29 مرداد 1397, 0:0
غربیان، آفریقاییان را انسان نمیشمارند هر چند که در ظاهر بدان اقرار میکنند ولی در عمل هرگز چنین باور و نگرشی نسبت به آفریقاییان ندارند. از این رو با آفریقایی همانند غیرانسان برخورد میکنند و نگاهی که یک آفریقایی به زن دارد، یک غربی نسبت به آفریقایی دارد. این گونه است که در کنار آفریقایی گرسنه، غذا میخورد، بی آنکه لقمهای به این آفریقایی بدهد؛ زیرا بر این باور است که آفریقایی نمیبایست بپذیرد که به او توجه شده وگرنه عکس العمل منفی در پی دارد.
برخی با نگاه روان شناسی اجتماعی و مردم شناسی براین باورند که غالبا آفریقایی، انسانی است که میبایست همواره حدود خود را بشناسد؛ زیرا وقتی حدود خود را نشناسد، طغیان میکند. از این رو، هرگونه کمکی به آفریقایی باید در چارچوب بهره کشی از او باشد و هر چیزی را در قبال کاری به او بدهید و هرگز او را به سوی کمکهای بشردوستانه سوق ندهید؛ زیرا ناتوان از درک این معناست و هر کمکی را برای خود حق مییابد و خواهان آن میشود که تکرار شود؛ چرا که اگر به گروهی آفریقایی یک بار کمک شود، بار دوم گمان میکند که از شما بخواهد تا حق وی را بدهید. به عنوان نمونه اگر دو بار به او غذای مجانی دادید، روز سوم از شما مطالبه غذا میکند که چرا حقش را ندادید؟!
به نظر میرسد که چنین نگاهی به آفریقایی، تصویری نادرست را به اذهان بدهد؛ زیرا گروهی از آفریقائیان از مشکل دیگری رنج میبرند و آن مشکل ناسپاسی است. به این معنا که به آنها آموخته نشده است که شاکر و سپاسگزار نعمت باشند.
یکی از آموزههای قرآنی که محوریت یافته است، آموزه شکر و سپاس است. همین معنا گاه انسانی را به سوی عبادت خدا سوق میدهد؛ زیرا شکر منعم را برخود لازم میشمارد و عبادت را روشی برای سپاسگزاری و شکر از کسی میداند که به وی نعمتی بخشیده است.
خداوند در آیاتی میفرماید که انسان موجودی ناسپاس است و کمتر افرادی را میتوان یافت که شاکر و سپاسگزار باشند. این کسانی که سپاسگزاری میکنند نیز به دو شکل آن را انجام میدهند؛ یکی از اشکال سپاسگزاری زبانی است و شکل دیگرش، استفاده درست از نعمت. انسان مومن کسی است که دست کم در این دو شکل شاکر و سپاسگزار خداوند است. به این معنا که خدا را به زبان شاکر است و با کارهای نیک و بهره گیری درست آن نعمت، شکر و سپاس عملی به جا میآورد. (نمل، آیه19)
آفریقایی همانند هر انسان نیازمندی، در اموال ما حقی دارد؛ چه این آفریقایی مسلمان باشد یا کافر؛ زیرا خداوند در آیاتی از جمله آیات 24 و 25 سوره معارج و 19 سوره ذاریات در هر مالی حقی را برای دو دسته سائلان و محرومان ثابت میداند. بنابراین به عنوان یک فرهنگ اسلامی برماست که به آفریقایی محروم و سائل همانند دیگر مردمان حقی از مال را ادا کنیم. پس اگر در آفریقا هستیم، میبایست به این همسایگان سائل و گرسنه خویش کمک نماییم و از غذای خود به ایشان ببخشیم تا گرسنه نخوابند.
اما مشکل مردمانی از آفریقا این است که شاکر و سپاسگزار نعمت نیستند و چنین پرورش یافته اند که بر دیگران است تا به ایشان کمک کنند و حق ایشان را بدهند؛ ولی باید بدانند که سپاسگزاری در برابر نعمت نیز لازم است و شخص میبایست در دو شکل زبانی و عملی سپاسگزار نعمت باشد و نعمت را به درستی درکار نیک و عمل صالح به کار گیرد.
بنابراین سیاست کلان آموزشی و تربیتی در آفریقا و نسبت به آفریقایی باید این باشد که فرهنگ سپاسگزاری را به او آموخت و پیش از دادن هر کمک مالی و غذایی و مانند آن به او آموخت که ما براساس فرهنگ قرآنی به شما کمک میکنیم و شما میبایست براساس فرهنگ انسانی، در دو شکل زبانی و بهره گیری درست از نعمتها و کمک ها، شاکر و سپاسگزار نعمت باشید. این مسئله باید در همه ارکان نظام سیاسی و فرهنگی کشور مطرح باشد که در سیاست با آفریقایی باید پیش از هر کمکی به او آموخت تا سپاسگزار باشد.
البته همین مشکل را ما در داخل کشور نیز با برخی از ناسپاسان داریم و آنان نیز گرفتار ناسپاسی آفریقایی هستند. با آن که نظام جمهوری اسلامی همه توش و توان خویش را برای آبادسازی ایران اسلامی به کار گرفته است ولی برخی از مردم و مسئولین آنچنان در زبان و عمل ناسپاسی میکنند، گویا اصلاهیچ نعمتی آنان را احاطه نکرده است و جز این ناسپاسی راهی را نمیشناسند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان