كلمات كليدي : يقين، علم، ايمان، شك
نویسنده : زينب طاهري
یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن می باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است و رستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمی شود. حال اگر گفته شود: معناى یقین چیست؟ باید گفت: یقین در لغت علم[1] است که نقطه مقابل" شک" می باشد و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده مىشود به مرحله عالى ایمان" یقین" گفته مىشود[2]و در اصطلاح، یقین اعتقاد و باور محکم و استوارى است که مطابق با حقیقت باشد و به هیچ وجه امکان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد.[3] به طوری که انسان همه چیز را از مسبّب الاسباب بداند و به اسباب توجّه نکند بلکه واسطه ها را مسخّر حقّ و فاقد هر حکم و قدرت بداند و کسى که بر این اعتقاد باشد داراى یقین است. [4]
فرق علم و یقین
همانگونه که ذکر شد یقین امر معلوم و آشکار و قوت ادراک ذهنى است که قابل زوال و ضعف نباشد[5] وهمچنین علمى است که بعد از استدلال، از طریق برهان حاصل مىشود[6] که موجب آرامش و سکون براى شخص خواهد شد[7]، پس با علم تفاوت دارد؛ زیرا علم، درک حقیقت چیزی است به گونه ای که آن شیء شناخته شود.[8] پس هر علمى یقین نیست ولى هر یقینى علم است و به علم خدا یقین گفته نمىشود؛ زیرا علم خدا از تحقیق و استدلال حاصل نمی شود؛[9]زیرا تمام اشیاء در آشکار بودن نزد وى یکسان است[10]و نیز علم، به فراموشی تبدیل می شود ولی یقین، با توجه دائمی همراه است. [11]
یقین در قرآن
در آیات قرآن، یقین در چند معنى استعمال گردیده است:
1- به معنى علم و آگاهى کامل.[12]
2-به معنى مرگ.[13]
3-به معنى آشکار و روشن.[14] [15]
حقیقت یقین
اولین مرحله ایمان، معرفت و سپس یقین[16] و بالاترین درجه یقین، خشنود بودن به قضاى الهی -که ناخوشایند است- مىباشد.[17] در کلام معصومین(ع) حقیقت یقین را توکل بر خدا و تسلیم در برابر امر خدا و رضا به مقدرات خدا و واگذارى کارها به خدا دانست.[18]
در حدیثی از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: به جبرئیل گفتم: تفسیر یقین چیست. فرمود: مؤمن براى خدا کارى مىکند که گویا او را مشاهده مىنماید و اگر او خداوند را مشاهده نمىکند خداوند او را مىنگرد و یقین کند که هر چه به او مىرسد باید مىرسید و خطا نمىکرد و هر چه به او اصابت نمىکند باید هم اصابت نمىکرد.[19]
فضیلت یقین
یقین افضل کمالات، اشرف فضایل و اهم اخلاق است و در کلام معصومین(ع) وسخنان بزرگان آمده است که:
1-هیچ نورى همچون نور یقین نیست.[20]
2-یقین از ایمان و اسلام بافضیلتتر است.[21]
3-عمل کم و همیشگى با یقین بهتر از اعمال زیاد بدون یقین است.[22]
4-چیزى گرامىتر و عزیزتر از یقین نیست.[23]
5-بهترین چیزى که به قلب داده شده، یقین است.[24]
6-خیرى که همواره در قلب جاى دارد، یقین است.[25]
7-یقین ثروتى است که از همه چیز کفایت مىکند.[26]
8- اهل یقین مورد غبطه دیگران می باشد.[27]
9-کمتر از یقین چیزى بین مردم تقسیم نشده است.[28]
10- با ارزشترین چیزى که در دل انسان راه می یابد، یقین است.[29]
11-رأس دین، درستى یقین است.[30]
حدّ یقین
برای دانستن حد و نهایت یقین می توان به کلام امام صادق(ع) اشاره داشت که فرمودند: حد یقین این است که فقط از خداوند بترسى.[31]
متعلق یقین
آنچه یقین به آن تعلق می گیرد یا از اجزاء و لوازم ایمان است مانند وجود خداوند و صفات کمالیه او و مباحث متعلق به نبوت وامامت و احوال نشئه آخرت و یا اموری که در ایمان مدخلیتی ندارد.[32]
در روایات، یقین بنابر نقلی بر چهار شعبه؛ تیزهوشى، رسیدن به حقایق، عبرتشناسى، سنّت و روش پیشینیان[33]و بنابر نقل دیگر بر چهار شاخه؛ شوق و ترس و زهد و انتظار تقسیم می شود. [34]
زمینه یقین
با توجه به آیه 99، سوره حجر، عبادت، زمینه ساز یقین[35] است:
«و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [مرگ] تو فرا رسد!»[36]
گویا که معناى آیه چنین است: اگر مىخواهى به یقین و مراتب آن برسى و معلوم را به تفصیل به دست آورى به عبادت پروردگارت مشغول باش تا مراتب یقین که مطلوب تو است به دست آید[37] که تداوم بر بندگى حق، سبب پیدا شدن یقین است[38] و نیز احتمال است که مراد از آمدن یقین، رسیدن اجل مرگ است که با فرا رسیدنش غیب، مبدل به شهادت و خبر مبدل به عیان مىشود. [39]
امر دیگری که انسان را به مقام رفیع یقین می رساند، تسلیم محض خداوند بودن است؛ زیرا کسی به این مقام می رسد که در قلب او جز خواسته خدا چیزی نباشد. [40]
مراتب یقین
یقین جامع همه فضایل است وخود دارای مراتبی است:
1-علم الیقین و آن این است که انسان از دلائل مختلف به چیزى ایمان آورد مانند کسى که با مشاهده دود ایمان به وجود آتش پیدا مىکند.
2-عین الیقین و آن در جایى است که انسان به مرحله مشاهده مىرسد و با" چشم" خود مثلا آتش را مشاهده مىکند.
3-حق الیقین و آن همانند کسى است که وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس کند و به صفات آتش متصف گردد و این بالاترین مرحله یقین است. [41]
نشانه صحت یقین
در حدیث شریفی از امام صادق(ع) دو چیز علامت صحت و سلامت یقین شمرده شده :
یکى آنکه سخط و غضب حق را به رضاى مردم نفروشد.
دیگر آنکه مردم را ملامت نکند به آنچه خدا به آنها نداده. که این دو از ثمرات کمال یقین است، چنانچه مقابل آنها از ضعف یقین و علت و مرض ایمان است. [42] همچنین نترسیدن ازمرگ نیز، نشانه دیگری بر صحت یقین برشمرده شده است. [43]
نشانه های ضعف یقین
در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نشانه ضعف یقین برای ما روشن می شود :
«کسى که یقین او ضعیف و سست باشد:
1-در جریان زندگى خود پیوسته متوجه به وسائل و اسباب شده و تمسک و توسل به آنها پیدا مىکند و این را نزد خود جایز و صحیح تصور نموده و بر خلاف اخلاص و توحید نمىداند.
2-در امور زندگى خود بدون دقت و تحقیق حق، از رسوم و عادات مردم پیروى کرده و گفتار و اقوال دیگران را معتبر مىشمارد.
3-در امور مربوط به زندگى مادى دنیوى، کمال کوشش و سعى بلیغ نموده و در جمع دنیا و نگهدارى و امساک آن اهتمام خواهد داشت. او اظهار مىکند که مانع و معطى و دهنده و گیرندهاى به جز پروردگار متعال نیست و هر بندهاى نمىرسد مگر به آنچه روزى و قسمت و نصیب او باشد و به زبان مىگوید که سعى و کوشش اثرى در تغییر مقدرات و در زیادى قسمت ندارد ولى از لحاظ عمل و از باطن و قلب خود مخالف این اظهار و گفتار است.»[44]
نشانه های صاحب یقین
برای اهل یقین نشانه هایی برشمردند:
(1)نشانهاش این است که از غیر خدا قطع امید مىکند و به حول و قوه خدا پناه مىبرد. [45]
(2)و در پیروى از اوامر او استقامت مىکند.
(3)و در ظاهر و باطن خدا را عبادت مىنماید. [46]
(4) صاحب کرامت است؛ زیرا هر قدر یقین انسان زیاد شود، قوه تصرف برای او در جمیع کائنات حاصل می شود. [47]
(5)به وجود پروردگار از روى حقیقت یقین داشته و بدو ایمان آورد .
(6) محقّق بودن مرگ را باور داشته و از آن بترسد.
(7)مطمئن باشد که قیامت حقّ است.
(8)یقین داشته باشد که بهشت حقّ است.
(9)همچنین به دوزخ و عذاب یقین دارد.
(10) به حقیقت سؤال و جواب روز رستاخیز باور داشته آنگاه به حساب کردار خود برسد. [48]
آثار یقین
یقین نصیبی است که هر کس به آن مزین شد، محرم خلوتخانه انس می گردد که به سبب آن می توان به اصلاح و تهذیب نفس،[49] آرامش و سکونت،[50] درک آیات الهی،[51] صبر و شکیبائى،[52] امیدواری،[53] کسب بسیاری از امور علمی وعملی،[54] برطرف کردن غم واندوهها[55]و به برترین درجه مقصود[56]و به جایگاه بلندى که موجب شگفتى مىشود[57] که منجر به هدایت[58]می شود، رسید.
ملاک ایمان،[59] نشانهی پرهیزکاران،[60] نشانهی مؤمن،[61] اخلاص در عمل و تقوى و پرهیز از گناه،[62] رفع وساوس نفسانیه،[63] بزرگترین بی نیازى،[64] کوشش درزندگی،[65] نیرومند شدن،[66] کوتاهی آرزوها،[67] دور کردن حوادث و مشکلات زندگى[68] جلب نکردن رضایت مردم با عملى که موجب خشم خدا است[69] ملامت نکردن مردم در تنگناها[70] برتری عمل اندک ومداوم به واسطه یقین در نزد خداوند[71] حرص نورزیدن به دنیا[72]، فراموش کردن دنیا [73]و... همه از آثار یقین می باشد.
آثار عدم یقین
1-پذیرفته نشدن دعا [74]
2-کم ارزش بودن عمل فراوان بدون یقین[75]
3-آنکه قلبش به یقین نرسیده است، عملش به فرمان او نیست. [76]
4- هیچ بیخردیى همچون کمى یقین نیست[77]
5-خوابیدن همراه با یقین، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است. [78]