كلمات كليدي : انضباط، مدرسه، نظم، دانش آموز، معلم، كلاس، بي نظمي، مشاوره و راهنمايي
نویسنده : مهدي باقري
انضباط در لغت به معنی سامان گرفتن، خوب نگاه داشته شدن، نظم داشتن و پیروی کامل از دستورات نظامی است.[1] به سخن دیگر، انضباط به معنی صحیح این است که فرد شخصا رفتار و اعمال خود را تحت نظم و قاعده درآورد، خویشتن را کنترل کند و با توجه به آثار و نتایج اعمال خویش اقدام نماید.[2]
هدف از نظم و انضباط در آموزش و پرورش آن است که دانشآموزان را با مقررات مدرسه هماهنگ ساخته و محیط یادگیری را معنیدارتر و تمایلات و غرایز طبیعی و فطری آنها را در جهتی مطلوب هدایت و راهنمایی کند.
در مقابل، بیانضباطی و بینظمی را میتوان اینگونه تعریف کرد: انجام دادن هر عمل یا رفتاری به وسیله دانشآموز که سازماندهی مدرسه و فعالیتهای کلاس را مختل یا تهدید به اخلال میکند. ایزابل کلاک، بیانضباطی را رفتاری میداند که از طرف تعدادی از دانشآموزان انجام میشود و مشکلاتی را برای معلم به وجود میآورد و معلم را در راه رسیدن به هدف که ارتقای تحصیلی دانشآموزان است، با مشکل روبرو کرده و مانع از پیشرفت کار تحصیلی میشود و رفتار آنان، نامعقول و نامنظم است.
میدانیم که انضباط اخلاقی و رفتاری دانشآموزان میتواند روی آموزش اثرگذار باشد. بنابراین، پرورش همراه آموزش مهم جلوه میکند. دانشآموزان باانضباط میتوانند مسؤلیتهای مهم مدرسه را به عهده بگیرند و در آینده نیز جامعه، به خوبی پذیرای این افراد است.
هدف از نوشتار حاضر، چگونگی ایجاد مدرسهای شاد، با دانشآموزان با انضباط و منظم است که انسانهای پرورشیافته در این مدرسه، در آینده انسانهایی بهتعالیرسیده، تغییر رفتار داده و متفکر و متعهد خواهند بود که فقط هدف آنها کسب نمره بالاتر نیست، بلکه هدف آموزش و پرورش است. نظم و انضباط حاکم بر مدرسه باعث میشود دانشآموزان با برنامهریزی به کارهای خود برسند و این نظم و انضباط نه تنها داخل مدرسه، بلکه خارج از مدرسه را نیز تحتالشعاع قرار میدهد و باعث میشود دانشآموزانی باایمان، مشتاق به درس و مدرسه و در آینده توانمند روی کار بیایند. از اینرو به منظور بررسی عمیقتر مسئله به ذکر دلایل ایجادکننده بیانضباطی در مدرسه پرداخته و در ضمن آن به راهکارهای مؤثر جهت ارتقای سطح انضباط اشاره میشود.
بیانضباطی دانشآموز، تنها معلول مدرسه و کلاس درس نیست بلکه عواملی نظیر عوامل خانوادگی، اجتماعی، روحی و روانی و رفتار نامناسب برخی معلمین را شامل میشود که هر کدام یا مجموعهای از این عوامل بهطور مستقیم یا غیرمستقیم زمینه را برای بروز رفتارهای مخرب دانشآموزان فراهم میکند. عوامل ایجادکننده بیانضباطی در مدرسه عبارتند از:
الف. علل مربوط به دانشآموزان
· ناراحتیهای جسمی، روحی و روانی
· نداشتن علاقه و انگیزه
· سردرگم بودن و بیاعتنایی به انتظارات معلم و قوانین و مقررات مدرسه و کلاس درس
· نداشتن برنامهی مشخص مطالعه
· کمخوابی و ختسگی مفرط
· عدم انجام تکالیف
· تغذیهی نامناسب
· ناامیدی به آینده
· استقلالطلبی و مقابله با اقتدار معلم.[3]
بهترین اقدام جهت مقابله با بیانضباطی، پیشگیری از رفتار نامطلوب دانشآموزان است. این پیشگیری به دو دلیل اهمیت دارد.
1. به دلیل عملی: یعنی پیشگیری از بروز رفتار نامطلوب، آسانتر از تغییر آن است.
2. به دلیل انسانی: یعنی معلم خود را مسئول اصلاح و برطرف کردن رفتار نامطلوب دانشآموز میداند.[4]
کانین(1970)، در تحقیق خود به مقایسه رفتار معلمان در کلاسهای دارای رفتار نامطلوب و کلاسهای عادی پرداخته است. وی تفاوت این کلاسها را در نحوه پاسخگویی معلمان به رفتارهای نامطلوب نمیداند، بلکه آن را ناشی از اقدامات پیشگیرانهی آنها میداند.
همکاری و هماهنگی میان خانه و مدرسه، گام بعدی برای از بین بردن یا کاهش عوامل بینظمی است؛ چرا که معلمان و اولیای مدرسه به تنهایی و بدون همکاری والدین کاری از پیش نخواهند برد. برای ایجاد ارتباط بهتر بین اولیای مدرسه و والدین، برگزاری جلسات انجمن اولیا و مربیان و نشستهای آموزش خانواده جهت دانشافزایی والدین در زمینه چگونگی برخورد صحیح با فرزندان میتواند مفید باشد. در جریان این جلسات، آموزشهای لازم در زمینههای توجه والدین به وضعیت جسمی و روحی فرزندان خود، تشویق مادی و معنوی و تقویت اعتمادبهنفس آنان، تبعیض قایل نشدن بین فرزندان، کمک به والدین در جهت تهیه و اجرای برنامههای مطالعاتی، داشتن تغذیه مناسب، کمک به فرزندان در انتخاب دوستان مناسب، آگاه کردن فرزندان از وظایف خود در مدرسه و خانه، رعایت حقوق معلمان و کمک به دوستان و همکلاسان خود ارایه میشود. همچنین دانشآموزان هم به نوعی در جریان آموزش و رعایت موارد انضباطی قرار میگیرند.[5]
ب. علل مربوط به معلمان
· فقدان آمادگی جسمی، روحی و روانی معلم
· نامناسب بودن وضعیت ظاهری معلم
· ناآگاهی از روشهای جدید تدریس و استفاده مکرر از روشهای سنتی
· بیعلاقه بودن به شغل معلمی
· فعال بودن معلم و منفعل بودن دانشآموز
· بیتوجهی به نیازهای دانشآموزان و مسایل و مشکلات آنها
· استفادهی نامناسب از تشویق و تنبیه
· بیحوصلگی و نداشتن صبر و بردباری و سعهی صدر
· تسلط نداشتن به موضوع مورد یادگیری
· مبهم بودن انتظارات و توقعات معلم از دانشآموزان
· نداشتن طرح درس
· بینظمی معلم(دیر آمدن به کلاس و ترک کردن زودهنگام آن).
جهت نظمبخشی و تشویق دانشآموزان به رعایت قوانین و مقررات، معلم باید به نکاتی که باعث قطع ارتباط در کلاس میشود و همچنین به نیازهای دانشآموزان توجه کند و نباید اجازهی گستاخی به دانشآموزان بدهد و برای پیشگیری از رفتار نامطلوب دانشآموزان به نکات زیر توجه کند:
1. رفتارهای بینظم را مشخص و قوانین کلاس را مطرح کند و دانشآموزان ملزم به رعایت آن شوند.
2. بهطور انفرادی با افراد نامنظم برخورد کرده، دلایل بینظمی را جویا شوند.
3. دانشآموزان باید رفتار مطلوب و موردنظر معلم را بشناسند.
4. بیتوجهی به رفتار نامنظم دانشآموزان، باعث میشود تا آنها احساس کنند معلم فردی ناکارآمد است.
5. شرط لازم برای اجرای قوانین، قابلدرک و فهم بودن آن برای دانشآموزان است.
6. آغاز کلاس با جذابیت و متعاقب آن، دادن آزادی بیشتر به دانشآموز.[6]
7. علاقمند کردن دانشآموز به درس با یادگیری معنادار.[7]
علاوه بر اینها، از آنجا که شرط اساسی آموزش، انضباط و رفتار مطلوب و وجود الگوی مناسب است،[8] شخصیت معلم نیز ممکن است نقش عمدهای در بینظمی و یا برقراری نظم و انضباط کلاس داشته باشد. چنانچه برخی روانشناسان معتقدند، در جایی که دانشآموزان معلم خود را از صمیم قلب دوست داشته باشند، بیانضباطی وجود نخواهد داشت.[9] همچنین کلاس کاملا منضبط، کلاسی است که قوانین آن معقول و چنان مورد قبول کودکان است که تخلف از آنها نسبتا نادر است. این کلاسی نیست که در آن تخلف مکررا اتفاق بیفتد و به شدت سرکوب شود. قوانین مناسب برای یک کلاس درس، همان قوانین حاکم بر رفتار افراد بهنجار و متمدن در صحنه اجتماع است. این قوانین متضمن احترام به دیگران و رعایت آنان است. یکی دیگر از راههای مؤثر برای ایجاد فضای مناسب در کلاس درس، این است که معلم اگر تحسین دانشآموزان را برنمیانگیزد، احترامشان را جلب کند و آنچه را تدریس میکند، چنان برای دانشآموزان جذاب باشد که به فکر ایجاد دردسر در کلاس نیفتند.[10]
ج. علل مربوط به خانواده
صاحبنظران روانشناسی تربیتی، یکی از مهمترین نهادهای موثر در تربیت و رفتار آدمی را خانواده میدانند؛ زیرا محیط خانواده اولین و بادوامترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان میباشد. عوامل متعددی از سوی خانواده میتواند در رفتار کودکان و نوجوانان تأثیر بگذارد که به موارد زیر اشاره میکنیم:
1. فضای روانی و عاطفی
منظور، مجموعه روابط و تعاملات روانی و عاطفی است که بین اعضای خانواده وجود داشته باشد و به صورت مستقیم(آموزشهای اخلاقی و ...) یا غیرمستقیم(همانندسازی و تقلید و ...) رفتار فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد.
2. شرایط ناسالم خانوادگی
شامل مواردی مانند طرد کودک، تنبیه شدید، عدم توجه به نیازهای اساسی کودک، انتظار نابجا از کودک و ... میباشد.
3. فقدان والدین
نبود هر یک از والدین بهویژه مادر، چنانچه با کمبود ارضای نیازهای طبیعی و اساسی همراه شود، اثرات ناگواری در شرایط اجتماعی کودک خواهد گذاشت.
4. عدم ثبات قوانین و معیارهای اخلاقی
چنانچه در محیط خانه، اصول اخلاقی معینی حکمفرما نباشد یا اینکه اصول ثابت باشند و یا برای کودک تبیین نگردند، در ایجاد مشکلات رفتاری کودک نقش خواهند داشت.[11]
5. ترتیب ولادت
از دیدگاه آلفرد آدلر، ترتیب ولادت در رفتارهای افراد نقش دارد. آدلر معتقد است جایگاه ویژه فرزندان با تولد فرزند بعدی تهدید میشود و فرزند آخر نگران از دست دادن موقعیت خود نخواهد بود.[12] اختلافات خانوادگی و بینظمی در خانواده، سبب تأثیر نامطلوب در رفتار فرد شده و زمینهی لازم را برای بروز رفتارهای مخرب فراهم میآورد و به این ترتیب نظم و انضباط کلاس را به هم میزند.
ه. علل مربوط به روابط اجتماعی
عوامل اجتماعی، اغلب بهطور مستقیم تأثیر شگرفی در رفتارهای دانشآموزان میگذارند. از بین عوامل اجتماعی موثر در رفتارهای دانشآموزان به موارد زیر اشاره میکنیم:
1. طبقهی اجتماعی: شامل مواردی مانند میزان سواد والدین، فرهنگ حاکم بر خانواده و ... که هر کدام به نوعی تأثیر میگذارد.
2. گروه همسالان: مهمترین الگوی کودکان پس از والدین که تأثیر زیادی در رفتار کودکان میگذارد.[13]
3. عوامل اجتماعی دیگر: از قبیل تلویزیون که به عنوان الگوی رفتاری، از عوامل مهم تعیینکننده در رفتار است.
و. عوامل روانی
از عوامل روانی موثر در اختلالات رفتاری، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. تعارض: یعنی فرد در مقابل دو هدف قرار گرفته که قادر به انتخاب یکی نیست، پس با انتخاب یکی در مقابل دیگری احساس محرومیت میکند و موجب پدیدار شدن فشار و ناراحتی میشود.
2. ناکامی: منظور ناراحتی شدید از نرسیدن به یک هدف است. وقتی برای رسیدن به چیزی از لحاظ روانی برنامهریزی کند و به آن نرسد، دچار سرگردانی شده و موجب ناراحتی میشود.
3. استرس: هنگامی که مجموعهای از عوامل روانی درونی و بیرونی در ذهن فرد تبدیل به ساختار تهدیدکننده یا آسیب روانی میشود، موجب ایجاد فشار و ناراحتی روانی میشود.[14]
برخی از راههای از بین بردن یا کاهش عوامل بینظمی
· برای کاهش عوامل بینظمی دانشآموزان، باید میان خانه و مدرسه هماهنگی وجود داشته باشد.[15]
· برای کاهش عوامل بینظمی معلمان، باید معلم آمادگی تغییر رفتارها را به عنوان واکنشی نسبت به حقایق آشکارشده توسط مشاهده را داشته باشد.[16]
· برای کاهش عوامل بینظمی موثر از کلاس، باید شرایط فیزیکی کلاس را بهتر کنیم و روابط بین کارکنان و دانشآموزان بهتر شود.
· برای کاهش این عوامل در خانواده، باید والدین فرزندان خود را به انضباط تشویق کرده و وظایفشان را در قبال فرزندان خود به خوبی اجرا کنند.