كلمات كليدي : اغراق، علم بدیع، غلوّ، تبلیغ، غلوّ مقبول، غلوّ مردود
در لغت به معنی «غرق کردن»، «پرکردن جام» و «سخت کشیدن کمان» و در اصطلاح علم بدیع آن است که گوینده یا نویسنده در تشدید یا تضعیفِ صفت کسی یا چیزی زیادهروی کند، چنانکه پذیرفتن مدّعای او بعید یا محال باشد، مانند:
حـکایتها که با وی از دلِ بیتاب میکردم
اگر با سنگ میگفتم دلش را آب میکردم
(صابر همدانی)
نامهای دیگر این اصطلاح بلاغی عبارت است از: افراط فیالاغراق، افراط فی الصفة، غلوّ، مبالغه، اغراق فی الصفة.
مراتب اغراق:
1- تَبْلیغ: مبالغهای است که هم عقلاً و هم عادتاً ممکن باشد، مانند:
من در وفای عهد چنان کُند نیستم
کز دامــنِ تو دست بدارم به تیغِ تیز
دست از طلب معشوق باز نداشتن و در برابر شمشیر پایداری کردن، هم عقلاً و هم عادتاً ممکن است.
2- اِغْراق: مبالغهای است که عقلاً ممکن ولی عادتاً غیر ممکن باشد، مانند:
کسی نمانده که دیگر به تیغ نازکُشی
مگـر که زنده کنی خلق را و بازکُشی
در مصراع نخست، کشتهشدن همۀ مردم به تیغ، یا شیفته شدن همۀ مردم به ناز معشوق، عقلاً ممکن و عادتاً غیر ممکن است.
3- غُلُوّ: مبالغهای است که هم عقلاً و هم عادتاً غیرممکن باشد، مانند:
مردمِ دیـــده به پــای قــلم افــتد هر دم
که مرا نقطۀ حرفی کن و بر نامه فرست
(صائب تبریزی)
انواع غُلُوُ:
1. غُلُوّ مقبول (یا غُلُوّ مُسْتَحْسَن): آن است که با لفظی (مانند الفاظ مُبینِ تشبیه، تَقریب، تردید) همراه باشد، که معنی را به صحّت نزدیک کند یا آنکه با یکی از لطایف ادبی (مانند حُسنِ تَخْییل) همراه باشد؛ یا آنکه در سخنی واقع شود که مایۀ اصلی آن طنز، هَزْل یا مُطایبه باشد.
2. غُلُوّ مردود (یا غُلُوّ مُسْتَقْبَح): آن است که مستلزم ترکِ ادب شرعی باشد یا آنکه از هر گونه لطافت ادبی خالی باشد.
علمای بلاغت غلوّی را که به حدّ استحالۀ عقلی برسد یا مستلزم ترکِ ادبِ شرعی باشد، از انواع خطاهای معنوی سخن شمردهاند.
علمای بلاغت مراد از این شیوۀ ادبی را «تأکید» یا «افزودن بر رسایی مقصود» یا «افزودن بر زیبایی سخن» بیان کردهاند و تفاوت آن با «کِذْب» آن است که کذب را به قصد اِغْفال و فریب و خالی از هر قرینهای به کار میبرند، امّا این شیوۀ ادبی به نیت فریب و اغفال به کار گرفته نمیشود، از این روی، همیشه با قرینهای حالی یا مقالی همراه است.
برخی از علمای بلاغت اسلامی، به طور مطلق، قرآن را از مبالغه تهی دانستهاند و برخی فقط وجود دو نوعِ اغراق و غلوّی را که به حدّ استحالۀ عقلی رسیده باشد در آن انکار کردهاند.
اغراق از شیوههای بیانی متداول در ادب فارسی و تازی و از عناصر اصلی سازندۀ حماسه است، و در زبان فارسی بیش از زبان عربی رواج دارد.