نویسنده: مجید زندی
تقریبا کمتر کسی است که غذا را به نیت و منظور دواء و شفاء بخورد، بهترین حالتی که میتوان درباره غذایی که میخوریم، بگوئیم این است که میخوریم تا سیر شویم و گرسنه نمانیم همان سخنان معرفی که برخی به آن باور دارند: "میخوریم تا کار کنیم، کار میکنیم تا بخوریم!!"
اما نکتهای برایم بسیار پرجاذبه شده که برای غذاخوردن هم هفت مرحله یا هفت شهر و هفت ایستگاه رشد و تعالی قرار دهم و برای غذایی هم که میخوریم اسامی اماره، لوامه، مطمئنه و مرضیه و... به کار ببرم.
به این مسأله بیشتر توجه کنیم قدمهای اساسی برای شکل دادن به سلامت جسم و روح از غذایی که میخوریم شروع میشود که کمتر به آن توجه میکنیم غذایی که در تعریف دارویی خود تعریفی همانند گناه و ثواب، خیر و شر، خوبی و بدی، انجام دادن و انجام ندادن و... هم دارد. امارهای که به بدی سفارش میکند و میگوید هرچه که پیش آمد باید خورد! فردی میداند پرخوری، چرب و شیرین و شور ضرر دارد، ولی میخورد و آبی سرد هم روی همه غذاهایی که به یکباره میخورد، مینوشد!
فرد میداند مصرف سیگار، توتون و تریاک و... غذاهای تجاری زیبانبار است، اما با علم به زیانباری به کار خود ادامه میدهد و گاهی هم با آن خوش است و لذت میبرد.
اما گاهی آدمها در غذایی که میخورند گرفتار نفس لوامه هستند، یعنی میدانند پرخوری بد است و برای بدن هم زیان دارد و نوشابه گازدار آفت معده است و سیگار سبب انواع و اقسام بیماری میشود، اما راه حلی را هم نمیداند. پشیمان از خورده خود هست، اما بازهم همان راه گذشته را ادامه میدهد و میخورد و میگوید میدانم زیانبار است اما بخورم و بمیرم بهتر است که نخورده بمیرم! او نمیداند چگونه باید مسیر غذای سالم را انتخاب کند و باری به هر جهت، هم میخورد و هم پشیمان است. به نظر میرسد افراد بسیاری از مردم در این طبقه دستهبندی میشوند.
اما در نفس عاقله نیروی عقل اجازه نمیدهد فرد به هر نوع غذایی نزدیک شود. بلکه با آگاهی روی سفره مینشیند و به دنبال خوبیهاست. او حریم شکم و معده را نگه میدارد و میشناسد و به اصطلاح در خوردن "حواس جمع" است. اینگونه افراد آدمهای سالمی هستند که کمتر به بیماری دچار میشوند یا گرفتار درمانهای شیمیایی و حتی سنتی خواهند شد.
اگر ادامه دهیم ممکن است برخی احساس کنند سفره غذا را با عرفان و درس اخلاق یکی گرفتهایم. اما دقیقا همین است. درس عرفان سفر به اوج آسمانها نیست، سفر به همین سفره هم هست که با علم و آگاهی و تشکر از خالق غذایی که میخوریم، کنار سفره بنشینیم. با این تفکر هم عرفان همراه است. کسی که یقین دارد بخشهای حرام شده حیوان حلال گوشت هم مضر و هم مصرف آن نافرمانی خداست. هم خودش سود میبرد و هم خدا از او راضی است. آیا این نوع غذاخوردن با شناخت و ایمان را نباید با نفس مطمئنه یکی دانست؟ کسی که هم خودش راضی است و هم پروردگار از او رضایت دارد.
یقینا شناخت مزایا و معایب غذاها از الهامات و کرامات الهی است که هم باعث طول عمر میشود و هم خیر دنیا و آخرت را به همراه میآورد. کسی که به چنین مقامی برسد یقینا انسان کاملی است که نه تنها خود که دیگران را هم میتواند نجات دهد و اصلا خودش نماد و نشانه برای سلامت آدمهای دیگر هم میشود. انسانی که با رعایت اصول غذایی، دست کمی از عارفان خود ساخته ندارد. که نباید این توجیه را برای خود مهیا سازیم که انسانهای عارف فقط در آسمانها و عبادت سیر میکنند. "آدم بد غذا" هیچگاه قادر نخواهد بود به مقام عرفانی برسد. آیا "انظر الی طعامک" جز شناخت از غذا و خالق غذاست؟
آقای علیاکبر میرزاآقاخانی خوانساری محقق و مؤلف کتاب که از حوزه علوم انسانی برای حوزه سلامت و درمان فعالیت میکند، اصلاح نوع غذایی خوریم را اصلیترین رکن سلامت مردم در جامعه معرفی میکند و میگوید: متاسفانه در جامعه بیشترین آسیبها از بدی غذایی است که میخوریم.
وی میافزاید: پس از سالها تحقیق و بررسی در سازمان زندانها، هلال احمر و ادارات دولتی به این نتیجه رسیدم که برای همه کارکنان دولت برنامههای آموزشی برای کار وجود دارد جز در آن بخشی که به سلامت آنها مربوط میشود.
به همین دلیل ازسال 1383 به سازمان محل خدمت خود که قوه قضائیه بود پیشنهاد توجه به سلامت غذای کارمندان را به دولت دادم و اعلام کردیم چنین طرحی در زندانها اجرایی شده که میتواند با ایجاد تعادل در وزن و جلوگیری از فرسودگی شغلی باعث تضمین سلامت کارمندان شود. دولت هم کلیات آن را پذیرفته و اجرای آن به سازمان مدیریت و برنامهریزی سپرده و مقرر گشت با کمک وزارت بهداشت و درمان عملیاتی شود.
وی ادامه میدهد: این طرح در قالب برنامه آموزشی عمومی چهار ساعته برای کارکنان دولت تحت عنوان "آموزش رفتار و خوراکی سالم" مصوب شد که متاسفانه بعضی از ادارات از انجام آن کوتاهی کردند در حالیکه هزینهای برای اجرای آن روی دست ادارات نمیآمد زیرا در ادارات دولتی آنقدر زمان بیکاری وجود دارد که اگر مسئولان این ادارات اندکی به فکر سلامتی کارکنان و در نهایت به فکر منافع کلان سازمانی خود بودند این حرکت را حتما اجرا میکردند زیرا کارمند سالم با کار مفید خود به تولید نا خالص داخلی کشور کمک میکند و ادارات و کارخانجات سالم، نیز کشور را سالم خواهند ساخت در حالیکه کارفرمایان و رؤسای ادارات برای تامین و نگهداری تجهیزات سخت افزاری و حتی خودروی سواری، هزینه میکنند اما برای حفظ سلامت کارکنان برنامهای را اجرا نکردهاند.
وی میگوید: قرار دادن میان وعده سالم غذایی برای کارکنان پیشنهاد ما بود. که وزارت بهداشت هم موافقت اولیه را هم دادهاند. زیرا توجه به سلامت جسم و روح کارکنان بسیار مهم است و چون در زندگی اداری، کارمندان غذای سالم و تحرک لازم ندارند. آنها دچار بیماری مخصوص کارمندی میشوند که آن را به خانواده خود هم تعمیم میدهند و به محض پایان 30 سال فعالیت اداری و حتی قبل از آن، کاملا فرسوده و انواع چربیهای مضر و کبد ناسالم و قند خون و اوره و... دارند که همه از پشت میز نشینی مداوم و عدم تحرک به دلیل پاسخگویی به ارباب رجوع، به سراغ آنها آمده است و مشکلات آن را به محیط خانه میبرند.
وی که خود تمام رفت و آمد درون شهر و در هر نقطهای از شهر را با دوچرخه انجام میدهد، میافزاید میان وعده آموزشی همراه با ورزش و تغذیه سالم سبب میشود که فرسودگی جسمی در کشور به حداقل برسد و سالانه میلیاردها تومان بودجه ملی بابت غیبت کارکنان و هزینههای درمان آنها و خانوادهشان یا کوتاهی در انجام درست کارها صرفه جویی شود که بیماریها ریشه در عدم سلامت غذا، جسم و روح دارد.
نویسنده کتاب مثلث سلامتی ادامه میدهد: مهندسی تندرستی، آموزش مهندسی رفتار خوراکیهای سالم است. مثلث تندرستی، رژیم نیست و نیاز به ریاضت ندارد و در واقع تنظیم غذایی است. یعنی افراد سر همان سفرهای که چاق یا لاغر شدهاند، میتوانند به وزن تعادل برسند. در این آموزشها آداب خوب غذا خوردن را به ما نشان میدهد تا بدانیم چه غذایی را در وقت و چه مقدار و چگونه بخوریم.
میرزا آقایی خوانساری ادامه میدهد: در واقع آموزش رفتار خوراکی سالم با نگاهی دینی و سنتی در ابتداء خلقت به حضرت آدم (ع) آموزش داده شده است و به مرور در ابعاد مختلف وجودی انسان از جنبه مادی و روحانی از سوی پیامبران و پس از آنها امامان و بعد دانشمندان تکمیل شده است.
وی با اشاره به اینکه جامعه ما بیشتر میخورد و کمتر ورزش میکند ادامه میدهد: شرایط امروز سبب شده که غذای خانه به غذای بیمارستان و لباس معمول خانه به لباس بیمارستان و تخت خواب منزل به تخت خواب بیمارستان تبدیل شود و غمی بزرگ از دور شدن نعمت مجهول یعنی سلامتی برای انسان به وجود آید.
وی با اشاره به اینکه همه مردم باید ورود ممنوعهای غذایی را بشناسند ادامه میدهد: پرخوری ممنوع، کم خوری کیفی ممنوع، پرنوشی ممنوع، کم نوشی ممنوع، بد خوری ممنوع، خوردن غذای مضر و کثیف ممنوع، خوردن خاک و یخ ممنوع، خوردن چربی زیاد ممنوع، خوردن نمک زیاد ممنوع، خوردن مواد قندی زیاد ممنوع، ریزه خوری ممنوع، رفتار ناسلام ممنوع، بینظمی در خوردن ممنوع و تنبلی هم ممنوع است.
میرزا آقایی میگوید: اگر ما جزء افرادی هستیم که یکی از رفتارهای خوراکی ناسالم رنج میبریم، پس از شناخت آن شایسته است در جهت اصلاح آن گام برداریم، این موضوع فقط مربوط به جسم ما نیست، به تمامی ابعاد وجودی انسان و دیدگاه او هم مربوط خواهد بود که در نهایت سبب تضمین سلامتی خواهد شد.
وی ادامه میدهد: کسی که در حال استراحت است با فردی که فعالیت متوسط یا فعالیت سنگین دارد، میزان انرژی مورد نیاز و غذایی که میخورد با فرد دیگر متفاوت است زمان غذا خوردن بعد از نیاز به میزان انرژی مصرف شده و... از عوامل مهم سلامتی و تعادل وزن است که متاسفانه در جامعه ما و به ویژه افرادی که به اصطلاح کار اداری دارند، رعایت نمیشود.
دکتر محمد جواد اسلامی پور از فعالان عرصه طب اسلامی (طب سنتی) هم درباره فواید تغذیه سالم برای سلامتی و حتی برطرف کردن برخی نارساییهای پزشکی مدرن میگوید: علم بدن همانند علم دین را خداوند بر پیامبران خود وحی کرده است زیرا این علم برای اولین بار به حضرت یحیی وحی و آن حضرت هم موظف شد همه جوانب علم را ابلاغ کند. دو نظر این مساله را تقویت میکند اول اینکه ما فواید بسیاری از موارد را پس از هزاران سال نتوانستیم تشخیص دهیم ولی در علم وحی از فلان سنگ یا مرجان در اعماق دریاها یا فلان گیاه در دل کو هها برای درمان یک بیماری مفید نام برده شده که واقعا درک آن از قدرت بشر خارج بوده است و دوم اینکه در زمان حضرت عیسی مسیح (ع ) که فاصله کوتاهی هم با زمان حضرت یحیی (ع ) داشت بجز سه بیماری عمده بقیه بیماریها قابل درمان بود به همین دلیل حضرت مسیح به عنوان معجزه مرده را زنده کردند کور مادرزاد را شفا دادند و پیسی را درمان کردند اما پس از دوران پیامبران جنگها، آتش سوزیها و غرضهای شخصی مشرکان سبب شده این علم به زیر خاک برود و بعد بشر تلاش کرد بخشی از آن را احیا کند.
وی درباره علت سقوط علم طبابت سنتی با غذای سالم و داروهای گیاهی در مقابل داروهای شیمیایی جدید هم می گوید : علم پزشکی با کمک داروهای شیمیایی که در مراحل بسیار سریع دردها را از بین می برد سبب تبلیغ سریع درمانهای آنتی بیوتیک شده است یعنی دارویی شده که هم سریع التولید و هم سریع الدرمان بود که می توانست در سطحی وسیع افزایش تولید داشته باشد. در حالی که غذای سالم در طول زندگی اجازه نمیدهد که فرد بیمار شود یا نیاز به طبیب پیدا کند اما چون افراد سریع میخواهند هم بخورند و هم خوب شوند به سراغ داروهای شیمیایی میروند.
وی می افزاید : چنین ویژگی سبب شده که طب شیمیایی مقبولیت یابد ولی به مرور دو حادثه رخ داد که علم پزشکی متوجه اشتباهات خود شد و خود را مجبور به بازگشت به گذشته یا همان طب غذایی و سنتی دید اولین دلیل این است که داروهای شیمیایی عوارض منفی بسیاری هم دارد و با گذشت زمان همه عوارض آن بیشتر آشکار شد و دوم اینکه تعداد بیماریهای مزمن افزایش پیدا کرده است یعنی همان بیماریهایی که درمان پذیر نیستند. مانند فشار خون و قند خون و... که با بد غذایی و مصرف غذاهای ناسالم بروز میکند در حالیکه در چرخه درمان می گوئیم بیمار باید در یک دوره مشخص نوع غذای خود را تغییر دهد تا بهبود یابد.
دکتر اسلامی پور ادامه می دهد: در طب اسلامی پیشگیری بهتر از درمان است اما طب اسلامی از این هم جلو رفته و اصولش را پیشگویی که جلوتر از پیشگیری است قرار داده است . یعنی می گوید یک فرد برای 60 سال آینده به چه چیزهایی نیاز دارد؟ چه غذایی را نباید بخورد و یا کم بخورد و به سمت چه غذایی علاقه نشان دهد تا به فلان بیماری دچار نشود که در بحث طب اسلامی معتقدند تغذیه قبل از آنکه غذا باشد باید دوا باشد یعنی هر مواد غذایی ابتدا باید خاصیت دوایی داشته باشد و پس از آن به وجوه غذایی آن توجه شود.
وی میافزاید: متاسفانه اکنون جامعه صنعتی به سمتی رفته که کمتر می توان موادی پیدا کرد که حتی خاصیت غذایی داشته و عوارض جانبی برای مصرف کنندگان نداشته باشد. همانند مرغهای هورمونی و میوههای شیمیایی و سمی یا موادغذایی دارای ماده افزودنی مانند سوسیس، کالباس، سس، چیپس و... تا حدی که اخیرا وزارت بهداشت اعلام کرده که دیگر کمپوت را مریض و بچه استفاده نکنند! پس اگر دقت کرده باشیم بشر هر قدر از طبیعت دور میشود سلامتیاش کمتر شده و با مواد شیمیایی نه طول حیات به خودش داده و نه طول سلامتی کسب کرده است .
دکتر اسلامی پور یکی از عمدهترین محورهای اختلاف پزشکان شیمیایی با طب سنتی را مساله حجامت معرفی میکند و میافزاید : حال اگر کسی در غذای خود دقت نکرد و بد غذایی پیش گرفت خونش که در تمام بدن جریان دارد آلوده خواهد شد پس باید حجامت شود یا فسد کند. حجامت از زمان فراعنه مصر وجود داشته و اسلام هم آن را تایید کرده و مهمترین حدیث در دفاع از آن هم حدیث معراج پیامبر است.
وی حجامت، رگ زنی و فسد را به طور کل از همدیگر متمایز میداند و میافزاید: متاسفانه در مواقعی چنین تبلیغ میشود که حجامت یعنی بریدن رگ برای گرفتن خون در حالیکه در حجامت فقط درجه یک خراش سطحی که معمولا در حوادث جزیی روزانه برای فرد پیش میآید در موضع خاص از پشت یا جوارح دیگر بدن انجام میشود که به هیچ وجه خون را آلوده نمیکند.
وی کاری را که سازمان انتقال خون انجام میدهد را کاری همانند رگ زنی معرفی میکند و می افزاید : ما فعالیت اهدا خون را به هیچ وجه رد نمیکنیم زیرا کاهش خون از طریق رگ زنی یکی از موارد درمانی و طبق حدیثی این کار سبب تازه شدن خون و افزایش عقل میشود.
وی می افزاید: همان گونه که سازمان انتقال خون با رگ زنی مخالفت نمیکند نباید با حجامت هم مخالفتی داشته باشد زیرا در بسیاری از بیماریها رگ زنی و در سطح بالاتر با فسد درمان میشود زیرا فسد به مرز جراحی میرسد ولی حجامت هیچ ربطی به خونگیری ندارد در حالیکه حجامت راه حل درمان بسیاری از بیماریها حتی زردی نوزادان است.
وی میگوید: ما در طب اسلامی به هیچ وجه خون نوزاد را با خون یک آدم بزرگسال تعویض نمیکنیم زیرا این خون سنگین آسیبهای فراوانی به نوزاد وارد میسازد در حالیکه در طب اسلامی به مادر نوزادی که زردی دارد میگویند کاسنی مصرف کند زیرا کاسنی دوست کبد است و کبد نوزاد شیرخوار از این طریق شسته میشود و یا به خود نوزاد ترنجبین میدهیم تا با تحریک کبد نوزاد دفع زردی شدت میگیرد.
وی میگوید: متاسفانه برخی از همکاران پزشک طب اسلامی را فقط با حجامت میشناسند در حالیکه حجامت تنها یکی از راههای درمان است همچنانکه آنتی بیوتیک فقط یک راه برای درمان است در حالیکه مهمترین حرکت طب سنتی و اسلامی مبحث تغذیه و پس از آن راههای دیگر است
اگر چه بسیاری از هموطنان اکنون در بخشهای مختلف بیمارستانی گرفتار دارو و درمان و حتی عمل جراحی هستند و یقینا طب اسلامی و سنتی هم اینگونه نمیگوید که همه مشکلات درمانی افراد بشر را حل میکند. ولی برای آن دسته از افرادی که بیماریهای غیر واگیر دارند و خصوصا بیماریهایی که با مصرف نوعی از غذا در ارتباط است، مصرف درست غذا و استفاده از غذای سالم اگر شرط کافی برای تضمین سلامتی نباشد شرط لازم هست و تغییر روند مصرف غذای ناسلام برای آنهایی که جوان هستند و تاکنون بیماری به سراغ آنها نرفته است، میتواند مفید و راهگشا باشد.
تقریبا کمتر کسی است که غذا را به نیت و منظور دواء و شفاء بخورد، عمده ما آدمها غذا میخوریم تا گرسنه نباشیم غافل از اینکه نوع غذایی که مصرف میکنیم، نقش عمدهای در تضمین سلامت جسم و روح دارد.
آدمهایی که عاقلانه کنار سفره غذا مینشینند، به دنبال غذای سالم میگردند، آدمهایی که حریم شکم و معده را نگه میدارند. اینگونه افراد کمتر بیمار میشوند و گرفتار داور و درمان میگردند.
آقای علی اکبر میرزا آقاخانی محقق حوزه سلامت غذا: همه مردم باید ورود ممنوعهای سفره غذایی را بدانند از جمله اینکه پرخوری ممنوع، بد خوری ممنوع، ریزهخوری ممنوع، خوردن مواد قندی و نمک زیاد ممنوع، بینظمی در خوردن و تنبلی هم ممنوع است.
دکتر محمد جواد اسلامی پور از پزشکان فعال در بخش طب اسلامی و سنتی: طب مدرن اجازه میدهد فرد بیمار شود تا به درمان او بپردازد. اما در طب اسلامی با سفارش به مصرف غذای سالم و زندگی سالم علاوه بر پیشگیری از بیماری، به پیشگویی درباره سلامتی هم میپردازد و میگوید هر غذایی ابتدا باید خاصیت دوایی داشته باشد تا با مصرف آن بدن از بیماری مصون باشد.