دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اللهیارخان آصف الدوله

No image
اللهیارخان آصف الدوله

كلمات كليدي : اللهيارخان آصف الدوله، فتحعلي شاه، ميرزا محمدخان بيگلربيگي، امين الدوله، جنگ هاي دوم ايران و روسيه، معاهده ي تركمن چاي

نویسنده : محمد علی زندی

اللهیارخان پسر بزرگ رکن‌الدوله میرزا محمدخان بیگلربیگی دولو قاجار، مشهور به تاجبخش می‌باشد. علت اعطای لقب تاجبخش به وی بدین سبب بود که در زمان جنبش‌های سلطنت‌خواهی قاجاریان، بسیاری از بزرگان ایل قاجار او را برای پادشاهی سزاوارتر از آقا محمدخان می‌دانستند، اما وی به سود آقا محمدخان از سلطنت کناره‌گیری کرد و از سران ایل و بزرگان استرآباد و مازندران برای بنیان‌گذاری سلطنت قاجار قول مساعدت گرفت. روی این اصل، بعضی از اعقاب او نام تاجبخش را برای خود انتخاب کردند.[1]

به خاطر همین گذشت میرزا محمدخان مورد احترام آقا محمدخان و سایر بزرگان ایل قاجار بود. و چون به هنگام لشکرکشی و مسافرت به خارج از تهران، آقا محمدخان حکومت تهران را به میرزا محمدخان می‌سپرد، ملقب به بیگلربیگی شد. میرزا محمدخان پس از قتل آقا محمدخان، وفاداری خود را به فتحعلی شاه حفظ کرد. به هنگام قتل آقا محمدخان، حاج ابراهیم‌خان کلانتر به سمت تهران حرکت نمود، لیکن میرزا محمدخان و میرزا شفیع تا رسیدن فتحعلی شاه به پایتخت، مانع ورود حاج ابراهیم‌خان کلانتر به داخل شهر شدند و چون فتحعلی شاه به تهران آمد. میرزا محمدخان از وی به گرمی استقبال نمود و همین امر موجب احترام بیشتر نسبت به میرزا محمدخان و فرزندان وی، توسط فتحعلی شاه گردید. فتحعلی شاه جهت ابراز قدردانی از زحمات او و همچنین به منظور تحقق بخشیدن به خواسته‌های آقا محمدخان مبنی بر نزدیکی هرچه بیشتر طوایف قاجار، یکی از دختران خود را به عقد رستم‌خان، پسر میرزا محمدخان درآورد، ولی چون رستم‌خان هفت ماه بعد از این ازدواج فوت نمود، فتحعلی شاه فورا پس از گذشت چند روز دختر خود را به عقد اللهیارخان، برادر رستم‌خان درآورد و خود خواهر اللهیارخان را به زنی گرفت. از این زمان به بعد مقام و منزلت اللهیارخان در دربار فتحعلی شاه رو به فزونی نهاد و عهده‌دار سمت‌های مهمی در دربار گردید.[2]

سمت‌های اللهیارخان قبل از صدارت در دربار فتحعلی شاه

اللهیارخان قبل از انتخاب به صدراعظمی، سمت خوانسالاری (ناظر) فتحعلی شاه را بر عهده داشت و در فعالیت‌هایی که جهت سرکوب مخالفان فتحعلی شاه صورت می‌گرفت شرکت نمود، از جمله سال 1228هـ.ق، که تراکمه به همراه یوسف‌ خواجه کاشغری زحماتی برای دولت به وجود آوردند، اللهیارخان با عده‌ای از سرکردگان، مأمور مقابله با ترکمانان شد و آنان را پراکنده نمود. همچنین در سال 1237هـ.ق به هنگام جنگ بین ایران و عثمانی، فتحعلی شاه اللهیارخان را با ده ‌هزار سوار و پیاده به یاری عباس میرزا به آذربایجان فرستاد. اللهیارخان همچنین مدتی نیز، حکومت شهرهایی در گیلان و مازندران و بروجرد را برعهده داشت.[3] از آنجا که وی فردی جاه‌طلب و سرکش بود همیشه تلاش می‌نمود تا مقامات عالیه را به دست داشته و راه را برای اجرای نقشه‌های خود که از حمایت انگلیسی‌ها نیز برخوردار بود، هموار سازد.[4]

به صدارت رسیدن اللهیارخان

اللهیارخان یکی از دشمنان سرسخت عبدالله‌خان امین‌الدوله صدراعظم بود. و همواره به دنبال بدگویی از او نزد فتحعلی شاه بود تا جایی که سرانجام نقشه‌های او در این زمینه با عزیمت شاه به اصفهان و گوشمالی خانواده هاشم‌خان که از منسوبان امین‌الدوله بود، به مرحله‌ی اجرا درآمد. چون در زمان حیات حاج محمدحسین خان، پدر عبدالله‌خان امین‌الدوله، حکومت اصفهان در خانواده‌ی وی موروثی شده بود و همین امر موجب سوء استفاده عده‌ای از بستگان عبدالله‌خان امین‌الدوله، از جمله هاشم‌خان، برادر زن عبدالله‌خان امین‌الدوله گردید.[5] که به علت مساحمت امین‌الدوله در قبال هاشم‌خان و کتمان خیانت او، فتحعلی شاه او را از صدارت معزول[6] و اللهیارخان را به‌عنوان صدراعظم تعیین و او را به آصف‌الدوله ملقب فرمود و حسن‌خان پسر او را که دخترزاده پادشاه بود، امیریار فرمود و سالاریار لقب داد که باعث نفوذ هرچه بیشتر خانواده‌ی آصف‌الدوله در دستگاه حکومتی گردید.[7] آصف‌الدوله اولین فرد از خاندان قاجاریه است که به صدارت انتخاب گردید.[8]

دوران صدارت آصف‌الدوله

صدراعظمی آصف‌الدوله مصادف با زمینه‌چینی دولتین روسیه و انگلیس برای شروع مرحله‌ی دوم جنگ‌های ایران و روسیه و جدا شدن قسمت‌های وسیعی از ایران بود. از آنجا که عهدنامه‌ی گلستان در قسمت مربوط به خطوط مرزی، که مقرر بود از آن پس متصرفات ایران و روسیه را از یکدیگر جدا سازد، درست و رسا نوشته شده بود[9] و با وجودی که چندین سال از تاریخ تصویب آن می‌گذشت ترتیب قطعی برای روشن شدن موارد اختلاف به عمل نیامده بود.[10] روس‌ها از فرصت استفاده نموده و شرایط بین‌المللی نیز به‌گونه‌ای بود که روس‌ها زمینه را برای حمله مجدد به ایران از هرنظر فراهم می‌دیدند، زیرا دولت‌های روسیه و انگلستان برنامه‌هایی جهت تجزیه‌ی امپراطوری عثمانی و تقسیم ایران تهیه دیده و درصدد اجرای آن بودند.[11]

علاوه‌بر آن تعدیات و سوء رفتار کارگران دولت روسیه با مسلمانان گنجه و قره‌باغ و کمک خواستن آنها از ایران و عزیمت آقا سیدمحمد مجاهد مجتهد اصفهانی از عتبات عالیات به قصد جهاد با روس‌ها و پذیرش گرم وی توسط فتحعلی‌ شاه و صدور فتوای جهاد علیه روس‌ها، از هر جهت زمینه را برای آغاز جنگ‌های دوره‌ی دوم ایران و روسیه آماده ساخت پس می‌توان دلایل شروع جنگ‌های دوره‌ی دوم ایران و روسیه را در موارد زیر خلاصه نمود:

1. توسعه‌طلبی دولت تزاری و نظر داشتن به اراضی شمال ایران؛

2. بد رفتاری مقامات روسی با خوانین و رؤسای محلی گرجستان و ایالات متصرف شده طبق قرارداد گلستان؛

3. سخت‌گیری روس‌ها نسبت به مسلمانان مناطق اشغالی؛

4. تحریکات دولت انگلستان که علاقه‌مند بود روسیه را در قفقاز گرفتار سازد تا فرصت پرداختن به مسائل بالکان را نداشته باشد.

5. تغییر رفتار عباس میرزا که از همکاری با روسیه منصرف شد و درصدد انتقام شکست‌های دوره‌ی اول برآمد.

6. دخالت علمای مذهبی و نقش آقا سیدمحمد مجاهد در این زمینه.

7. بی‌تجربگی و کوته‌بینی فتحعلی شاه و سایر دولت مردان ایران و باور این‌که با برانگیختن احساسات مذهبی مردم سرزمین‌های اشغالی، می‌توان اراضی از دست رفته ایران را آزاد کرد.[12]

در جنگ‌های دوره‌ی دوم ایران و روسیه (1243-1241هـ.ق) آصف‌الدوله برای جنگ با روس‌ها جلو افتاده و از علمای فتوای می‌گرفت و مردم را تحریک به جنگ می‌نمود.[13] ولی عباس میرزا با آمدن او به جبهه‌ی جنگ و دخالتش در امور نظامی موافق نبود و طی نامه‌ای به فتحعلی شاه می‌نویسد: «آمدن او با قشون از برای ما هیچ حاصلی ندارد مگر ملامت خاطر.»[14]

مع‌ذالک به فرمان فتحعلی شاه 20 هزار سپاه و یکصد و ده عرابه‌ی توپ به او سپرده شد، هنوز صلح به هم نخورده بود که مشارالیه، بدون اجازه‌ی عباس میرزا، فرمانده‌ی کل قوای ایران، از رود ارس عبور کرد. آصف‌الدوله در جریان این جنگ‌ها یکی از سرکردگان و فرماندهان سپاه ایران بود و چندان هنرنمایی قابل ذکری از او دیده نشد. نخستین کسی که از جلوی قشون روس فرار و به حوالی تبریز گریخت، او بود.[15]

در آغاز جنگ عباس میرزا در حمله‌ای که در 25 ژوئن 1826 به سپاه روس نمود ایرانیان پیش رفتند و قسمت بزرگی از سرزمین را که در عهدنامه‌ی گلستان به روس‌ها تسلیم کرده بودند با کمک اهالی محل لنگران، طالش، گنجه، دربند و گوگچای را بازپس گرفتند. این موفقیت‌های سریع، باعث خوشحالی فتحعلی شاه و زمامداران ایران گردید ولی چون فتحعلی شاه تجربه‌ی تلخی از ادامه جنگ با روس‌ها را داشت تصمیم گرفت از فتوحاتی که نصیبش شده بود استفاده نموده و هرچه زودتر با روس‌ها صلح کند.[16]

لذا در اوت 1826، میرزا داوودخان ارمنی را به‌عنوان سفیر فوق‌العاده ایران به سن‌پطرز بورگ فرستاد تا زمینه‌ی مذاکرات صلح را فراهم کند ولی روس‌ها چون در سپتامبر 1826 توسط الکساندر پرمولف،[17] فرمانده‌ کل نیروهای قفقاز، به سرعت سازمان نظامی خود را اصلاح نموده بود و با نیروی 50000 هزار نفری تازه نفس اقدام به حمله‌ی متقابل کردند، سفیر ایران را در مرز، اجازه‌ی ورود به روسیه را نداند.[18]

به دنبال حمله‌ی روس‌ها و تلفات سنگین سپاه ایران، فتحعلی شاه، به اصرار و صلاحدید سرجان مک‌دونالد[19] وزیر مختار انگلیس در تهران تصمیم گرفت که با یرمولف وارد مذاکره شود. لذا میرزا محمدعلی خان شیرازی برادرزاده‌ی میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امورخارجه‌ی ایران را به‌عنوان نماینده‌ی ایران به تفلیس فرستاد. روس‌ها شرط ترک جنگ را واگذاری کلیه سرزمین‌های ماوراء ارس و پرداخت 5/7 میلیون تومان غرامت جنگ کردند، ولی چون محمدعلی خان نپذیرفت مذاکرات با شکست مواجه شد و سفیر ایران با دست خالی بازگشت.[20]

روسیه فرمانده‌ قوای خود را به ژنرال پاسکویچ[21] واگذار کرد، و او توانست، ایروان را فتح کرده و بدین ترتیب سراسر سرزمین‌های ماوراءِ ارس به دست روس‌ها افتاد و در اکتبر 1827م (1243هـ.ق) تبریز به آسانی به دست روس‌ها افتاد.[22] و روس‌ها به دلیل این‌که فتحعلی شاه را بیشتر زیر فشار بگذارند تهدید کردند که از تبریز روانه‌ی تهران شده و آن‌را هم اشغال خواهند کرد. که فتحعلی شاه مجبور شد شرایط سنگین روس‌ها را بپذیرد.[23]

مذاکرات صلح در دهکده‌ی ترکمن‌چای و اقع در 150 کیلومتری جنوب شرقی تبریز آغاز شد. نمایندگی ایران در این مذاکرات را عباس‌میرزا و میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امورخارجه و ابوالقاسم قائم مقام فراهانی و نمایندگی روسیه را پاسکویچ به عهده داشت و دکتر جان مک نیل[24] پزشک سفارت انگلیس هم به عنوان ناظر مذاکرات شرکت کرد.[25] که منجر به پیمان ترکمن‌چای شد.[26]

این پیمان شامل یک معاهده‌ی اصلی و یک قرارداد تجاری و یک پروتکل مربوط به چگونگی تشریفات و پذیرایی از سفرای طرفین بود. معاهده‌ی اصلی حاوی یک مقدمه و 16 فصل بود. پیمان تجاری که در حقیقت ضمیمه‌ی فصل دهم پیمان بود شامل 9 فصل بود که فصل‌های 7 و 8 آن پیمان حق قضاوت در مورد دعاوی و حقوقی و جزایی را که طرف آن اتباع روسیه بودند، به نمایندگی سیاسی و کنسولی آن دولت واگذار می‌کرد، یعنی کاپیتولاسیون.[27]

با انعقاد این پیمان ضربه‌ی محکمی بر پیکر ایران در کلیه‌ی زمینه‌ها وارد آمد که نتایج آن فهرست وار به شرح ذیل می‌باشد:

1. از دست رفتن قسمت‌های وسیعی از ایالات ایران در شمال رود ارس؛

2. تحمیل خسارت مالی فراوان؛

3. وارد شدن تلفات شدید جانی به نیروهای ایرانی، حدود 20 هزار کشته؛

4. برقراری کاپیتولاسیون؛

5. اعطای امتیازات اقتصادی فراوان به روسیه؛

6. ضعف و از هم‌گسیختگی اوضاع داخلی ایران؛

7. استفاده‌ی دولت انگلستان از فرصت به دست آمده و لغو نمودن دو ماده از قرارداد سال 1814م بین دو کشور که شامل چگونگی کمک انگلستان به ایران بود.[28]

در جریان نبرد عباس میرزا با روس‌ها، فتحعلی شاه که به آذربایجان رفته بود، آصف‌الدوله را با لشکری 6 هزار نفری به حکومت آذربایجان تعیین نمود. اما چون مردم از حکومت وی چندان راضی نبودند پس از شکست‌های پی‌درپی ایران از روس‌ها، ناراضی‌ها و طرفداران روسیه به سرکردگی میرفتاح پسر آقامیرزا یوسف آقای مجتهد در تبریز که پنهانی با روس‌ها مربوط شده و سازش کرده بود، شورش کرده و بر علیه دولتیان قیام نمودند.[29] میرفتاح روز جمعه سوم ربیع الثانی 1243 هـ.ق جماعت روسیه را به ارک شهر تبریز درآورد و درحال، آصف‌الدوله را مأمور خود داشته و به ارک بردند و به نگاهبانانش سپردند. بعد از قبول شرایط دولت روسیه برای خاتمه یافتن جنگ، آصف‌الدوله آزاد شد. و چون آصف‌الدوله در تجهیز لشکر و مبارزه با روسیه مسامحتی کرده بود، و فتحعلی شاه از دستش ناراحت بود او را از صدارت ساقط کرد و دستور داد تا نایب‌السلطنه، اللهیارخان آصف‌الدوله را در میدان پیش سرای سلطنت آوردند و به کیفر مسامحتی که در برابر روس‌ها نموده بود، با دست خودش، با چوب، آصف‌الدوله را تنبیه نمود. و دوباره عبدالله‌خان امین‌الدوله به صدارت رسید.[30]

آصف‌الدوله بعد از برکناری از صدارت

آصف‌الدوله بعد از برکناری از صدارت، سیاست ضد روس‌ها را در پیش گرفت و به انگلیسی‌ها نزدیک شد. یکی از اتفاقاتی که در زمان صدارت عبدالله‌خان امین‌الدوله رخ داد و آصف‌الدوله در آن نقش داشت، قتل گریبایدوف بود.[31] گریبایدوف بعد از انعقاد عهدنامه‌ی ترکمن‌چای به‌عنوان وزیر مختار روسیه به تهران فرستاده شد تا در عین حال برای اجرای قرارداد ترکمن‌چای نظارت داشته باشد. یکی از اقداماتی که گریبایدوف در تهران، قصد داشت دنبال کند، مسئله‌ی استرداد فراربان و اسرای قفقاز و گرجی به روسیه بود.[32] گریبایدوف دستور داد تا دو زن گرجی را که در خانه‌ی اللهیارخان آصف‌الدوله پناهنده شده بودند را به سفارت‌خانه ببرند.[33] آصف‌الدوله بعد از این‌که از کمک انگلیسی‌ها مأیوس شد، تشخیص داد که از نفوذ و قدرت علمای مذهبی استفاده کند، و به این منظور به نزد میرزا مسیح استرآبادی مجتهد تهران، رفت و چاره‌کار را خواست. میرزا مسیح که مجتهدی صاحب نفوذ بود از توهینی که به جامعه‌ی اسلامی شده، نگران گردید و فتوا داد که نجات زنان مسلمان واجب و محاربه در این امر جهاد محسوب می‌شود.[34] این امر موجب هیجان عمومی و تحریک احساسات مذهبی مردم تهران گردید.[35] در 11 فوریه‌ی 1829، سوم شعبان 1244 هـ.ق، مردم خشمگین به سفارت روسیه حمله برده و گریبایدوف و سی و هفت نفر از همراهان وی به جزء مالتسف،[36] دبیر اول سفارت روسیه، به قتل رسانده و سفارت را غارت نمودند.[37] که این قضیه با فرستادن هیئتی از طرف فتحعلی شاه به دربار روسیه و معذرت‌خواهی دولت ایران،‌ حل و فصل شد.[38]

آصف‌الدوله در زمان سلطنت محمدشاه

بعد از فوت عباس‌میرزا، پیرامون این‌که چه کسی به‌عنوان ولیعهد انتخاب شود اختلافاتی بروز نمود. آصف‌الدوله از ولیعهدی محمد میرزا که خواهرزاده او بود حمایت نمود، در حالی‌که امین‌الدوله بیشتر به ظل‌السلطان تمایل داشت. اما سرانجام با دخالت صریح روسیه ولیعهدی محمدشاه تثبیت شد. بعد از فوت فتحعلی شاه، آصف‌الدوله کوشش‌هایی جهت تحکیم قدرت محمدشاه به عمل آورد و درصدد بود تا عبدالله‌خان امین‌الدوله را که با سلطنت محمدشاه مخالف بود، دستگیر نماید. آصف‌الدوله چون هم دایی پادشاه جدید بود و هم زمان فتحعلی شاه یک‌بار به صدارت رسیده بود، انتظار داشت تا محمدشاه وی را به صدارت انتخاب کند. قائم مقام از نیت وی مطلع بود، لذا درصدد دور نمودن او از تهران برآمد و به وی پیشنهاد رفتن به فارس را نمود. آصف‌الدوله برای پذیرش سمت جدید شرایطی تعیین نمود که کمتر از سلطنت نبود. قائم مقام موضوع را با زیرکی به شاه منتقل و شاه نسبت به آصف‌الدوله سوءِظن پیدا کرد. شاه نیز از بهر آن‌که وی حاضر درگاه نباشد و در امور دولت مداخله نکند، او را به حکومت خراسان مأمور فرمود و به اتفاق پسرش حسن‌خان سالار روانه‌ی آن اراضی شد. از این زمان به بعد وی و پسرش سالار در تحولات خراسان نقش اصلی را برعهده می‌گیرند. بعد از قتل قائم مقام آصف‌الدوله مجددا انتظار صدارت داشت و به همین دلیل بدون اجازه از خراسان به تهران آمد. اما شاه با انتخاب حاجی میرزا آقاسی امید وی را به یأس مبدل نمود و دستور داد تا به خراسان مراجعت نماید و همین امر موجب حسادت او نسبت به حاجی میرزا آقاسی شد.[39]

آصف‌الدوله از سال 1250 تا 1263هـ.ق حاکم خراسان بود و در این سال حکومت را به پسر ارشد خود حسن‌خان سالار واگذار نمود و خود پس از آمدن به تهران عازم مکه گردید و برای این‌که تمام امور خراسان در دست پسران او باشد فرامینی از محمدشاه جهت آنان گرفت و حسن‌خان سالار را متولی‌باشی آستان قدس رضوی و میرزا محمدخان پسر دیگر خود را در غیاب خویش نایب‌الحکومه خراسان نمود. بدین ترتیب علاوه‌بر قدرت سیاسی، قدرت مذهبی خراسان را نیز در دست گرفت.[40]

جاه‌طلبی سالار و حمایت دولت انگلستان از وی و نقشه‌هایی که آصف‌الدوله و پسرش سالار برای جدایی خراسان از پیکر ایران داشتند بیشتر از دوران صدارت آصف‌الدوله در زندگی سیاسی او اهمیت دارد و آنچه موجب معروفیت خانواده‌ی آصف‌الدوله گردیده، البته بیشتر از جنبه‌ی منفی، نقش سالار در شورش 4 ساله‌ی خراسان می‌باشد که سرانجام در زمان صدارت امیرکبیر در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به این قائله خاتمه داد شد.[41]

رفتار آصف‌الدوله با زیردستان و مردم مناطقی که در آنجا به حکومت اشتغال داشت، خشن و مستبدانه بود و با نادیده گرفتن حقوق رعایای خود بسیاری از املاک و اراضی آباد مناطقی را که در آنجا به فرمانروایی مشغول بود، به تملک خود و بستگان خویش درآورد. به‌گونه‌ای که در زمان حیات خود و قبل از طغیان پسرش، حسن‌خان سالار، از ملاکین و متمولین درجه‌ی یک ایران محسوب می‌شد. پس از شورش سالار و اعدام او به همراه پسر و برادرش، املاک و اموال این خانواده از طرف دولت مصادره و ضبط گردید.[42]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS