كلمات كليدي : حسب حال، زندگي نامه ي خود نوشت، اتوبيوگرافي، ادبيات فارسي
نویسنده : اعظم بابایی
حسب حال یا زندگینامهی خودنوشت، یا اتوبیوگرافی "Auto Biography" گونهای زندگینامه و شاخهای از آن است که دربر دارندهی تاریخ زندگانی یا دورهای از زندگی شخص به قلم خود اوست. زندگینامه خودنوشت در شمار ادبیات اعترافی است. البته با اندکی مسامحه میتوان خاطرهنویسی و یادداشتهای روزانهی شخص را نیز نوعی زندگینامهی خود نوشت برشمرد.[1]
اتوبیوگرافی با زندگینامه، یا شرح حال و ترجمهی احوال، خاطرات و یادداشتهای روزانه، نامهها و وقایعنامهها پیوستگی نزدیکی دارد. خود زندگینامه اغلب از حوادث مهم و قابل توجه زندگی گذشتهی نویسنده صحبت میکند و معمولا دورهای طولانی از زندگی او را دربر میگیرد.[2]
اتوبیوگرافیها بسته به نویسندهی آنها تفاوتهایی با هم دارند. مثلا ممکن است نویسندهای بیشتر به ذکر وقایع و مشاهدات خود بپردازد و یا به شرح احوال و تجارب و عوالمِ خویش و نیز بسته به اینکه وی از چه طبقهای است نظرگاه و علاقهاش چیست، کیفیت و اهمیت این یادداشتها متفاوت میشود. گاه خاطرهنویس در نمایش حوادث حیات و حتی افکار و احوال درونی خویش صداقتی به خرج میدهد و به عبارتی دیگر تصویری از خود عرضه میدارد و اثر او اعترافگونهای است، مانند اعترافات سنت آگوستین و اعترافات «ژان ژاک رسو» نویسنده و منتقد فرانسوی.[3]
نخستین کسی که آگاهانه به زندگینامه خویش پرداخته، «ایسوکراتس» خطیب یونانی(436-338 ق.م) با "کتاب دفاعیات" (353 ق.م) بوده است. بسیاری، او را که از شاگردان سقراط بوده، بزرگترین معلم تاریخ یونان میدانند. از دیگر زندگینامههای خودنوشت مهمی که از دورهی باستان بازمانده است، میتوان به نامههای «سیسرون» و نامههای «سقراط» اشاره کرد. با این همه به اعتقاد بسیاری از منتقدان نخستین زندگینامهی خودنوشت با ارزش، «اعترافات اگوستین قدیس (354-430 م) است.»[4] که گزارش بسیار شخصی از تجربهی روحی و نمونهی خارقالعادهای از تحلیل عمیق روانشناختی خویشتن است، از آن نوع که فقط در دوران مدرن متداول شد.[5]
با فرا رسیدن دورهی رنسانس، دگرگونیهایی در عرصهی زندگینامهنویسی پدید آمد . اصول نوین حسب حالنویسی در همین دوره و در پی پیدایش اومانیسم شکل گرفت و در نتیجه دقت و صداقت به مثابه خاصههای بنیادین زندگینامهی خودنوشت رخ نمودند. از بهترین اتوبیوگرافیهای دورهی رنسانس میتوان از «زندگی جدید دانته آلیگیری» شاعر ایتالیایی (1304-1374 م) یاد کرد.[6] به نظر میرسد که اومانیسم (انسانمداری) در عصر رنسانس مردم را به کنکاش ژرف و وسیع در خود و تحلیل خویشتن وا داشته بود. از اویل قرن 17 نوشتن یادداشت روزانه و جمعآوری خاطرات، بیش از پیش رواج یافت و داستانهای اتوبیوگرافیک کمابیش سریع متداول شد. در قرن 18 ارتباطی بین اتوبیوگرافی و نوعی رمان نسبتا جدید احساس میشود. مثلا "رابینسون کروزوئه" (1719) اثر «دفو» را نوعی داستان اتوبیوگرافیک میدانند. از این دوره به بعد داستان سخت با اتوبیوگرافی درهم آمیخته است و تعداد زیادی از آن در پنجاه سال آخر قرن به سبب پیدایش و توسعهی قابل توجه شیوهی جریان سیال ذهن به نگارش درآمد.[7] در سدهی نوزدهم نیز انبوهی از زندگینامههای خودنوشت سر برآوردند که از میان آنها «شعر حقیقت» از «گوته» شاعر و نویسندهی آلمانی (1749-1832 م) و زندگانی و مکاتبات داروین بسیار حائز اهمیت هستند. در سدهی بیستم میلادی، اتوبیوگرافی به شیوهها و شگردهای گوناگونی همچون روایی و گزارشی پدید آمدند. پس از سالهای جنگ جهانی دوم، تقریبا همهی چهرههای برجسته سیاسی- اجتماعی نوشتن زندگینامههای خود را آغاز کردند که برآیند چنین حرکتی، پدید آمدن شمار فراوانی از انواع گوناگون زندگینامههای خودنوشت بوده است.[8]
سابقهی پرداختن به حسب حال یا اتوبیوگرافی در زبان فارسی چندان طولانی نیست و دست بالا به دورهی قاجار میرسد. اصولا این نوع نویسندگی در ایران بسیار دیرتر از گونههای دیگر زندگینامهنویسی پا گرفت. نخست به دلیل اختناق و جوّ وحشت و هراس، دوم به سبب فروتنی اندیشمندان ایرانی که چندان علاقهای به پرداختن به خود نداشتند.[9] با این حال قدیمیترین اتوبیوگرافی در ایران، اتوبیوگرافی ابوعلی سینا است که آنرا بر شاگردان خود املاء کرده است و همچنین «المنتقد منالضلال» از «امام محمد غزالی»که اعترافگونه است.[10] زندگینامههای خودنوشتی که از دورهی قاجار به جا مانده، از نثری ساده و زود فهم و بیپیرایه برخوردار است. در آن سالها، زندگینامههای خودنوشت بیشتر در قلمرو ادبیات سیاسی به کار گرفته میشدند. فهرست مفصل خاطرات سیاسی رجال در سنجش با نوشتههای اندک و انگشتشمار ادیبان گواه این مدعا است، مانند خاطرات و اسناد علیخان ظهیرالدوله، خاطرات سیاسی میرزا علیخان امینالدوله، "شرح زندگانی من" از عبدالله مستوفی و "زندگانی من" از احمد کسروی.
از آغاز دورهی جدید در تاریخ و ادب ایران (پس از شهریور 1320ش) پرداختن به این نوع نوشته سیر تکوینی خود را طی کرد و نوشتههای ارزشمندی در این زمینه به وجود آمد. مانند «یادداشتهای قاسم غنی»، "زندگانی من" از ابوالقاسم لاهوتی و... البته زندگینامههای خودنوشت که در دورهی معاصر پدید آمدهاند که میتوان آنها را از دیدگاه ادبی بررسی کرد. مانند روزهای دکتر محمد اسلامی ندوشن، خاطرات یک مترجم از محمد قاضی و... این نوع نوشته در ایران چهرهای جوان دارد. در عوض اقسام دیگر زندگینامه، مثل سیره، سفرنامه، زندگینامه عمومی و تذکره در ایران از قدیم رواج بیشتری داشتهاند.
برای حسب حالنویسی تقسیماتی از دیدگاههای متفاوت پیشنهاد کردهاند، مثل حسب حالهای جزئینگر و کلینگر یا در تقسیماتی دیگر حسب حالهای رسمی و غیر رسمی. حسب حالهای رسمی آنهایی هستند که در قالب اسناد و مدارک باقی میمانند مثل حسب حالهای سیاستمداران. حسب حالهای غیر رسمی، نیز دربر دارنده خاطرات روزانه، نامهها یا نوشتههایی است که نویسندهی آن بیشتر به زندگی خصوصی خود پرداخته است.
از دیدگاههای دیگر «جیمز اولنی» اندیشمند آمریکایی تقسیمبندی دیگری ارائه میدهد:
1) حسب حالهای مضمونی: که نویسنده آن تنها به یک مضمون میپردازد، مثل «نبرد من» از هیتلر.
2) حسب حالهای ایدئولوژیک که نویسنده از باورها و جهانبینی خود یا دیگران میگوید مثل «اعترافات» تولستوی.
3) حسب حال در قالب رمان (یا رمان حسب حالی) که نویسنده پشت قهرمان پنهان میشود و زندگی خود را به واسطهی او به قلم میکشد مثل «در جست و جوی زمان از دست رفته» از مارسل پروست یا «مرد اوّل» از آلبر کامو.[11]