دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image
دعا در نهج البلاغه

الف. اهمیت دعا

1. گشايش در دعا

ما كان الله ليفتح على عبد باب الشكر و يغلق عنه باب الزيادة، و لا ليفتح على عبد باب الدعاء و يغلق عنه باب الاجابة.
چنين نيست كه خداوند، باب شكر را بر بنده اى بگشايد و در فراوانى را بر او ببندد و چنين هم نيست كه باب دعا را بر كسى بگشايد، اما در اجابت را به رويش ببندد.(1)

2. نيازمندتر به دعا

ما المبتلى الذى قد اشتد به البلاء، بأحوج الى الدعاء من العافى الذى لا يأمن البلاء!
بلا رسيده اى كه گرفتار درد و رنج است نيازمندتر به دعا نیست از كسى كه از بلا رسته ای که از بلا ايمن نيست.(2)

3. دفع بلا با دعا

ادفعوا أمواج البلاء بالدعاء.
امواج بلا را با دعا بازپس رانيد.(3)

4. اخلاص در سؤال

(قال لابنه الحسن عليه السلام): و أخلص فى المسألة لربك فان بيده العطاء و الحرمان.
(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.(4)

5. نوميد نشدن از كندى اجابت

فى وصيته لابنه الحسن عليه السلام: اعلم أن الذى بيده خزائن السموات و الارض قد أذن لك فى الدعاء، و تكفل لك بالاجابة... فلا يقنطنّك ابطاء اجابته فان العطية على قدر النية.
امام عليه السلام در وصيت خويش به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمودند: بدان آن خداوندى كه گنجينه هاى آسمان ها و زمين به دست او است به تو اجازه دعا داد و اجابت آن را به عهده گرفته است. پس تأخير اجابت دعايى كه به بارگاه خداوند نموده اى، نااميدت نسازد؛ زيرا عطاى الهى به قدر نيت است.(5)

6. محروم نبودن از اجابت

من أعطى أربعاً لم يحرم أربعاً، من أعطى الدعاء لم يحرم الإجابة... .
هر كه را چهار چيز دهند، از چهار چيز محروم نماند، آن را كه دعا دهند از اجابت محروم نكنند... .(6)

7. دعا كننده بدون عمل

الدّاعى بلا عمل كالرّامى بلا وَتر.
دعا كننده بدون عمل، مانند تيرانداز بدون وتر (زه كمان) است.(7)

8. طريقه دعا كردن

اذا كانت لك الى الله سبحانه حاجة فابدأ بمسألةٍ الصلاة على رسوله صلى الله عليه و آله ثم سَل حاجتك، فان الله اكرم مِن أن يسأل حاجتين فيقضى إحداهما و يمنع الأخرى.
هرگاه به درگاه خداى سبحان حاجتى دارى، قبل از اين كه از خدا بخواهى، بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله صلوات فرست، سپس نيازت را بخواه؛ زيرا خداوند كريم تر از آن است كه در دو حاجت، يكى را قبول و ديگرى را رد كند.(8)

ب. دعاهاى امام على (علیه السلام)

9. پناه بر خدا از انحراف

اللهم انا نعوذ بك أن نذهب عن قولك، أو أن نُفتتن عن دينك.
بارخدايا! به تو پناه مى بريم كه از گفتارت روى گردانيم، يا از دينت منحرف شويم.(9)

10. نيايش حضرت على (علیه السلام)

اللهم انى اعوذ بك أن أفتقر فى غناك، أو أضل فى هُداك، أو أضام فى سلطانك، أو أضطهد و الامر لك!
بارخدايا! به تو پناه مى برم از اين كه با وجود توانگرى تو، من تهيدست باشم، يا با وجود هدايتگرى تو در گمراهى به سر برم، يا با آن كه قدرت و پادشاهى از آن توست، به من ستم شود، يا با آن كه زمام اختيار امور در دست توست، من مقهور و خوار گردم.(10)

11. پناه به خدا

اللهم انى اعوذ بك من أن تحسن فى لامعة العيون علانيتى، و تقبح فيما أبطن لك سريرتى، محافظا على رياء الناس من نفسى بجميع ما أنت مطلع عليه منى، فأبدى للناس حسن ظاهرى، و أفضى اليك بسوء عملى، تقربا الى عبادك و تباعدا من مرضاتك.
خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه ظاهرم را در چشم هاى مردم نيكو جلوه دهى و باطنم را در پيشگاهت زشت سازى، و به وسيله اعمالى كه تو از آنها خوب آگاهى دارى، خوش بينى و احترامات مردم را براى خود محافظت كنم و ظاهر خوبم را براى مردم آشكار نموده و اعمال بدم را فقط تو بدانى، تا به بندگانت نزديك و از رضاى تو دور گردم.(11)

12. نهى از ناسزاگويى

لما سمع قوما من أصحابه يسبّون اهل الشام: انى اكره لكم أن تكونوا سبّابين، و لكنّكم لو وصفتم أعمالهم و ذكرتم حالهم، كان أصوب فى القول و أبلغ فى العذر، و قلتم مكان سبّكم اياهم: اللهم احقِن دماءنا و دماءهم و اصلِح ذات بیننا و بینهم و أهدِهُم من ضلالتهم.
شنيد كه گروهى از يارانش به شاميان ناسزا مى گويند، فرمود: من خوش ‍ ندارم كه شما ناسزاگو باشيد، بلكه اگر اعمال و رفتار و موقعيت (باطل) آن ها را خاطرنشان كنيد، مؤثرتر و در بيان و جهت رساتر و قانع كننده تر باشد. به جاى ناسزاگفتن به آن ها بگوييد: خدايا! خون هاى ما و آنان را حفظ كن و بین ما و آنها اصلاح کن و آنها را از گمراهی نجات بخش!(12)

13. رضا و توفيق خداوندى

فى ختام كتابه الى قثم بن العباس: وفّقنا الله و اياكم لمَحابّه.
در پايان نامه خود به قثم بن عباس: خداوند ما و شما را به آنچه مورد رضاى اوست توفيق دهد.(13)

14. درد دل اميرالمؤ منين (علیه السلام) با خدا

اللهم انا نشكو اليك غيبة نبينا، و كثرة عدوّنا، و تشتّت أهوائنا.
خداوندا! به تو از غيبت پيامبرمان و فراوانى دشمنان و پراكندگى خواسته هايمان شكايت مى كنيم.(14)

15. طلب بخشش

اللهم اغفرلى ما تقربت به اليك بلسانى، ثم خالفه قلبى.
بارالها! بر من ببخشا آن چه را كه به وسيله زبانم بر تو تقرب جستم، سپس ‍قلبم با زبانم مخالفت نمود.(15)

16. راهنمايى خواستن على (علیه السلام) از خداوند

اللهم ان فَهِهتُ عن مسألتى، أو عميتُ عن طلبتى، فدُلّنى على مصالحى، و خُذ بقلبى الى مَراشدى، فليس ذلك بنُكر من هداياتك، و لا ببِدع من كفاياتك.
خداوندا! اگر از سؤال كردن خود ناتوان باشم يا راه پرسيدن را ندانم، مرا به مصالح خويشتنم راهنمايى و دلم را به سوى موارد رشدم بگردان، اين الطاف از هدايت هاى تو ناشناخته نيست و از كفايت هايى كه براى مخلوقات مى نمايى شگفت انگيز نمى باشد.(16)

17. نيايش على (علیه السلام)

أصبحتُ عبدا مملوكا ظالما لنفسى، لك الحجة علىّ و لا حجة لى و لا أستطيع أن آخذ الّا ما أعطيتنى، و لا أتقى الّا ما وَقيتنى.
آن حضرت به طور فراوان نيايش با خداى مى نمود: شب را به بامداد رساندم در حالى كه بنده اى ستمكار به خويشتنم. پروردگارا! تو بر من حجت داری ولی من حجتى بر تو ندارم و من نمى توانم چيزى جز آنچه كه تو به من عطا كرده اى بگيرم و نمى توانم خود را نگهدارى و صيانت كنم جز آنچه تو مرا صيانت كنى.(17)

18. مأنوس ترين انس گيرندگان

اللهم انك آنَس الآنسين لأوليائك، و أحضرهم بالكفاية للمتوكلين عليك. تشاهدهم فى سرائرهم، و تطلع عليهم فى ضمائرهم، و تعلم مبلغ بصائرهم. فأسرارهم لك مكشوفة، و قلوبهم اليك ملهوفة. ان أوحشتهم الغربة آنسهم ذكرُك، و ان صُبّت عليهم المصائب لَجأوا الى الاستجارة بك، عِلماً بأن أزمّة الامور بيدك، و مصادرُها عن قضائك.
بارالها! تويى مانوس ترين انس گيرندگان بر دوستانت و حاضرترين آنان براى كفايت به كسانى كه توكل بر تو مى نمايند، آنان را در درونشان شاهدى و بر آنان در وجدان هاى باطنيشان مطلعى و تويى كه به مقدار بينايى هاى آنان دانايى. پس رازهاى نهانى آنان براى تو آشكار و دل هايشان رابه سوى تو شيفته و بى قرار است. اگر غربت آنان را به وحشت بياندازد، ذكر تو انيسشان گردد و اگر مصيبت هاى روزگار بر سرشان تاختن آورد، پناهندگى به تو جويند؛ زيرا مى دانند كه زمام همه امور به دست تو است و صدور آن ها از مقام قضاى تو است.(18)

19. حمد و سپاس خدا را سزاست!

اللَّهم احمِلني على عفوِك وَ لَا تحمِلني عَلى عدلِك‌.
 بار خدايا، با عفوت با من معامله كن نه با عدالتت‌.(19)

_______________________

پی نوشت:

  1. حكمت 435.
  2. حكمت 302.
  3. حكمت 146.
  4. نامه 31.
  5. نامه 31.
  6. حكمت 135.
  7. حكمت 337.
  8. حكمت 361.
  9. خطبه 215.
  10. خطبه 215.
  11. حكمت 276.
  12. خطبه 206.
  13. نامه 67.
  14. نامه 15.
  15. خطبه 78.
  16. خطبه 227.
  17. خطبه 215.
  18. خطبه 227.
  19. خطبه 227.

منبع:نهج البلاغه موضوعى، عباس عزيزى

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نگاهی به عقاید نخستین فیلسوفان تاریخ

نگاهی به عقاید نخستین فیلسوفان تاریخ

نخستین فیلسوفان در قرن ششم ق.م و در میان کوچ نشین‌های آسیای صغیر و جنوب ایتالیا متولد شدند.
افلاطون در معارف اسلامی

افلاطون در معارف اسلامی

افلاطون در سال 428 پیش از میلاد در آئگنیای آتن به دنیا آمد و در سال 347 دیده از جهان گشود. نام اصلی وی آریستوکلس می‌باشد.
روسو؛ از در به دری تا شهرت

روسو؛ از در به دری تا شهرت

ژان ژاک روسو فیلسوف، اندیشمند و نویسنده معروف قرن هجدهم فرانسوی می‌باشد.
عدم توجه به خیر دیگران؟!‌

عدم توجه به خیر دیگران؟!‌

در مقالات پیشین به برخی از اشکالات مکتب لذت گرایی اپیکوری اشاره نمودیم.
واقع گرایی اخلاقی

واقع گرایی اخلاقی

واژه رئالیسم که در زبان فارسی اغلب به واقع‌گرایی ترجمه می‌شود یکی از مهم‌ترین و بحث‌انگیزترین اصطلاحات فلسفه است.

پر بازدیدترین ها

زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
نگاهی به جهان بینی و فلسفه اخلاقی اسپینوزا‌

نگاهی به جهان بینی و فلسفه اخلاقی اسپینوزا‌

زندگینامه: باروخ اسپینوزا در سال 1632 از خانواده‌ای پرتغالی الاصل در آمستردام دیده به جهان گشود و در محیطی یهودی پرورش یافت.
قانون دیالکتیک  هگل در ترازوی نقد فلاسفه اسلامی و شهید مطهری

قانون دیالکتیک هگل در ترازوی نقد فلاسفه اسلامی و شهید مطهری

هر صاحب اندیشه‌ای باید از پدیده‌‌ای به نام غرب برداشت صحیحی داشته باشد. بویژه دانش‌پژوهان شرقی و بالاخص برای دانشجویان ایرانی شناخت غرب موضوعیت دارد زیرا چه سخن از تبادل با غرب باشد و چه بحث از تهاجم در مقابل غرب، باید غرب را ابتدا به عنوان یک رقیب، خوب شناخت.
اولین موج نسبی گرایی در تاریخ فلسفه

اولین موج نسبی گرایی در تاریخ فلسفه

اشاره: در اوج تمدن یونان باستان یعنی حدود 500 سال قبل از میلاد گروهی متفکر پا به عرصه فلسفه نهادند که انسان و کامیابی اجتماعی او را محور تحقیقات خویش قرار دادند.
Powered by TayaCMS