«زیدیه» یکی از فرقههای اصلی شیعه میباشد که معتقد به امامت زیدبنعلیبنحسین(ع) است. شیخ مفید درمعرفی زیدیه مینویسد: «زیدیه به امامت علی و حسن و حسین و زیدبنعلی (ع) قائل هستند و نیز به امامت هر فاطمی که به خود دعوت کند و در ظاهر عادل، اهل علم و شجاعت باشد و با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت شود.»
زیدبنعلی در سال 122 ه.ق در زمان حکومت هشامبنعبدالملک، با وجود منع برادش امام باقر (علیه السلام)، بر ضد حکومت ظالم قیام نموده و به شهادت رسید.
عقاید خاص او از جمله، قیام و خروج علیه ظالمان در هر شرایطی، امکان امامت بدون برخورداری از علم غیب و عصمت و نگرش مثبت او نسبت به شیخین، سبب شد که علیرغم اینکه خود زید مدعی امامت نبود، پیروان او زید را امام دانسته و بعد از شهادت او در کوفه و عراق و سپس در ایران و یمن مذهب زیدیه را تشکیل داده و دست به قیامهایی زدند.
مهمترین قیامهای زیدیه
1ـ قیام یحیی بنزید در خراسان در سال 126 ه.ق.
2ـ قیام محمدبنعبدالله (نفس زکیه) در مدینه در سال 145 ه.ق. باادعای مهدویت.
3ـ قیام ابراهیمبنعبدالله در بصره در سال 145 ه.ق.
4ـ قیام حسینبنعلی (شهید فخ) در مدینه در سال ه169 ه.ق.
5ـ قیام محمدبنابراهیم (ابن طباطبا) در کوفه در سال 199 ه.ق.
نخستین فرقههای زیدیه:
1ـ جارودیه
پیروان ابیجارود با این اعتقاد که پیامبر تصریح بر امامت علی، حسن و حسین (علیه السلام) به صورت وصفی و بدون ذکر اسم دارد؛ امامت از اولاد فاطمه خارج نمیشود؛ شیخین کافرند.
2ـ سلیمانیه
پیروان سلیمانبنجرید که قائلند علی افضل صحابه بود و خطای صحابه از روی اجتهاد بوده و لذا گناهکار نمیباشند؛ تبری از عثمان لازم است؛ جنگ کنندگان با علی کافرند؛ بداء و تقیه جایز نیست؛ امامت در فرزندان فاطمه منحصر نیست.
3ـ صالحیه
پیروان حسنبنصالح که معتقدند: علی افضل صحابه و اولی به امامت است اما بیعت با ابوبکر به خاطر رضایت علی(علیه السلام) خطا نبوده است؛ هر یک از فرزندان حسین قیام به شمشیر کند امام است؛ علم غیب امام نفی میشود؛ درباره عثمان باید سکوت کرد.
در قرن سوم فرقه «هادویه»، «ناصریه» و «قاسمیه» شکل گرفت که عقاید نزدیک به امامیه بودند. فرقه هادویه توسط یحییبنحسین در یمن، فرقه ناصریه توسط حسنبنعلی در ایران و فرقه قاسمیه توسط قاسمبنابراهیم رسی در یمن پایه گذاری شدند.
حکومتهای زیدیان
1- مغرب
ادریسبنعبدالله که بعد از قیام شهید فخ به شمال آفریقا گریخته بود، در سال 172 ه.ق توانست دولت ادریسیان را در مغرب پایهگذاری کند، اما این حکومت چند سال بعد از ادریس با حکومت فاطمیان مغرب مواجه شد. از سال 305 ه.ق ادریسیان حکومتی نداشتند. سرانجام در سال 375 ه.ق به تاریخ پیوستند.
2- ایران
با آمدن یحییبنعبدالله به دیلم و تبلیغ امامت خویش دیلمیان و مردم طبرستان با علویان آشنا شدند و بعد از شهادت او توسط عباسیان حسینبنعلی (داعی کبیر) در سال 250 ه.ق با دعوت وبیعت مردم طبرستان، آمل و ساری را تصرف کرد و بیست سال بر شمال ایران حکومت کرد و سپس محمدبنزید و بعد از او حسنبنعلی و فرزندان او تا قرن چهارم حکومت زیدیه را بر شمال ایران حفظ کردند و از قرن چهارم، به تدریج از قدرت زیدیان در شمال ایران کاسته شد و سلسله حکومت آنها برچیده شد و با ظهور صفویه کاملا از بین رفته و همه زیدیان به مذهب امامی گرویدند.
3- یمن
یحییبنحسین در سال 284 ه.ق. در صعده یمن با ترویج مذهب هادویه حکومت زیدی را تشکیل داد.بعد از در گذشت او در سال 298 ه.ق تفکر زیدیه دچار افول شد و در سال 444 ه.ق. حکومت زیدی از بین رفت. سپس در سال 594 ه.ق. عبداللهبنحمزه قیام نموده و حکومت را به دست آورد. تا قرن دهم حکومت در دست زیدیان بود.در قرن یازدهم یمن به دست عثمانیها افتاد. تا اینکه سقوط عثمانیها زمینه را برای حاکمیت احمد فرزند حمید الدین فراهم کرد.حکومت او نیز با کودتای عبدالله سلال در سال 1385 ه.ق از بین رفته و حکومت جمهوری بر پا شد.بعد از آن با اینکه ائمه زیدیه قدرت سیاسی خود را از دست داده بودند ولی دین خود را حفظ نمودند.
اکنون نیز در یمن و منطقه نجوان و جنوب کشور عربستان مذهب زیدیه پیروانی زیادی دارد.با گسترش وهابیت در جهان، در یمن نیز زیدیان، بیشتر گرایش سلفیگری پیدا کردهاند و در اصول و عقاید نیز بیشتر به اهل سنت و مذهب شافعی روی میآورند ولی گروهی نیز هستند که گرایش هادوی (که شبیه به شیعه امامیه است) دارند.