دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بزرگ علوی

No image
بزرگ علوی

كلمات كليدي : محيط سياسي، برلن، زبان آلماني، كار ترجمه، زنداني بودن، ازدواج ناموفق، ادبا و نويسندگان، ادبيات فارسي

نویسنده : الهه سادات برقعي

آقا بزرگ علوی در سال(1283) شمسی در یکی از خانه‌های قدیمی و بزرگ تهران زاده شد. پدر بزرگش که سالار خویشاوندان سیاسی و مشروطه‌خواهان بود، در دوره‌ی یکم نماینده‌ی مجلس شد و خانواده‌شان سیاسی و مشروطه‌خواه بود. بهترین روزهای زندگی 93 ساله‌ی او، روزهای نونهالی است. مشکل شایان او در دبستان بدخطی بود که برایش ناکامی می‌آورد.

وی می‌کوشید خود را از سیاست کنار بکشد، اما این سیاست بود که بر وی دست می‌انداخت. بر خانواده‌اش این اندیشه سایه افکنده بود که راز شکست ایرانیان از روسیه در بی‌دانشی ایران نهفته است، پس باید فرزندان را به فرنگ فرستاد تا دانش آن سرزمین را فرا گیرند. در پی این اندیشه و پاره‌ای از انگیزه‌های خانوادگی بود که در سال‌(1301) در 17 سالگی همراه چندین نوجوان از خانواده‌های اعیان به سرپرستی پدرش راهی برلن شد.

وی زبان آلمانی را بزودی آموخت و شروع به خواندن نمایشنامه‌هایی چون "ماریا اسلارت" اثر شیلر به زبان آلمانی نمود و سپس کارهای نویسندگان بزرگ اروپا همچون شکسپیر، مولیر، شیلر و گوته را یکی پس از دیگری مطالعه کرد؛ در پی چنین تکاپویی بود که زبان دشوار آلمانی را در نوجوانی چنان خوب آموخت که در سال‌های بعد توانست کتاب‌هایی ارزنده و فنی به آن زبان بنویسد. و البته زبان‌های انگلیسی و فرانسه را نیز در همین دوره فرا گرفت.

وی بسیار باهوش بود اما پشت‌کار نداشت از این روی شیفته‌ی سامان‌مندی و سخت‌کوشی آلمانی‌ها گشت همچنین او از پافشاری دینی روی‌گردان شد، در برخی از ارزش‌های جامعه خود شک کرد، و چنان غرق در ادبیات شده بود که به چیزهای دیگر پروایی نمی‌کرد. دوستان او در محیط دانشگاهی و دانش‌آموزی، صنعت، پیشرفت، راهسازی، اقتصاد، قدرتشان را به رخ او می‌کشیدند و به او سرکوفت می‌زدند و خردش می‌کردند.

پس از شش سال در 24 سالگی با همه‌ی دگرگونی که در منشش پدیدار شده بود به ایران بازگشت و همه چیز را از دید تازه خود دگرگونه دید.[1]در مدرسه صنعتی شیراز، همچون آموزگار زبان آلمانی به کار آغازید. اما بیش از یک سال در شیراز نماند. زمانی در گیلان به کار ترجمه پرداخت و شیدای آن سرزمین شد.[2]

پس از آن به مدرسه‌ی صنعتی آلمانی‌ها در تهران راه یافت. دوستی، با صادق هدایت از یک طرف و تقی ارانی از طرف دیگر تأثیری عمیق در زندگی بزرگ علوی داشت. نخستین کار او با صادق هدایت در چاپ کتاب "انیران" در سال(1310) بود. در این کتاب هدایت، از حمله‌ی مغول، و علوی از حمله‌ی تازیان به ایران نوشته بودند. با هدایت عمق ادبی را شناخت و با ارانی به فعالیت سیاسی علاقه‌مند شد؛ این دو شخصیت، یعنی ارانی و هدایت هر دو بر منش او تاثیر گذاشتند. شوق ادب‌دوستی او را به سوی هدایت و میهن‌پرستی‌اش و گرایش به اصلاح روزگار به سوی ارانی می‌کشاند. او با باور به این که مردم و جهان را می‌توان ساخت و روزگار را بهتر کرد به نوشتن می‌پرداخت، اما سال‌ها بعد دید که چنین نشده و پذیرفت که نخواهد شد. لذا باور خود را به دگرگون‌سازی جهان از دست داد. علوی در زمینه‌های دیگر نیز شناخته شده است که ترجمه و تحقیق از آن جمله است. نخستین داستان‌های علوی، سبک و درونمایه‌ای رمانتیک دارد.

اساس کار علوی در داستان‌های مشهور و موفق‌اش، بیشتر بر محور مجهولی است که به تدریج در ضمن پیشرفت داستان و آدم‌هایی که هر کدام به اعتبار شخصیت و حرکت در راه خاص و بیان خاطرات و آشکار کردن سوابق خود، کشف تدریجی ماجرا را موجب می‌شوند، معلوم می‌گردد. و همین اصل جذب و کشش داستان‌های اوست که خواننده را تا پایان ماجرا به دنبال خود باز می‌کشد. "گیله مرد" مشهورترین داستان کوتاه او نیز از این امر خالی نیست. "چمدان" که در برگیرنده‌ی شش داستان است، آثار هدایت را به یاد خواننده می‌آورد.

وی در پی رفت و آمدهایی که با ارانی داشت ،زندگی سیاسی‌اش بی‌آنکه خود بخواهد آغاز شد، علوی در سال(1316) دستگیر و تبعید شد و گروهی که وی با آنها هم‌کاری داشت، بعدها به 53نفر شهرت یافت که عنوان یکی از کتاب‌های علوی است.

علوی با یک دختر یهودی آلمانی که خانواده‌اش به ایران کو چیده بودند ازدواج کرد، اما پس از یک سال دستگیر شد. به زنش نیز آزارهایی رسید و در پی آن، آن دو از هم جدا شدند. او همچون سایه‌ای بود که بر زندگی علوی افتاد و رفت، اما جای پای وی در پهنه‌‌ی دشت زندگی نویسنده در داستان "رقص مرگ" او برجای مانده است. وی تا زمان برافتادن دستگاه استبداد و اشغال کشور در شهریور سال(1320) در زندان به سر برد.[3]

پس از آزادی، ابتدا تجربیات خود را از زندان‌های رضاشاهی در دو کتاب:"ورق پاره‌های زندان" و "پنجاه و سه نفر" انتشار داد. "چاپ نامه‌ها" در سال(1330) و "چشم‌هایش" در سال(1331) نام علوی را به عنوان یکی از جدی‌ترین پیشوایان واقع‌گرایی پرآوازه کرد. هرچند سیاست در هر دو اثر مداخله دارد به ویژه در داستان‌های مجموعه‌ی نامه‌ها، فضای مبارزه و درگیری اجتماعی سال‌های پس از شهریور سال(1320) کاملا آشکار است.[4]

علوی در داستان "گیله مرد" چهره‌ی نویسنده‌ای را نشان می‌دهد که بر لوازم و مصالح کار خود آگاهی و تسلط دارد و از طرفی سیما و درونمایه‌ی عدالت‌خواهانه آن باعث شد که خیلی زود شهرت یابد و امروز با این که نزدیک به پنجاه سال از نگارش آن می‌گذرد، هنوز خواندنی و جذاب است.

شهرت عمده‌ی علوی به خاطر رمان "چشم‌هایش" است. این نخستین رمان واقع‌گراست از ساختی پلیسی و درونمایه‌ای اجتماعی برخودار است.

علوی می‌کوشد تا رنگ تند سیاسی را که در داستان‌های مجموعه‌ی نامه‌ها به ویژه در داستان "نامه‌ها" و "خائن" کاملا به ساخت ادبی لطمه زده بودند، در این رمان از بین ببرد، که تا حدی نیز موفق شده است.

مهاجرت علوی از ایران در حدود سال(1332) شمسی و در پی آن، پابرجایی حکومت کودتا، که ثمره‌اش ممنوعیت آثار علوی بود، باعث شد چشم‌هایش و برخی داستان‌های برگزیده‌ی او، در خوانندگان آثار ادبی بی‌تأثیر باشند و تنها نویسندگان به دور از چشم مأموران امنیتی به این آثار روی می‌آوردند. آثار بعدی علوی در مقایسه با چشم‌هایش و داستان‌هایی از مجموعه‌ی نامه‌ها، سیر نزولی را نشان می‌دهد.

زن دوم وی هم آلمانی بود و مانند همه‌ی زنان آلمانی کما بیش نابردبار و بی‌گذشت، و از برو بیای او دل خوشی نداشت. از این روی بر آن شد کتابخانه‌ی بزرگش را بفروشد تا پس از مرگش مایه‌ی دردسر زنش نشود و جلوی دست و پای او را نگیرد. سال‌های طولانی دوری از محیط ایران، باعث شد علوی آرام آرام نه تنها واقعیت‌های اجتماعی را به صورت دست دوم یا دست چندم دریابد، که ارتباط او با زبان فارسی نیز بیشتر از طریق نوشتار باشد. این دو نکته به وضوح در داستان‌هایی که وی در سال‌های طولانی تبعید نوشته است، آشکار است. داستان‌هایی که بعدها در مجموعه‌های "میرزا" و دیو! دیو!" گرد آمدند و نیز داستان‌های بلندی چون : "سالاری‌ها" و "موریانه"؛ این داستان‌ها بیشتر از یاد و خاطره‌های نویسنده‌ای ناشی می‌شوند که آن قدر با واقعیت‌های عینی جامعه‌اش آشنا نبوده و آن را بیشتر از راه گزارش‌ها و مطبوعات می‌شناسد.[5]

در اینجا چند سطر از آغاز کتاب سالاری‌ها را می خوانیم:

«روزهای اول خرداد بود. بابام دم در روی سکوی خانه نشسته بود. ریش قرمزش را می‌خاراند. شبکلاه چرکتابش را برمی‌داشت. دست بر سر تاسش می‌کشید و زیر لب دعا می‌خواند. چشمش دیگر سویی نداشت. گوشش اما تیز بود. هر وقت مهمانی می‌آمد از جایش برمی‌خاست، در حیاط بیرونی را باز می‌کرد، سرش را به سوی هشتی می‌برد،"یاالله" می‌گفت و تازه‌وارد را به حال خود می‌گذاشت... »[6]

علوی از آغاز فعالیت ادبی، در کنار نوشتن، دستی نیز در کار ترجمه داشت. از کوشش‌های وی در این زمینه می‌توان ترجمه‌ی"کسب و کار" اثر میسیس وارن نخستین ترجمه‌اش بود و دیگر "باغ آلبالو" اثر چخوف را در همان زمان ترجمه کرد. و همچنین "دوشیزه اورلئا" اثر شیلر و "حماسه‌ی ملی ایران" نوشته‌ی تئودور نولدکه را نام برد. علوی در سال‌های تبعید از طریق تدریس در دانشگاه هومبولدت امرار معاش می‌کرد. سال‌ها آموختن زبان و ادبیات فارسی به دانشجویان خارجی، به ویژه آلمانی زبان‌ها، باعث شد که وی به کار تحقیق نیز روی بیاورد و در این میان تألیف فرهنگ فارسی_آلمانی و تاریخ و توسعه ادبیات معاصر فارسی قابل ذکر است. آنچه او در ازای زندگیش گردآورده بود، کتاب‌های دوستان نزدیکی، چون صادق هدایت با پیش‌کش خودشان و کارهای دیگری که وی به سختی در سرزمین بیگانه فراهم ساخته بود و هر کدام یادآور خاطره‌ای از زندگی درازش بود، ناگهان رفت و گویی روح او را هم همراه خود برد. پیرمرد که همیشه سرزنده و شاد بود در افسردگی و خمودی ژرفی فرو رفت و مات ماند.[7] وی بیش از سی‌ سال از عمر خود را در آن کشور، دور از یار و دیار گذرانید و پس از انقلاب اسلامی به ایران آمد.[8] این نویسنده با زندگی پر فراز و نشیب و پر افت و خیز، دریچه‌هایی به روی فرهنگ معاصر ما گشود که بی‌وجود آنها گوشه‌ای از کار ما ناقص بود. علوی در زمستان سال(1375) در شهر برلین در گذشت.[9]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اصوات

اصوات

اصوات برای بیان حالات روحی، احساسات و عواطف گوینده از جمله تحسین، شادی، تعجب، رنج، تنبیه‌، بیم، امید، آگاهی، خشم، تنفّر، تمسخر، توهین، اعتراض، تحقیر و نیز برای راندن و خواندن حیوانات به کار می‌روند.
No image

شطحیّات

No image

دستور زبان

No image

حدیث نفس soliloquy

No image

ادبیّت Litreariness

پر بازدیدترین ها

No image

مبالغه (بزرگ نمایی)

No image

اطناب

No image

محتشم کاشانی

Powered by TayaCMS