دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جشن تکلیف

همانا انسان ضعیف قبل از تشرف به‌تکلیف در حال پستى است که مزبله را ماند که مجمع اوساخ و قذارات، و زیادى مو و ناخن و آب بینى و دهان است، و مباشر برطرف کردن عذره است از خود به‌دست خود، و حمل‌کننده آن است هر جا که برود.
جشن تکلیف
جشن تکلیف

نگارنده: رضی‌الدین سیدبن طاووس(رحمة‌الله‌علیه)

مخاطب: پسر سید بن طاووس

موضوع: جشن تکلیف

همانا انسان ضعیف قبل از تشرف به‌تکلیف در حال پستى است که مزبله را ماند که مجمع اوساخ و قذارات، و زیادى مو و ناخن و آب بینى و دهان است، و مباشر برطرف کردن عذره است از خود به‌دست خود، و حمل‌کننده آن است هر جا که برود.

و چون خداوند (جل جلاله) وی را به‌شرف معرفت خود مشرف نماید، و اهلیت و قابلیت طاعت خود عنایتش فرماید، و به آن چه از نعمت و مملکت خود به‌وى بذل فرموده تمکنش دهد؛ مَثََل او تقریبا مثل عبدى را ماند که بنده‌ی بزرگترین پادشاهان است که کمال قدرت بر جلب منافع و دفع مهالک دارد، و این بنده مثل زباله‌کش بوده باشد که شب و روز به‌پاک کردن مزبله‌ها و طهارت خانه‌ها مشغول باشد، و با این ذلت و مشقت مزدى هم به‌دست نیاورد؛

در این حال جود و سخای مولاى او چنین اقتضا نماید که او را از این پستى و ذلت به‌مقام عظمت و ریاست برساند، پس کلید مملکت را به‌دستش سپارد، و در دولت و سلطنت خود حاکم تام‌الاختیار قرار دهد، و به‌این مملکت و ریاست عاجل(=چند روزه) فانى هم اکتفا نکرده و ریاست آجل(=بلند مدت) صافى از هر کدورتى که داراى کمال طهارت، و از این رذالت‌ها خالى است نیز به‌وى عنایت فرماید.

و این بنده ذلیل حقیر را در دربار جلال خود حاضر نموده و به‌ خلعت‌هاى احسان خود مخلعش فرماید، و فرمان این دو مملکتى که براى وى مقرر کرده است به‌او عنایت نماید، و آنچه زبان و بیان از شماره و وصف آن عاجز است به‌او مرحمت فرماید،

و تمام این اکرام‌ها قبل از آن بوده باشد که از این بنده، خدمت و طاعتى نسبت به‌این مولاى اعظم صادر شده باشد، علاوه بر این‌ها او را از آنچه از آن براى سلامتى خود ترسان است حفظش فرماید، و وی را تربیت نموده و از اصلاب پدران و ارحام مادران منتقلش نموده، ...براى او مساکن و دریاها و درختان و زراعت‌ها که مایه حیات او باشد، و خدمت‌گزارانى مسخر نموده ... و در آنچه در حیات و ممات براى قضاى خواسته‌هاى خود بدان محتاج است کمکش نمایند.

پس از آن نور عقل را به‌وى عنایت فرموده که در ظلمت‌هاى نادانى از آن نور گیرد، و رسولى براى او فرستاده که به‌سعادت‌هاى دنیا و آخرت هدایتش نماید، و این پادشاه بزرگ خود به‌حوائج تمام آنان که این بنده را خدمت نمایند قیام نموده مزدی تکلیفش نفرموده است، ...و براى خطاهاى او باب توبه و استغفار را گشوده است،

...پس آنچه که سزاوار چنین بنده است که در روز باز کردن دیوان این عنایات و سعادات، مسرت داشته باشد، و بر او واجب است که نسبت به‌مولاى خود در تمام ساعات، طاعت و شکر نعمت انجام دهد.

اى فرزندم محمد! باید به‌قدر تفاوت سلاطین مجازى دنیا، با سلطان حقیقى دنیا و آخرت، به‌قدر جود و کرم و الطاف او (جل جلاله) در مقام انجام وظیفه برآمده، و در خدمت و طاعت حضرتش کوشا بوده باشد.

و سزاوار چنین است که روز تشرف بشرف تکلیف را از بزرگترین اعیاد قرار دهد؛ زیرا که آن اصل تمام اعیاد است هم در دنیا و هم در آخرت.

پس باید تاریخ این روز را حفظ نموده و وقت و ساعت تشرف به‌تکلیف را ضبط نماید که در هر سال در چنین روزى به‌شکر واهب اعظم، و مدح و ثناى مالک ارحم‌الراحمین، و مدح باب معظم او قیام نموده و به‌وظیفه عبودیت و بندگى بپردازد، و به‌اهل حاجت و بینوایان تصدق نماید، چنان که شایسته سایر ایام سرور و اعیاد است.[1]

پیام‌ها و نکته‌ها:

1- بار یافتن به بارگاه پادشه خوبان وجد و سروری وصف ناپذیر دارد چه سالک برای آن لحظه شماری می‌کند:

گر بگوئی بنده من تا عرش رود خنده من

2- افتخار رازگویی با معشوق، سالک را از غیر و آنچه اغیار دارند بی‌نیاز می‌سازد:

بدان جشن هر که آمد فراز شد از خواسته یک به یک بی نیاز[2]

3- تفکر از عواملی است که در هر منزلی سالک را یاور است و او را به راه‌ها و دام‌ها آگاه می‌گرداند. چنان‌که توجه به الطاف بی‌منت الهی او را از ناامیدی و غفلت باز می‌دارد.

  • [1] - منبع نامه: برنامه سعادت(ترجمه کشف المحجه لثمرة المهجه)؛ سید محمد باقر شهیدى گلپایگانى‌، تهران، مرتضوی، چاپ اول‌، صص290-294 ( با تلخیص)
  • [2] - ابوالقاسم فردوسی
در حال حاضر هیچ نظری برای این مقاله وجود ندارد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS