دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

افکارعمومی Public Opinion

No image
افکارعمومی Public Opinion

افكار عمومي، همه پرسي، دموكراسي، آراي عمومي، مردم، آزادي بيان، علوم سياسي

نویسنده : محمد محمدي

افکار عمومی لفظی است مرکب و کلی که اکنون در بیشتر محاورات و گفت‌وگوهای اجتماعی، عموما و در مباحث تخصصی سیاسی، خصوصا، به‌کار می‌رود. مرکب است چون از دو کلمه‌ی افکار و عمومی تشکیل شده و کلی است چون می‌تواند مصادیق جزئی فراوان را دربر گیرد، مانند افکار عمومی آمریکا در جنگ ویتنام یا افکار عمومی ایران در سال‌های جنگ ایران و عراق و... .

آنچه مسلم است افکار عمومی به‌عنوان یک پدیده‌ی تازه و ناگهانی ظاهر نشده است و در زمان‌های دور متفکران و سیاست‌مداران و هم‌چنین فلاسفه و نویسندگان، چه تصریحا و چه تلویحا به آن اشاره کرده‌اند.

دورترین مقطع تاریخ که شاید بتوان آن‌را مطلع ظهور و بروز افکار عمومی دانست، زمان افلاطون و ارسطو در یونان و روم باستان است. خصوصا در گفت‌وگوها و مباحثات عمومی که در شهرهای آتن و اسپارت انجام می‌گرفت، به‌نوعی به نقش افکار عمومی به ‌مثابه حامی قدرت حاکم یا عاملی برای سرنگونی‌اش (جنبه‌ی مثبت یا منفی برای حکومت) اشاره می‌کنند. پس نقطه‌ آغاز افکار عمومی از همین زمان است که به مفهوم حق مشارکت موثر مردم در حکومت می‌باشد.

ارسطو در نوشته‌های خود به صورت واضح‌تر نسبت به استاد خود (افلاطون) در این‌باره سخن می‌گوید؛ زیرا وی بر این عقیده بود که حکومت مشروطه سودمند است و گروه‌هایی از مردم حق دارند با بیان عقاید خود، از بوالهوسی طبقه‌ی حاکم جلوگیری کنند. هم‌چنین در اصول حکومت آتن چنین جملاتی را مشاهده می‌کنیم: «چون اهل مدینه با این اقدامات توافقی نداشتند، ده تن نماینده منتخب، از بیم این‌که مبادا سقوط کنند، به‌منظور تهدید و ارعاب اهالی شهر، دمارتوس را، که یکی از افراد برجسته‌ی مدینه بود، توقیف و محکوم به اعدام نمودند.»[1] که مشخصا به اهتمام و واکنش‌های حکام نسبت به افکار عمومی اشاره می‌کند. ارسطو در جایی دیگر اهمیت ندادن به نظر توده‌ی مردم را از کارهای خطرناک می‌داند و از طرف دیگر راه‌چاره‌ی رهایی از این خطر را مشارکت آن‌ها و اهمیت قایل شدن به نظرهای ایشان (علاوه‌بر انتخابات و رأی‌گیری) توصیه می‌نماید.[2]

بلافاصله بعد از نوشته‌ها و مباحثاتی که در زمان ارسطو روی داد، مرحله‌ای دیگر در تحوّل مفهوم افکار عمومی، به‌وقوع پیوست و آن، شکل گرفتن چیزی بود که صدای مردم نامیده می‌شد. در این زمان ناقلان حرفه‌ای اخبار، پدیدار شدند و این مسئله باعث شده با فعالیّت فرایند ارتباط، افکار عمومی شکل و انسجام خاص پیدا کند.

تقابل مبارزه‌ی کلیسا (به‌عنوان سلطه‌ی دینی) و سلطنت (به‌عنوان سلطه‌ی دنیوی) در قرون وسطا، مقدمه و مدخلی اساسی در تبلور و ظهور افکار عمومی بود. در همین دوران است که اصطلاحات جدیدی چون "صدای مردم، صدای خداست،" بروز می‌کند. از قرون وسطا به‌بعد، رفته رفته مفهوم افکار عمومی بیشتر مورد توجه متفکران واقع می‌شود، چنان‌که "جان‌سالز بوری" آن‌را پشتوانه‌ی پارلمان و حکومت می‌داند. "ماکیاولی" نیز در کتاب "شهریار" خود به نقش و اهمیت افکار عمومی و ارتباط آن با حکومت اشاره کرده و می‌گوید: «جهان تحت سیطره‌ی افکار است» و "پاسکال" افکار عمومی را ملکه‌ی جهان و قدرت را پادشاه ستم‌گران می‌نامد. سرانجام در 1671م "ویلیام تمپل" افکار عمومی را بنیاد و اساس هر حکومتی برمی‌شمارد.[3]

بعد از گذار از قرون وسطا، یکی از بزرگ‌ترین تحولات جهان، انقلاب کبیر فرانسه بود و نکته‌ی قابل توجهی که بعد از انقلاب فرانسه مشاهده می‌شود و تأثیر مستقیم بر گسترش و اهمیت مفهوم افکار عمومی دارد، مسئله‌ی نهادینه شدن مشارکت مردم در این دوره است که افکار عمومی به نگرش شهروندان و نمایندگان سیاسی و فکری آنها در مورد مسائل مختلف اطلاق می‌شود؛[4] زیرا با ایجاد نهادهای مشارکت، فاصله‌ی میان مردم و حکومت کاسته شد و تعاملات نظری و فکر عمومی مردم با حکّام تقریبا به صورت سیستماتیک انجام ‌شد و به‌ ناچار مسئله‌ی افکار عمومی مورد توجه صاحبان قدرت و حکومت قرار گرفت. با روند پیشرفت علوم و تکنولوژی، روز به روز بر اهمیّت و گسترش کاربرد افکار عمومی افزوده شد. تا آنجایی که در دنیای کنونی افکار عمومی به‌عنوان یک قدرت واقعی مورد پذیرش قرارگرفته است و این پذیرش تا آنجاست که حکومت‌های مستبد هم ناگزیرند تا حدودی این نیروی موثر را مورد ملاحظه قرار بدهند.

تعریف افکار عمومی

افکار عمومی عبارت است از: قدرت و نیروی گمنامی که اکثریت یا اقلیّت آگاه مردم در قبال سیاست‌های حاکم و جاری و در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اعمال می‌کنند و در غایت به مطلوب‌شان دست می‌یابند،[5] به‌ تعبیر دیگر افکار عمومی قدرت گمنام باطنی و نیروی سیاسی ملی است که در هیچ قانون اساسی پیش‌بینی نشده است.[6] تعریف دیگری که در رابطه با افکار عمومی ارائه شده، این است که افکار عمومی، افکاری است که مردم به‌طور کلی در زمان معینی درباره‌ی یک مسئله‌ی مربوط به منافع عمومی، دارند.[7]

از تعاریف به عمل آمده فهمیده می‌شود که افکار عمومی، خاص یک دسته و گروه نیست، بلکه باید عامه‌ی مردم در آن مشارکت داشته باشند. اتفاق‌نظر در بین بعضی از گروه‌های اجتماعی را نمی‌توان افکار عمومی نامید، بلکه در افکار عمومی حضور همه‌ی اقشار اجتماعی اعم از زن و مرد و کارگر و دهقان، محصل، روحانی، بازاری و غیره شرط حصول آن به‌شمار می‌آید و نکته‌ی قابل توجه در تعاریف فوق آن است که افکار عمومی صرفا دیدگاه اکثریت یا اقلیت آگاه نیست؛ چون در این صورت باید نام آن را عقاید عمومی گذاشت که در هر جامعه‌ای وجود دارد، بلکه نکته مهم، در این تعاریف، این قسمت از تعریف است که افکار عمومی را قدرت و نیروی گمنامی می‌داند که در غایت به مطلوبش می‌خواهد برسد و این بدان معنی است که افکار عمومی چیزی فراتر از صرف وجود عقایدی خاص در جامعه است و آن تاثیرگذاری این عقاید می‌باشد، بنابراین غالبا افکار عمومی در کشور‌های دموکراتیک ظهور و بروز بیشتری دارد و چه‌بسا به‌قول "آلفرد سووی" با ذکر این اصطلاح فکر دموکراسی به خاطر آید.[8] البته بدون شک در جوامع توتالیتر هم، هرچند ضعیف، حضور افکار عمومی را می‌بینیم ولی در حقیقت استبدادی‌ بودن حکومت با کارایی و حضور افکار عمومی رابطه‌ی مستقیم دارد و برهمین مبناست که "جیمز برایس" می‌گوید: «هر چه حکومت‌ها بدوی‌تر و ساده‌تر باشند، افکار عمومی بی‌تحرک‌تر و بردبارتر است.»[9] در حالی‌که دولت‌های مردمی با بها دادن به افکار عمومی در بین افراد مردم، ایجاد انگیزش و پویایی و تحرک می‌نمایند و در این پویایی است که مردم با مبادله‌ی افکار، رشد سیاسی و فکری پیدا می‌کنند.

اهمیت و محدوده‌ی افکار عمومی

در اهمیت افکار عمومی همین بس که، افکار عمومی را به سیل خروشانی تشبیه کرده‌اند که از کوه سرازیر می‌شود که در سراشیب کوهستان همه چیز را در مسیر خود می‌غلطاند و با خود می‌برد. در جامعه‌ای که افکار عمومی جایگاه خودش را پیدا کند، زمینه برای برخورد اندیشه‌ها از طریق بحث‌های آزاد توسط دانشمندان و متفکران فراهم می‌آید و از این طریق نظام‌های سیاسی می‌توانند برنامه‌های خودشان را بهتر به اجرا درآورند.[10] سیاست‌مداران باید بدانند که افکار عمومی وقتی به یک مسئله‌ای روی آورد نمی‌توان با استدلال و برهان به جنگ با آن رفت؛ زیرا مسأله‌ی مورد اتفاق نظر عامه‌ی مردم بسیاری از مواقع جنبه‌ی تقدس به خودش می‌گیرد و اظهارات مخالف را غلط می‌پندارد. سیاست‌مداران مجرب هنگامی که با موجی از افکار عمومی مواجه شوند، اگر آن‌را مخالف واقعیات بداند مستقیما در مقابل آن قرار نمی‌گیرند و سعی می‌کنند با استفاده از همان امواج، واقعیت را افشاء نمایند و با ایجاد نمودن موجی جدید، ولی شبیه همان احساسات، افکار عمومی را جهت دهند چه ‌ بسا حادثه‌ای را حساب شده به‌ وجود آورند تا افکار عمومی نادرست را در مجرای صحیح قرار دهند.[11]

اهمیت افکار عمومی تا آنجاست که «حکم‌رانی را نمی‌توان یافت که در بلندمدت بدون جلب رضایت حداقل تابعینش بر ادامه‌ی حکومتش توانا باشد.»[12]

حدود و قلمرو افکار عمومی را باید در دو سطح داخل و خارج جستجو کرد، هر زمان افکار عمومی در داخل مرزهای یک کشور متوجه مسأله‌ای شود و یک‌پارچه در آن مورد اتفاق نظر حاصل گردد، جنبه‌ی ملّی و داخلی پیدا می‌کند و هرگاه مسأله‌ی مورد توافق و اجماع غالب مردم دنیا شود، می‌گویند جنبه‌ی خارجی یا جهانی پیدا کرده است. با این توضیح که در این عصر، که عصر ارتباطات نام گرفته است، افکار عمومی جهانی، بسیار بیشتر از افکار عمومی نژادی و داخلی اهمیت دارد و به‌همین دلیل اگر دیروز سیاست داخلی کشورها بسیار مورد توجه یک ملت بود و سیاست خارجی در افکار عمومی اهمیت
آن‌چنانی نداشت، ولی امروزه چنان‌چه بیشتر محققان اذعان دارند، سیاست خارجی کشورها بیشتر مورد توجه و هدف افکار عمومی است.[13]

تفاوت افکار عمومی و همه‌پرسی

بین افکار عمومی و همه‌پرسی در نظام‌های سیاسی دنیا تفاوت‌های زیر به چشم می‌خورد که عبارتند از:

1. همه‌پرسی یک اقدام حقوقی است که نظام‌های سیاسی در مسائل مهم سیاسی اقتصادی و یا فرهنگی از مردم نظرخواهی می‌کنند تا مردم نظر خودشان را راجع به آنها اعلام نمایند که در صورت رأی عمومی عنوان قانون پیدا می‌کند، ولی افکار عمومی هیچ‌گاه جنبه‌ی حقوقی پیدا نمی‌کند.

2. افکار عمومی بیشتر به‌صورت احساسی و خودجوش شکل می‌گیرد درحالی‌که همه‌پرسی به رفتار عقلانی رأی‌دهندگان نظر دارد.

3. قضاوت دقیق و صحیح راجع به درستی یا نادرستی نظر عامه در افکار عمومی نیاز به گذشت زمان دارد، ولی همه‌پرسی می‌تواند صحت و سقم قضیه‌ای را در زمان محدود تعیین نماید.

4. افکار عمومی بیشتر بیان‌کننده وضع علنی و آشکار است، درحالی‌که همه‌پرسی متوجه افکار عمیق و افکار نهفته‌ی مردم است.[14]

جنبه‌های مهم افکار عمومی

جنبه‌های مهم افکار عمومی شامل موارد زیر است:

1) وسعت: چه بخشی از مردم "عموم" را تشکیل می‌دهند.

2) اهمیت: یک مسأله یا یک موضع خاص سیاسی برای عموم چقدر اهمیت دارد؟

3) جهت: موضع عموم در رابطه‌ی با آن مسأله‌ی سیاسی چیست؟

4) درجه‌ی حمایت: یک حزب، یک موضوع سیاسی یا یک نماینده تا چه حد از حمایت عموم برخوردار است؟

بدیهی است که تمام موارد بالا قابل تغییر است و این تغییرات به دست سیاست‌مداران صورت می‌پذیرد ولی باز خواسته‌ عموم مردم در نظر آنهاست، چرا که سیاستمداران مجبورند فعالیت‌های سیاسی خود را بر اساس خواسته و موضع عموم تنظیم ‌کنند، بدین ترتیب عموم مردم در اغلب جلسه‌های دولتی، احزاب و غیره شرکت دارند بی‌آن‌که حضور فیزیکی آنها مشهود باشد، اما حضور عموم در این‌گونه فعالیت‌ها محسوس است و غالبا به آن با جملاتی مانند "مردم می‌خواهند"، "مردم نیاز دارند"، "نظر مردم این است" و از این قبیل یاد می‌شود. این حضور مردم هم‌چنین در موارد دیگر حالت حق وتویی را می‌یابد که سیاست‌مداران رقیب، در مباحثات خود به آن تکیه می‌کنند و از این امتیاز و حق با جمله‌هایی همچون «مردم هرگز نخواهند پذیرفت» یاد می‌کنند.[15]

عوامل موثر امروزی در شکل‌گیری و ایجاد افکار عمومی

بی‌شک عوامل زیادی مانند شخصیت، تحصیلات، فرهنگ سیاسی، دین، جوّ اجتماعی، در ایجاد افکار عمومی موثرند؛ اما در قرن اخیر عوامل مهم دیگری در ایجاد افکار عمومی و بسط این مفهوم موثر بوده‌اند، عواملی چون ظهور جنگ سرد، توسعه‌ی سیاسی، توسعه‌ی اجتماعی و تکنولوژیک، اشاعه‌ی ایدئولوژی‌های مختلف، اهمیت بازیگران غیرسیاسی، نهضت‌های آزادی‌ بشر‌ ملی و ایجاد نهضت‌هایی چون جنبش عدم‌ تعهد و تبلیغات گسترده و جهانی به‌‌ وسیله‌ی وسایل ارتباط جمعی پیشرفته. امروزه ابزارهای تبلیغاتی مانند: موسسات آموزشی، رادیو، تلویزیون و مطبوعات، ماهواره و اینترنت نفوذ زیادی در بین مردم پیدا کرده‌اند. این ابزارها سلاح سیاسی نیرومندی هستند که در جهت شکل‌دهی افکار عمومی نقش بسیار مهمی بازی می‌کنند.

برای نمونه توسعه‌ی سیاسی و اجتماعی از جمله مسائلی است‌ که محصول آن، شدت بخشیدن به تبادل میان سیستم و محیط است. بدیهی است که هرچه تحول ساختاری بیشتر باشد زیر سیستم‌ها استقلال بیشتری داشته باشند افکار عمومی اهمیت و جلوه‌ای دو چندان می‌یابد.[16] تبدیل شخصی بودن سیاست و حکومت به حکومت‌های کلاسیک قانونی و کیش‌زدایی شخصیت، عبور از نظام‌های حکومتی مبتنی بر عدم تفکیک قوا، به نظامات مبتنی بر تفکیک قوا و تبدیل به جوامع پیچیده، تبدیل جوامع سلطنتی و خودکامه به نظامی که نخبگان باید پاسخ‌گوی مردم باشند و... همه و همه بر اهمیت و نقش روزافزون افکار عمومی می‌افزاید، به‌طوری‌که تحرکات سیاسی امروز نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن افکار عموم انجام پذیرد.

راه‌های شناخت افکار عمومی

1. مطبوعات و جراید: تهیه‌ی گزارش، مصاحبه‌ها و پخش پرسش‌نامه‌ها توسط مطبوعات و جراید و سایت‌ها بازتاب اندیشه‌های مردم را نشان می‌دهد. امروزه مطبوعات را رکن مهم دموکراسی می‌دانند.[17] لیمپن روزنامه را "کتاب مقدس دموکراسی" نامید. روزنامه‌های مستقل منبعی است که از آن، مردم واقعیت‌ها را درمی‌یابند.[18]

2. رادیو و تلویزیون: شناسایی افکار عمومی توسط صدا وسیما مناسب‌ترین راه‌هاست، هرچه این رسانه‌ها مستقل‌تر باشند، دخالت مردم به‌ همان اندازه در سیاست‌گذاری‌های بیشتر است.

3. تظاهرات و راهپیمایی‌ها: شعارها و خواسته‌ها و حمایت‌های مردم همگی بیان‌گر افکار عمومی جامعه است.

4. موسسات تحقیقاتی و اندیشه‌کاوی: موسسه‌های تحقیقاتی و اندیشه‌کاوی می‌توانند با نمونه‌گیری از افکار عمومی جامعه توسط پرسش‌نامه‌ها در اخذ افکار عمومی به سیاست‌مداران کمک نمایند. آشکار است که ارزش چنین نظرسنجی‌ها به روش نمونه‌گیری، شکل پرسش‌ها و نیز به اوضاع و احوال و نیز روال انجام مصاحبه بستگی دارد.[19]

5. دریافت مستقیم: یکی از راه‌های شناسایی افکار عمومی تماس مستقیم رهبران سیاسی با مردم است. به عقیده‌ی "بریس" بهترین راه برای دریافت افکار عمومی، جستجوی آزادانه در میان مردم و دریافت نظرات آن‌ها درباره‌ی مسائل عمومی است.[20]

6. نهادهای انتقال‌دهنده‌ی نظارات مردم: روابط عمومی‌های ادارات می‌توانند نقش مهمی در انتقال افکار عمومی داشته باشند.

مقاله

نویسنده محمد محمدي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS