شکست و پیروزی هر فرقه در طول اعصار و قرون با یک موجودیت خاص دنبال می شود و تفاوت فرق پیروز و ناکام در شدت و ضعف سیاسی و اجتماعی است. شدت در حدی که به بنیان حکومت و اقتدار یک سلسله می انجامد و ضعف در حدی که به انقراض و گسست فرقه دچار می شود. در هر حال چه فرقه در اوج قدرت باشد و چه در شرف انقراض، در عقایدی با هم مشترک هستند و پیوسته به حفظ این عقاید می پردازند.
راوندیه در تاریخ به عنوان فرقه ای در مسیر هریریه شناخته می شود و در واقع راوندیه نام و نشانی دیگر از فرقه هریریه است و راوندیه و عباسیه فرقی هستند که عقائد اصلی و مشترکی با هریریه دارند. به این جهت فرقه هریریه را نیز عباسیه می گویند. در این مقاله به منشأ و عوامل ظهور عباسیه و راوندیه و هریریه و عقیده اصلی و مشترک این فرق می پردازیم. پس از ترور ابو هاشم عبدالله بن محمد بن الحنفیه در سال 99 ه ق فرقه هاشمیه به چند فرقه تبدیل شد. زیرا هر یک از این فرق ادعای وصایت و جانشینی رهبر خود را از طرف ابوهاشم مستمسک خویش قرار داده بود. در این میان محمد بن علی بن عبدالله بن عباس موقعیت بهتری داشت. زیرا ابو هاشم نزد آنها وفات کرد[1] و ادعای وصایت محمد بن علی از او با کمک شواهدی چون شهادت ابی ریاح به صحت مقرون شد[2]. ایشان هسته اصلی عباسیه را تشکیل دادند و با فکر و اندیشه حکومت این سلسله به جمع آوری یاران وفاداری کوشیدند تا اینکه ایشان را در خراسان یافتند.
یاران خراسانی بنی العباس
بدون شک بهترین افرادی که به بنی العباس خدمت کردند خراسانیان بودند. این افراد به رهبری ابو مسلم خراسانی با حکومت اموی و دیگر فرق مخالف جنگیده و راه حکومت را برای این طائفه از عموزادگان پیامبر (ص) هموار نمودند. همیاری خراسانیان فقط در نیروی انسانی برای جنگ نبود بلکه نیروی روانی و معنوی نیز در این گروه به حمایت از بنی العباس قیام کرد. اهداف بنی العباس بدون فدائیان و جانثاران با شکست مواجه می شد و بنی العباس چاره نداشت تا اینکه بتواند به طرفداران خود جهت معنوی ببخشد. ایشان در این زمینه عوامل متعددی را به کار بستند.
مهمترین انگیزه ای که بنی العباس به دنبال آن بودند، حقانیت و مشروعیت اجتماعی بود که در صحنه سیاست نیز اثر بسزائی داشت. ایشان در این زمینه با تلاشهای متعدد به نتیجه رسیدند که به تحلیل این موارد می پردازیم
1. ادعای وصایت از ابوهاشم: با این ادعا به سمت تشکیل حکومت سلسله عباسی حرکت نمودند
2. بوجود آوردن تفکری معنوی در شأن بنی العباس: این اندیشه را با بزرگنمائی عباس بن عبدالمطلب و وصایت عباس از پیامبر اکرم (ص) و قرب و خویشاوندی با پیامبر (ص) دنبال کردند
3. شعار و اقدام عملی و جنگ بر علیه بنی امیه
4. بوجود آوردن فرقه ای در طرفداری افراطی از بنی العباس
افراطی ترین شاخه عباسیه را می توان راوندیه نامید. ایشان پیرو عبدالله راوندی بودند[3] و در حمایت از بنی العباس به غلو نیز کشیده شدند. ایشان جانشین پیامبر اکرم (ص) را عباس بن عبدالمطلب می دانستند و به ادامه امامت در فرزندان عباس تصریح کردند. عده ای از راوندیه به غلو در مورد فرزندان عباس کشیده شدند و ابو جعفر منصور دوانقی را خدا می پنداشتند و دور قصر او به طواف می پرداختند و همین امر موجب زندانی شدن عده ای و در ادامه به شورش راوندیه علیه منصور انجامید. در پی این شورش منصور نیز ایشان را تا حد انقراض از بین برد. این واقعه در سال 141 به وقوع پیوست.[4]
هریریه نیز به چنین اعتقاداتی منسوب می باشند و در واقع عده ای از راوندیه که به دست منصور کشته شدند؛ از منشعبات هریریه هستند. ایشان در این عقائد پیرو شخصی به نام ابی هریره الراوندی بوده[5] و امامت عباس بن عبدالمطلب و فرزندان او و همچنین غلو در مورد اولاد عباس در عقائد هریریه را نیز پذیرفته بودند.[6] به هر حال راوندیه و عباسیه و هریریه را نمی توان سه فرقه متفاوت دانست بلکه هر سه تجلی و نمودار عقائدی مشترک هستند.
جایگاه شناخت هریریه
الف. فرق الشیعه نوبختی، عباسیه (راوندیه) را به سه فرقه منشعب می سازد.
1. اصحاب ابو مسلم خراسانی معروف به ابامسلمیه (خر مدینیه)
2. عده ای که اصل مذهبشان کیسانیه بود ولی به ولایت سری عباس و اولادش و نیز ابو مسلم پایبند بودند ایشان را رزامیه و اصحاب شخصی به نام رزام می دانند.
3. عده ای که عباسیه خالص می باشند و هریریه نام دارند و اصحاب ابی هریریه روندی هستند.[7]
ب. در کتب تاریخ معمولا راوندیه را در شمار فرق غالی شیعه آورده و ذکری از هریریه در میان نیست، بلکه روندیه را اصحاب ابی هریره الروندی معرفی کرده اند.[8]
خلافت و امامت نزد هریریه
از جمله توجیهاتی که از هریریه درمورد امامت عباس و فرزندان او شده این است که امامت را به دو صورت ظاهر و مخفی تقسیم می کنند و قائل اند که عباس بن عبدالمطلب و چند تن از فرزندانش امام سری داشتند[9] ولی از ابوالسفاح و ابو جعفر منصور دوانقی امامت ظاهر و آشکار داشته اند.امامت درنزد ایشان این چنین است
1. عباس بن عبدالمطلب
2. عبدالله بن عباس
3. علی بن عبدالله
4. محمد بن علی
5. ابراهیم بن محمد
6. عبدالله بن محمد معروف به سفاح
7. ابی جعفر منصور دوانقی
فرق عباسی و راوندی از جمله هریریه در امامت ایشان متفق هستند.[10]
عقائد دیگری از هریریه[11]
علاوه بر عقائد عمومی عباسیه و راوندیه در امامت و غلو به دو نظریه دیگر اشاره شده است:
1. یکی از عقائد هریریه این گونه باز گو شده است که: مخالفان امامت عباس و بنی العباس را کافر نمی دانستند و در انتساب کفر از خود رضایت نشان نمی دادند (در واقع مخالفان امامت عباس و فرزندانش، شیعه و اهل سنت بودند)
2. هریریه علاوه بر اینکه فقط اندیشه عباسی دارند؛ اما از ابو مسلم خراسانی به عظمت یاد می کنند و ولایت او را نیز به اعتقادات خود اضافه می نمایند. احتمالا این دو فرقه بخاطر ماهیت راوندیه ای خود هنوز وفادار به ابومسلم بوده زیرا راوندیه از ابتداء طرفداران ابو مسلم محسوب می شود.
استدلال راوندیه برای اثبات خلافت عباس
فرق راوندیه برای اثبات جانشینی عباس ورد جانشینی علی بن ابی طالب (ع) اینگونه استدلال نموده اند: که در ارث بردن از شخصی عموی او اولی و سزاوارتر از عموزاده است و به همین دلیل عباس را اولی و لائق تر از امیرالمومنین علی (ع) در خلافت دانستند.[12]