دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

توحید و مراتب آن

توحید و مراتب آن
توحید و مراتب آن

كلمات كليدي : توحيد ذاتي، صفاتي، افعالي، توحيد در ربوبيت تكويني، توحيد در ربوبيت تشريعي، توحيد در اطاعت، توحيد در حاكميت، توحيد در الوهيت

نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)

توحید در لغت مصدر باب تفعیل است. یکی از معانی باب تفعیل نسبت دادن مبدأ اشتقاق فعل به مفعول است.[1] توحید به همین بکار رفته است و به معنای یکی دانستن خداست. در اصطلاح فلاسفه نیز دقیقا به همین معنا بکار رفته است.

توحید در اصطلاح فلاسفه و متکلمین دارای مراتب یا اقسامی است که عبارتند از:

1- توحید ذاتی: که خود حداقل به چهار معنا به کار می‌رود:

الف- توحید در وجوب وجود؛ یعنی هیچ موجودی جز ذات مقدس الهی، واجب الوجود بالذات نیست.

ب- توحید به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند که خود دارای معانی فرعی است. برخی از آن معانی فرعی عبارتند از:

1- عدم ترکیب خداوند از اجزاء بالفعل

2- عدم ترکیب خداوند از اجزاء بالقوه

3- عدم ترکیب خداوند از ماهیت و وجود

4- عدم ترکیب خداوند از جنس و فصل

5- عدم ترکیب خداوند از ماده و صورت عقلی

6- عدم ترکیب خداوند از اجزاء اعتباری

7- عدم ترکیب خداوند از جوهر و عرض

8- عدم ترکیب خداوند از اجزاء شیمیایی

ج - توحید به معنای نفی کثرت بیرونی و نفی کثرت درونی از ذات خداوند. معانی الف و ب در برخی موارد تحت این عنوان مورد بحث قرار می‌گیرند. به این معنا که مراد از نفی کثرت بیرونی همان معنای الف یعنی توحید در وجوب وجود و یکی بودن ذات خداوند و مراد از نفی کثرت درونی همان معانی هشت‌گانه فوق است. به عبارت دیگر مراد از کثرت بیرونی، مثل و مانند داشتن است و کثرت درونی همان بساطت خداوند است. گاهی نفی کثرت درونی یا نفی ترکیب را «توحید احدی» و نفی ترکیب بیرونی را « توحید واحدی» می‌نامند.[2]

د- توحید به معنای وحدت شخصی واجب. (که در عرفان مورد بحث قرار می‌گیرد)

2- توحید صفاتی: این معنا حداقل به دو معنا استعمال می‌شود:

الف- خداوند در صفات خودش بی‌همتا و یگانه است و هیچ کس صفات خدا را آنگونه که او دارد، دارا نیست.

ب- به معنای نفی مغایرت صفات با ذات است؛ یعنی صفاتی را که به خداوند نسبت می‌دهیم مانند صفات مادیات از قبیل اعراضی نیستند که در ذات خدا تحقق یابند و به اصطلاح «زائد بر ذات» نیستند بلکه این صفات همگی در خداوند عین یکدیگر و عین ذات بسیط خداوند می‌باشند و خداوند به نحو بساطت همۀ این صفات را داراست؛ چون اگر این صفات زائد بر ذات باشند مستلزم ترکیب واجب و احتیاج و فقر است.[3]

می‌توان گفت در حال حاضر توحید صفاتی در نزد فلاسفه به معنای دوم، به عنوان اصطلاح در آمده است.

3- توحید افعالی (توحید در خالقیت): توحید افعالی که گاهی از آن به توحید در آفرینش یا توحید در خالقیت هم تعبیر می‌شود در اصطلاح فلاسفه به معنای این است که همۀ نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل خدا و کار او و ناشی از ارادۀ خداست. موجودات عالم همچنان که در ذات خود، استقلال وجودی از خدا ندارند در مقام تأثیر و علیّت هم استقلال ندارند. در نتیجه خدا همانطور که در ذات خود شریک ندارد در فاعلیت نیز شریک ندارد. توحید افعالی مصداق تسبیح مبارک «لا حول و لا قوة الا بالله» است که در فلسفه تحت عنوان قاعدۀ «لامؤثر فی الوجود الا الله» بیان می‌شود.[4]

4- توحید در ربوبیت تکوینی: مراد از توحید در ربوبیت تکوینی آن است که نظام این جهان که شامل مجموعه پدیده‌های بی‌شمار گذشته و حال و آینده می‌شود تحت تدبیر حکیمانه یک پروردگار اداره می‌شود.[5]

5- توحید در ربوبیت تشریعی (توحید در تشریع و تقنین): مراد از توحید در ربوبیت تشریعی آن است که فقط خداوند حق قانون گذاری برای مردم را دارد و تنها او این اختیار را دارد که بندگان را به برخی از امور مکلف کند و به عبارتی مقصود از توحید در ربوبیت تشریعی آن است که خداوند هیچ شریکی در مکلف کردن بندگان ندارد.

6- توحید در اطاعت: توحید در اطاعت به این معناست که تنها خدا را باید اطاعت کرد، انسان باید سخن او را بشنود و عمل کند. از آنجا که همۀ جهان هستی و از جمله انسان و همۀ توانایی‌هایش وابسته به خداست، تنها او شایستۀ اطاعت و فرمانبرداری است.[6]

7- توحید در حاکمیت: منظور از توحید در حاکمیت آن است که حق حکومت اصالتاً مربوط به خداست و حکومت دیگران باید با انتصاب و اجازۀ خاص یا عام او باشد.[7]

8- توحید در الوهیت: توحید در الوهیت همان اصل یکتاپرستی است که اساس دعوت همه پیامبران الهی در تمام ادوار تاریخ بشر است. همه باید خدا را بپرستند و از پرستش موجودات دیگر بپرهیزند؛ زیرا تنها اوست که شایسته پرستش است. از آیات قران (ایاک نعبد) و روایات استفاده می‌شود که اصل مسلم همه ادیان آسمانی توحید است و هیچ مسلمانی با آن مخالفت ندارد. خدا در قران خطاب به اهل کتاب می‌فرماید:

«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمةٍ سواءٍ بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا»[8]

«ای پیامبر به اهل کتاب بگو بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است روی آوریم و آن این است که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم.»[9]

همه مراتب توحید ذاتی در بحث توحید واجب، در فلسفه و کلام مورد بحث قرار می‌گیرد؛ اگر چه عمده براهینی که در فلسفه و کلام مطرح شده است اختصاص به براهینی دارد که در باب توحید ذاتی اقامه شده است.

بساطت واجب نیز در مباحث توحید واجب، مورد بحث قرار گرفته و با استفاده از ماهیّت نداشتن واجب، جسم و جسمانی نبودن واجب و عدم نیازمندی در واجب، همه اقسام ترکیب از ذات واجب نفی می‌شود.[10]

توحید صفاتی واجب گاهی به صورت مستقل مورد بحث قرار گرفته و اثبات می‌شود و در برخی موارد، با اثبات توحید واجب از راه صرافت وجود، برهان را به گونه‌ای تقریر می‌کنند که توحید صفاتی خداوند نیز از آن برهان استفاده می‌شود.[11]

توحید افعالی خداوند، از راه‌های متعددی از جمله از طریق برهان وجود مستقلّ و رابط ملاصدرا اثبات شده که در آن همه ما سوای واجب را فعل، آثار و تجلّی ذات واجب می‌دانند.[12]

ربوبیت تکوینی و تشریعی واجب را هم از لوازم توحید در خالقیّت (توحید افعالی) می‌دانند و به این وسیله این دو مرتبه از توحید هم با براهین فلسفی و کلامی اثبات می‌شوند.

بر سایر مراتب توحید، یعنی توحید در حاکمیت و توحید در الوهیّت نیز ادلّه متعددی بر آنها اقامه شده است ولی عمدتاً می‌توان گفت این مراتب نیز از لوازم توحید در خالقیّت و توحید در ربوبیت دانسته شده و در کتب مفصّل فلسفی و کلامی مورد بحث قرار گرفته است.[13]

مقاله

نویسنده احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS