شیعه در کتب خود تصریح کرده‌اند که یکی از مواردی که غیبت حرام نیست، جایی است که نهی از منکر جز از راه غیبت امکان پذیر نباشد. اگر فرد ظالم یا گنهکاری درمحله ای به فساد گراییده، مزاحم ناموس مردم می‌شود، یا مرتکب مفاسد دیگری می‌گردد و ازسوی دیگر هم تا پشت سر او حرف زده نشود، دست از کارش بر نمی‌دارد، در اینجا غیبت او واجب است. بنابراین اگر کسی با نصیحت از معصیت خود دست بردارد، باید در وهله اول او را نصیحت کرد؛ اگر در خفا موعظه کردن او موثر است باید چنین کرد؛ اگر نهی از منکر پیش رویش موثر است، باید از همین طریق او را نهی از منکرکرد؛ و سرانجام، اگر هیچ راهی برای جلوگیری از تجاهر به فسق او جز غیبت کردن وجود ندارد، باید از او غیبت کرد.
زمانی که سیدالشهداء(ع) از تصمیم معاویه مبنی بر ولیعهد کردن یزید آگاه شد، نسبت شراب خواری و سگ بازی به یزید داد. معاویه از بدگویی امام(ع) در غیاب یزید تعجب کرد و به امام(ع) تذکر داد! در اینجا معاویه برای ایشان مسئله شرعی بیان می‌کند و می‌خواهد به امام(ع) یاد دهد که شما غیبت مومن می‌کنید و غیبت مومن هم حرام است! او از این نکته غافل بود که هر غیبتی حرام نیست و در این زمینه استثنائاتی نیز وجود دارد و ممکن است در مواردی غیبت واجب گردد. از جمله این موارد، جایی است که اگر افشاگری درباره افرادی نشود، سبب می‌شود که امور مسلمانان را به دست گیرند به اسلام و مسلمانان خیانت کند. همان کسی که فرمود روزه گرفتن ماه رمضان بر شما واجب است گفته است اگر برای شما ضرری داشت، انجام آن حرام است، و همو در اینجا نیز فرموده است که غیبت کردن حرام است. اما اگر با غیبت نکردن، فساد در جامعه اسلامی پیش می‌آید، غیبت واجب می‌گردد. در اینجا دیگر مسائل شخصی مطرح نیست، بلکه مصالح اسلام و مسلمانان مطرح است. از این روی باید کسانی را که برای تصدی امور مسلمانان صلاحیت دارند، بشناسیم و به دیگران هم بشناسانیم، و کسانی را که برای این کار صلاحیت ندارند، با رعایت شرایط، افشا کنیم. البته این مسئله نباید به سوء استفاده برخی بینجامد، و بدون در نظر گرفتن شرایط به این امر اقدام کنند.

باز یادآور می‌شویم که تا جایی که ممکن است کسی نیاید به اسم امر به معروف و نهی از منکر به دیگری توهین کند؛ بلکه تا حد امکان باید کوشید این فریضه دینی را با ظرافت، غیرمستقیم و بدون هیچ گونه توهینی به انجام رساند و ضرر کمتری را متوجه کسی ساخت.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS