دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کانون نویسندگان ایران

No image
کانون نویسندگان ایران

كانون نويسندگان ايران، فرح پهلوي، جلال آل احمد، انقلاب اسلامي، انقلاب فرهنگي، قتل هاي زنجيره اي، آزادي انديشه و بيان، علوم سياسي

نویسنده : محمد علی زندی

یکی از گروه‌ها و تشکل‌های فعال روشنفکری ایران، کانون نویسندگان ایران است که تشکلی فرهنگی، ادبی و سیاسی است. فعالیت‌های این تشکل را می‌توان به سه دوره تقسیم نمود. دوره‌ی نخست آن از سال 1346 تا 1349ش، دوره‌ی دوم از سال 1356 تا 1360ش و دوره‌ی سوم آن از سال 1369ش تاکنون. سال‌های بین این دوره‌ها را باید سال‌های سکوت و خاموشی این تشکل دانست. این تشکل گروه کثیری از اهل قلم در عرصه‌های ادبی،‌ هنر و سیاست با فعالیت و مواضع خود در مواقع مختلف، بخش‌های مهمی از جامعه‌ی ایرانی را تحت تأثیر اندیشه‌های خود، که متأثر از فرهنگ غرب است، قرار داده و می‌دهند.[1]

دوره‌ی نخست (1349- 1346ش)

با اعلام سانسور دولت هویدا در سال 1345ش به ناشران، بعضی از چاپخانه‌ها تعطیل، کارگران بیکار، و تنگناهایی برای نویسندگان مستقل ایجاد شد. به‌همین دلیل تعدادی از نویسندگان، جلال آل‌احمد، احمد شاملو، درویش (شریعت)، غلام‌حسین ساعدی، طاهباز، یدالله رؤیای و براهنی در جلسه‌ای با هویدا، اعتراضشان را به اطلاع او رسانند.[2] در آن جلسه بنا شد ساعدی از طرف جمع مذکور مسایل را دنبال کند ولی پیگیری‌های او هم راه به جایی نبرد.[3]

فرح پهلوی در سال 1346ش، طرح برگزاری کنگره‌ی جهانی نویسندگان در ایران را اعلام کرد و از جمله نویسندگان معروفی چون آرتور میلر، چامسکی، ژان پل سارتر و آندره مالرو از مدعوین این کنگره بودند.[4] جلال آل‌احمد و تعدادی دیگر از نویسندگان از مخالفین این طرح بودند و در جلساتی که با جمعی از نویسندگان تشکیل شد[5] در اسفند 1346، اعلامیه‌ی تحریم را با امضاء 52 نفر از نویسندگان به چاپ رساندند[6] که در پی این تحریم دربار کنگره را تا اطلاع ثانوی به تعویق انداخت.[7] جلسه‌ی‌ بعدی در 17 اسفند 1346 در خانه‌ی جلال آل‌احمد و سیمین دانشور تشکیل شد و جلال آل‌احمد پیشنهاد انجمنی از اهل قلم را می‌دهد. علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی و نادرپور، مأمور نوشتن اساسنامه می‌شوند و نام کانون را پیشنهاد می‌کنند. متنی که به‌عنوان اساسنامه‌ی کانون تهیه شده بود در جلسه‌ی 15/1/1347 در منزل جلال آل‌احمد مورد مخالفت به‌آذین و مریدانش (که توده‌ای بودند) قرار گرفت که جلال آل‌احمد از او خواست تا خودش متنی تهیه کند که بعد از تهیه متن توسط به‌آذین در روز اول اردیبهشت 1347 در جلسه‌ی بزرگی در منزل جلال آل‌احمد مورد بحث قرار گرفت و پس از اصلاحات مورد تصویب و امضاء 49 نفر که از اعضای هیأت موسس کانون نویسندگان ایران تلقی می‌شوند قرار گرفت[8] که بیانیه‌ی مذکور با عنوان "درباره‌ی یک ضرورت" شهرت یافت.[9]

هیأت مؤسس کانون عبارت بودند از: دکتر سیمین دانشور، مریم جزایری، فریده فرجام و غزاله علیزاده و داریوش آشوری، جلال و شمس آل‌احمد، هوشنگ ابتهاج (سایه)، به‌آذین، بیژن الهی، نادر ابراهیمی، احمدرضا احمدی، بهرام اردبیلی، احمد اشرف، عبدالله انوار، دکتر براهنی، بهرام بیضایی، عباس پهلوان، فریدون تنکابنی، حشمت جزنی، علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی، غفار حسینی، علی‌اصغر خبره‌زاده، منوچهر خسروشاهی، اسماعیل خویی، اکبر مرادی، نصرت رحمانی، یدالله رویایی، محمدرضا زمانی، محمد زهری، ساعدی، سپانلو، رضا سیدحسینی، اسماعیل شاهرودی، منوچهر صفا، سیروس طاهباز، اسلام کاظمیه، سیاوش کسرایی، علی‌اکبر کسمایی، جعفر کوش‌آبادی، محمود مشرف آزاد تهرانی، سیروس مشفقی، حمید مصدق، فریدون معزّی مقدم، کیومرث منشی‌زاده، نادرپور، نوری علاء، هوشنگ وزیری.

در بیانیه‌ی "درباره‌ی یک ضرورت"، کانون فعالیت خود را بر پایه‌ی دو اصل زیر آغاز می‌کند:

1. دفاع از آزادی بیان با توجه و تکیه بر قوانین اساسی ایران (اصل20 و اصل21 متمم قانون اساسی) و اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر (ماده‌ی 18 و ماده‌ی 19)، آزادی بیان شامل همه‌ی انواع آن، اعم از کتبی و شفاهی یا به کمک تصویر است. یعنی نوشته‌ی چاپی، سخنرانی، نمایش فیلم و رادیو و تلویزیون. هر کسی حق دارد به هر نحوی که بخواهد آثار و اندیشه‌های خود را رقم بزند و به چاپ برساند و پخش کند. مقامی که رعایت این حق از او مطالبه می‌شود، قوای سه‌گانه‌ی کشور است و همه‌ی صاحب قلمانی که در راه به‌دست آوردن و صیانت این حق می‌کوشد، می‌توانند با قبول مفاد این بیانیه در کانون نویسندگان ایران نام‌نویسی و شرکت کنند.

2. دفاع از منافع صنفی اهل قلم بر اساس قانون یا قوانینی که در حال، آینده، روابط میان مؤلف و ناشر یا سازما‌ن‌های عامه‌ی کشور را به نحوی عادلانه معین و تنظیم کند.[10]

در جلسات بعدی کانون انتخابات درونی کانون انجام شد[11] ولی کانون به دلیل مواضع خاصی که در قبال مسایل سیاسی و اجتماعی داشت، ثبت رسمی و قانونی نشد.[12]

از فعالیت‌های کانون در این دوره می‌توان به مراسم شب شعر، تجلیل از شاعر معاصر نیما یوشیج، تشکیل چند کمیسیون کار، مانند کمیسیون انتشارات، بررسی سانسور، حقوق مولف و ثبت کانون و انتشار چند بیانیه‌ی اعتراض اشاره کرد. در ماه‌های اول تشکیل کانون، لایحه‌ی حق مولف به مجلس رفت و از کانون، نماینده‌ای در مجلس حاضر شد تا نظرهای کانون را منتقل کند.[13]

با توجه به شروع فعالیت‌های مسلحانه‌ی ضد شاه و سوءظن بیشتر رژیم به مخالفان و قبل از آن تهدید و اختلافات درونی کانون و مرگ ناگهانی جلال آل‌احمد (در شهریور 1349) موجبات فروپاشی کانون بعد از دو سال و نیم فعالیت در سال 1349 فراهم آمد و بدین ترتیب مرحله‌ی اول ‌فعالیت کانون به پایان رسید.[14]

دوره‌ی دوم (1360- 1356ش)

با شروع اعتراضات وسیع مردم نسبت به برگزاری جشن‌های 2500 ساله‌ی شاهنشاهی، اعضای کانون با ملاقات‌های متعددی تصمیم به شروع فعالیت کانون گرفتند و نامه‌ای را در اعتراض به اقدامات دولت خطاب به هویدا (درباره‌ی اوضاع فرهنگی) تهیه کردند.[15] در مهرماه 1356 به مدت ده شب در تهران با همکاری خانه‌ی فرهنگی آلمان، شب‌های شعر انستیتو گوته را به راه انداختند.[16] این اقدام فرهنگی سیاسی با حضور حدود ده‌هزار نفری مردم همراه بود.[17]

قالب کار کانون قانونی بود و در بیانیه‌های خود دائما به قانون اساسی استناد می‌کردند ولی با اوج‌گیری قیام مردم در سال 1357 با مردم همراه شدند و با همکاری انجمن دفاع از زندانیان سیاسی، جامعه‌ی دانشگاهیان و جمعیت دفاع از آزادی مطبوعات، نشریه‌ی همبستگی را منتشر کردند. بعد از انقلاب اسلامی، کانون مانند بسیاری از دیگر گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی (چپی‌ها و ملی‌گرایان) و تحت تأثیر فرهنگ غرب از نظام دموکراتیک جانبداری می‌کرد. تضعیف جمهوری اسلامی، اتهام سرکوب آزادی‌خواهان و استبداد به نظام جمهوری اسلامی، و حمایت و همراهی آشکار با گروه‌های معاند و محارب جمهوری اسلامی و بیان و تبلیغ مواضع آنان، موارد اهتمام کانون بود. نشریاتی از قبیل هفته‌نامه‌ی کتاب جمعه (با سردبیری احمد شاملو) و اندیشه‌ی آزاد (نشریه‌ی کانون)، جولانگاه تبلیغ علیه نظام بود. دامن زدن به اختلافات قومی و قبیله‌ای، مصاحبه با سران گروهک‌های معاند و تهیه‌ی گزارش و تحلیل در حمایت از فتنه‌های ضد انقلاب در کردستان، ترکمن صحرا، آذربایجان و... از اقدامات کانون در این زمان بود.[18]

در این زمان که توده‌ای‌ها و اعضای آن خود را طرفدار نظام جمهوری اسلامی و خط امام معرفی می‌کردند اعضای توده‌ای کانون (به‌آذین، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی، و محمدتقی برومند) به علت اختلاف‌نظر با اعضای کانون، با تصمیم مجمع عمومی کانون در 11دی 1358 اخراج شدند[19] و عده‌ای از طرفداران آنان نیز از کانون استعفا دادند و شورای نویسندگان ایران را تشکیل دادند و شروع به تبلیغات ضد کانون کردند.[20]

یکی دیگر از مواضع کانون، مخالفت با انقلاب فرهنگی[21] دانشگاه‌ها بود.[22] در اردیبهشت 1360 محل کانون در خیابان مشتاق به تصرف مردم و نیروهای انقلابی درآمد و در تیرماه به حکم قانون تعطیل و از فعالیت آن جلوگیری شد و سعید سلطان‌پور یکی از شخصیت‌های برجسته‌ی کانون اعدام شد[23] و به این ترتیب مرحله‌ی دوم فعالیت کانون نیز پایان یافت.

دوره‌ی سوم (از سال 1369ش تاکنون)

دوره‌ی سوم فعالیت کانون از سال 1369 به دنبال زلزله‌ی مهیب رودبار آغاز می‌شود که 37 نفر گرد هم آمدند و با انتشار بیانیه‌ای از بقیه‌ی نویسندگان یاری خواستند تا شب شعری به نفع زلزله‌زدگان برپا شود. که از این پس اعضای کانون تصمیم به تجدید فعالیت کانون گرفتند و جلسات متعددی همچون 17 تیر 1369 و 2 اسفند 1369 برگزار کردند اما توفیقی نیافتند از این پس جلسات کانونی‌ها پیرامون حوادث مختلفی برگزار می‌شد[24] از قبیل بحث بر سر طرح روی جلد مجله‌ی گردون، که باعث هجوم مردم انقلابی به دفتر آن مجله بود،[25] تعطیلی نشریه‌ی تکاپو و دستگیری سعید سیرجانی.[26]

در 23 مهر 1373 متن معروف و موسوم به "ما نویسنده‌ایم" با 134 امضاء منتشر شد که آن‌هم راه به جایی برای احیای کانون نبرد.[27] در سال‌های 1375 و 1376 کانون با قتل‌های زنجیره‌ای[28] مواجه شد و کسانی همچون دکتر غفار حسینی، دکتر احمد تفضلی و ابراهیم زال‌زاده، حمید حاجی‌زاده و پسر ده‌ساله‌اش، محمد مختاری، پوینده، و دکتر مجید شریف به قتل رسیدند.[29] که تبلیغات وسیعی را توسط کانونی‌ها و بسیاری دیگر در محکومیت این حرکت به‌دنبال داشت.[30]

پس از فضای آزاد ناشی از دوم خرداد 1376[31] و حمایت کانون از اقدامات دولت اصلاحات، اعضای برجسته‌ی کانون به فکر اقدام جدی و جدیدی برای فعالیت دوباره‌ی کانون افتادند. در 13 اسفند 1377 نشست عمومی کانون نویسندگان برگزار شد و سیمین بهبهانی، علی اشرف درویشان، کردوانی، شیرین عبادی و گلشیری به‌عنوان اعضای هیأت دبیران انتخاب شدند[32] و در 19 مرداد 1378 هیأت دبیران موقت کانون، پیش‌نویس اساسنامه‌ی قانون را در پانزده صفحه تصویب نمود. در بخشی از ماده‌ی یک آن آمده، کانون نهادی است فرهنگی، صنفی و غیرانتفاعی و ماده‌ی سه، اهداف آن‌را سه چیز دانسته که عبارتند از: تحقق آزادی بیان و قلم، اعتلای فرهنگی جامعه و حمایت از حقوق صنفی اعضاء.[33]

کانون از سال ۱۳۸۱ نتوانسته مجمع عمومی سالانه‌ی خود را تشکیل دهد. از اعضای فعلی هیئت دبیران کانون می‌توان به ناصر زرافشان، علی‌اشرف درویشیان، اکبر معصوم‌بیگی، فریبرز رییس‌دانا و جاهد جهانشاهی اشاره کرد. اعضای علی‌البدل نیز عبارتند از محسن حکیمی، حسینعلی نوذری، فرخنده حاجی‌زاده، رضا خندان مهابادی، یوسف عزیزی بنی‌طرف. بازرسان این دوره محمد شریف و حسن اصغری و منشی هیئت دبیران نیز منیژه نجم عراقی می‌باشند.

سایت www.kanoon-nevisandegan-iran.org پایگاه اطلاع‌رسانی کانون نویسندگان ایران می‌باشد که مواضع و دیدگاهشان را در آن منعکس می‌نمایند.

از اقدامات مهم کانون در این سال‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:[34]

1. صدور بیانیه‌ی محکومیت بازداشت محسن کدیور (13 اسفند 1377).

2. صدور بیانیه‌ی پشتیبانی از آقای دکتر مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، پس از جریان استیضاح او در مجلس شورای اسلامی (6 اردیبهشت 1378).[35]

3. بیانیه‌ی محکوم کردن قانون اصلاح مطبوعات که در مجلس در دست بررسی بود (8 تیر 1378).

4. بیانیه‌ی حمایت از دانشجویان معترض به توقیف روزنامه‌ی سلام و محکوم کردن حمله به کوی دانشگاه (22 تیر 1378).[36]

5. شرکت در کنفرانس برلین (فروردین ماه 1379) با حضور دولت‌آبادی، کردوانی، شیرین عبادی، مهرانگیز کار، شهلا لاهیجی.[37]

6. در ۲۲ آبان ۱۳۸۷، کانون نویسندگان با صدور بیانیه‌ای ۱۳ آذر را به یاد جان‌باختگان آذر ۷۷، روز مبارزه با سانسور اعلام کرد.

7. هم‌چنین در ۱۰ دی ۱۳۸۷ کانون با انتشار بیانیه‌ای کشتار تبهکارانه‌ی مردم غزه را محکوم کرد.

آزادی اندیشه و بیان مهم‌ترین شعار کانون

شعار دفاع از آزادی بیان و اندیشه و به تبع آن، مبارزه با سانسور در طی فعالیت‌های طولانی کانون از سال 1347 تاکنون همواره نقطه‌ی‌ اصلی درگیری‌های کانون را با رژیم حاکم صورت داده است. البته اعضای کانون درباره‌ی محدوده‌ی آزادی بیان رای واحدی ندارند. یک دیدگاه خواستار آزادی مطلق در بیان آراء، عقاید، ساخت فیلم، موسیقی و... است و هیچ نهادی دولتی و غیردولتی حق اعمال محدودیت در این زمینه، پیش و پس از انتشار یا ساخت آن‌را ندارد.[38] از طرفداران این دیدگاه عبارتند از: محمدجعفر پوینده،[39] محسن حکیمی،[40] سیمین بهبهانی،[41] هوشنگ گلشیری.[42]

دیدگاه دوم برآن است که پیش از انتشار و ساخت باید آزادی مطلق باشد، اما پس از انتشار یا ساخت و اجراء، دولت می‌تواند آن‌جا که خلاف قانون و خلاف مصالح کشور باشد، مانع گردد. اما همین دیدگاه به بسیاری از محدودیت‌های ایجاد شده در باب نشریات، کتاب‌ها، و نمایش، فیلم‌ها، و... معترض است و آزادی بیان معمول در نظام‌های دموکراسی غربی را می‌طلبد.[43] طرفداران این دیدگاه عبارتنداز: علی اشرف درویشان،[44] محمد مختاری،[45] حسن یوسفی‌اشکوری،[46] جواد مجابی،[47] محمدعلی سپانلو،[48] باقر پرهام،[49] سیمین دانشور.[50]

کانونی‌ها انتقادات مختلفی را به اصل مربوط به آزادی بیان در قانون اساسی جمهوری اسلامی وارد می‌کنند. آنان می‌گویند قیدهایی که از قبیل مخل مبانی اسلام نبودن، مخالف مصالح عمومی نبودن، خلاف عفت و اخلاق نبودن همواره می‌تواند به‌گونه‌ای تفسیر شود که مانع عرضه‌ی بسیاری از آفرینش‌های هنری در عرصه‌ی سینما، کتاب، نقاشی، موسیقی و... و انتشار هر صدای مخالفی شود پس بهتر آن است که چنین قیدهایی اصولا برداشته شود و یا به سطح بیانیه‌ی حقوق بشر برسد.[51]

انتقاد دیگری که توسط اعضای کانون مطرح می‌شود این است که رشد و آگاهی مردم در آزادی بیان کامل است و آنها که مانع چنین آزادی می‌شوند، از بیداری مردم در هراسند. مردم در آزادی‌های مطلق است که می‌توانند آثار آرای مختلف را ببینند و با داشتن قدرت تشخیص صواب از ناصواب، نظر حق را بپذیرند و ناحق را رها نمایند و آنها که مانع آزادی بیانند، به اندیشه و صلاحیت مردم در انتخاب و تشخیص حق از باطل اعتماد ندارند.[52]

دو عامل اساسی که باعث مخالفت کانونی‌ها با هر نوع سانسور می‌باشد عبارتند از منافع سیاسی و اقتصادی. البته بعضی از اعضای کانون این تشکل را منزّه از جهت‌گیری‌های سیاسی می‌دانند اما واقعیت این است که کانون علی‌رغم این‌که در امور سیاسی روزمره دخالت کمتری داشته، اما در جهت‌گیری‌های کلی خود موضع سیاسی دارد[53] و شیوه‌ی اصلی آنان فعالیت‌های ادبی و هنری برای تغییر افکار و عقاید جامعه است. از بعد اقتصادی، آثار ادبی و هنری مبتذل که صحنه‌های جنسی و موضوعات عاشقانه را فرا روی ذهن و چشم خوانندگان یا مخاطبان ترسیم می‌کنند به‌طور طبیعی مورد استقبال بیشتر جامعه، به‌ویژه جوانان قرار می‌گیرد که باعث فروش بیشتر آنها می‌شود.[54]

مقاله

نویسنده محمد علی زندی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS