دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

غفلت

No image
غفلت

كلمات كليدي : سستي، فراموشي، خواب، غفلت

نویسنده : مهدي اميني

غفلت از ماده «غفل» به معنای فراموشی و رها کردن است[1]و در اصطلاح سستی و تنبلی انسان از توجه به هدفش؛ چه هدف دنیوی و چه هدف اخروی. در مقابل غفلت، نیت و اراده کردن می‌باشد.[2]

غفلت ریشه انحرافات

انسانیت انسان از این نقطه شروع می‌شود که از غفلت خارج شده، قدم به مرحله آگاهی بگذارد و متوجه شود که سرنوشتی دارد و راههای مختلفی پیش پای اوست که لازم است از میان آنها راه درست را شناخته و از آن پیروی نماید. بنابراین تا انسان از غفلت خارج نشود در واقع هنوز داخل در محدوده انسانیت نشده بلکه مسیر نحطاط و سقوط را می‌پیماید. قرآن کریم از غفلت به عنوان ریشه انحراف یاد می‌کند:

«یعلمون ظاهراً من الحیوۀ الدنیا و هم عن الاخرۀ هم غافلون»[3]

ظاهری از دنیا را درک می‌کنند و ایشان از آخرت غافل هستند.

همین زندگی دنیا را که مشترک بین حیوان و انسان است را درک می کنند و چیز دیگری جز آن نمی‌فهمند.

غفلت؛ عامل از بین رفتن هویت انسانی

اولین شرط برای پیمودن راه تکامل، بیرون آمدن از غفلت و بی‌خبری می‌باشد و اگر انسان پرده غفلت را کنار نزند، جایگاه خود را در جغرافیای هستی از دست خواهد داد و این نکته در برخی آیات به خوبی اشاره شده که علت محرومیت انسان از پیمودن راه سعادت عامل «غفلت» است؛

به یقین گروه بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم. آنها دلهایی دارند که با آنها نمی‌فهمند و چشمانی دارند که با آنها نمی‌بینند و گوشهایی دارند که با آنها نمی‌شنوند. آنان همچون چهارپایانند بلکه گمراهند. اینان همان غافلانند.[4]

در این آیه شریفه «قلب» و «چشم» و «گوش» به عنوان ابزارهای شناخت انسان مطرح هستند و کسانی که از این ابزارها در جهت رسیدن به حقایق استفاده نمی‌کنند مثل چهارپایان بوده و حتی از آنها هم بدتر هستند. زیرا حیوان اگر به شناخت حقیقت نایل نمی‌آید، دلیلش آن است که ابزارهای لازم برای چنین شناختی را در اختیار ندارند. اما انسان گمراه با وجود آن که این ابزارها را دارد عمداً چشم و گوش و فهمش را به روی حقیقت می‌بندند. نکته اصلی در جمله آخر آیه است که می‌فرمایند: «أولئک هم الغفلون» اینها به مصیبتی بزرگ گرفتار می‌شوند و تا آنجا سقوط می کنند که از حیوان هم فروتر می‌نشینند، بدان سبب است که عمری را در «غفلت» به سر برده‌اند.[5]

غافلترین مردم

غفلت یکی از خانمان سوزترین مصیبتهاست. غافل، همچون شخصی در حال خواب می‌ماند که خانه‌اش در میان شعله‌های آتش می‌سوزد و بی‌خبر از سوختن جان و مالش است. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: اهل دنیا مانند کاروانی هستند که آنها را می‌بردند در حالیکه آنان در خوابند.[6] زمانی چشم باز می‌کنند که دیر شده و عمر به سر آمده ولی از جوهره انسانیت بهره‌ای نبرده‌اند.

حضرت رسول اکرم(ص) می‌فرمایند:

غافل‌ترین مردم کسی است که از دگرگونی دنیا، پند‌پذیر نباشد.[7]

انسان در دنیا با انواع تلخی‌ها، خوشی‌ها، روشنی‌ها و تاریکی‌ها و با انواع بیماری‌ها روبه‌رو می‌شود ولی به عمق آنها فکر نمی‌کند و از کنار آنها به سادگی رد می‌شود. گویا این فرد مورد امتحان الهی قرار نگرفته و اینها برای عبرت و درس‌آموزی او مهیا نشده است.

سعدى مى‌گوید:

ابرو باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تونانى به کف آرى و به غفلت نخورى‌

همه از بهرتو سرگشته و فرمانبردار ‌‌‌‌‌‌‌ شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى

برخی عوامل غفلت

1 . تنبلی و پر‌خوری: یکی از عوامل غفلت تنبلی و پرخوری می‌باشد. تنبلی باعث شکوفا نشدن استعدادهای خدادی انسان و گرفتاری همیشگی در پرده غفلت می‌شود و پرخوری باعث از بین رفتن قدرت تفکر و تیزی ذهن می‌شود که سرانجام آنها نرسیدن به هدف والای انسانیت می‌باشد.

حضرت امام سجاد(ع) می‌فرمایند: وای بر تو ای پسر آدم! بدان که سنگینی پرخوری و تنبلی از چیزهایی هستند که انسان را از عمل باز دارد و ذکر خدا را از یاد می‌برند و از نزدیک بودن مرگ، غافل می‌سازند تا جایی که شخص، گرفتار دوستی دنیا، گویی از مستی شراب دیوانه شده است.[8]

2 . فخر فروشی به مال و فرزند: یکی دیگر از مواردی که موجب غفلت انسان می‌شود و نسبت به آن هشدار داده شده توجه به ظواهر زندگی نظیر مال، زن و فرزند است. قرآن کریم می‌فرمایند:

«یا أیها الذین ءأمنوا لا تلهکم أموالکم و لا أولدکم عن ذکرالله»[9]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید {زنهار} اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند در جای دیگر تکاثر و ثروت اندوزی را مایه غفلت دانسته است.

«ألهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر»[10]

فخر فروشی به بیشتر داشتن، شما را غافل داشت؛ تا کارتان به گورستان رسید.

داشتن مال و فرزند بد نیست ولی شارع مقدس هشدار داده که مراقب باشید. چراکه زمینه غفلت در آنها وجود دارد.

نشانه‌های شخص غافل

در اینجا به چند نشانه شخص غافل اشاره می‌کنیم:

1 . سرگرمی به امور سهو: شخص غافل هدف مشخصی ندارد و با وزش هر بادی به این سو و آن سو می‌رود؛ چون برنامه منظمی ندارد خودش را با کارهای پست مشغول می‌کند. لقمان حکیم در اندرز به فرزندش چنین‌می فرماید: «شخص غافل 3 نشانه دارد: سهو، سرگرمی و فراموشی»[11]

2 . مرد عمل نبودن: شخص غافل هرجا سخنی از عمل به میان می‌آید، شانه خالی می‌کند و با آوردن بهانه‌های واهی مسئولیت خویش را زیر پا می‌گذارد. حضرت علی(ع) می‌فرمایند:

«برای شخص غافل، عملی نیست»[12]

یعنی عملی انجام نمی‌دهد و اگر عملی از وی سر بزند همراه با غفلت و بی‌توجهی دل است که چنین عملی بی‌ارزش و مردود است.

3 . همنشینی با گنهکاران: شخص غافل چون انگیزه و هدف ندارد خودش را از گناه کردن باز نمی‌دارد و در مکانی که گناه انجام شود حاضر می‌شود. حضرت علی(ع) در وصف شخص غافل می‌فرمایند:

«او در این چند صباحی که خداوند مهلتش داده است، با غافلان سرگرم است و روز خود را با گنهکاران سپری می‌کند بی آنکه راه راستی را بپیماید و پیشوایی راهنما داشته باشد.»[13]

عوامل غفلت‌زدایی:

1. ذکر خدا: برای انکه دچار غفلت نشویم و به بلای ‌فراموشی گرفتار نیاییم، لازم است دقایقی از شبانه‌روز را به یاد خدا اختصاص دهیم. زیرا یاد خدا دل انسان را زنده می‌کند و هنگامی که دل به یاد خدا باشد انسان تلاش خواهد کرد در مسیر رضای خدای سبحان گام بردارد و کارهایی را که باعث ناخشنودی خدا شود ترک کند و چنین فردی گرفتار غفلت نخواهد شد.

حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «هر کس به یاد خدای سبحان باشد،خداوند دلش را زنده واندیشه و خردش را روشن می‌کند».[14] و بهترین مصادیق ذکر و یاد خدا تلاوت قران و نماز خواندن و مناجات با خدای کریم می‌‌باشد.

2 . توجه به کمال نفسانی: شخص وقتی به سوی انسانیت گام بر می‌دارد در واقع از غفلت و تاریکی خارج می‌شود و انسان تا به این مرحله وارد نشود نمی‌تواند حق و باطل، کژی و راستی را درک کند. حضرت علی(ع) می‌فرمایند:

«اگر در کار خود اندیشیده‌ای یا به خودشناسی رسیده‌ای، پس از دنیا روی برگردان و دل از آن بر کن»[15]

یعنی اگر انسان خودش را بشناسد دیگر نفس را با متاع اندک دنیا نخواهد فروخت چراکه ارزش آن از دنیا و آنچه در آن است بیشتر است.

3 . یاد مرگ: یاد مرگ بهترین هشدار برای انسان است. این شخص دیگر این سرا را، ابدی نخواهد پنداشت و غرق در لذتها و هواهای نفسانی نخواهد شد. چرا که یقین دارد روزی از این دنیا به سرای جاوید کوچ خواهد کرد و خودش را برای این سفر آماده می‌کند. امام صادق(ع) می‌فرمایند:

«یاد مرگ، شهوات را می‌میراند و ریشه های غفلت را می‌کند و دل را به وعده‌های خدا قوی می‌دارد و اخلاق انسانی را ملایم می‌کند.»[16]

4 . رعایت تقوا: تقوا باعث می‌شود حد و مرز شناخته شود و یکی از بهترین درمانها برای غفلت می‌باشد.

حضرت علی(ع) می‌فرمایند:

«شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم... با تقوا خواب غفلت خود را به بیداری بدل کنید و روز خود را با آن به پایان رسانید»[17]

مقاله

نویسنده مهدي اميني
جایگاه در درختواره رذائل اخلاقی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

بیهوده گویی

No image

بی اعتمادی به خدا

No image

ریا و خودنمایی

No image

بداخلاقی

No image

حزن و اندوه

Powered by TayaCMS