كلمات كليدي : دين، رمان، مشروطه، انقلاب اسلامي، دفاع مقدس، ادبيات فارسي
نویسنده : مهدي اسلامي
رمانی است که دین، آداب، تعالیم و آنچه مربوط به مذهب و دین است را مضمون اصلی و آشکار خود قرار میدهد. به عبارت دیگر رمانی است که ماهیّت دینی دارد یا معطوف و برآمده از آن است.
در نگاه اول به تاریخ داستان و رماننویسی، چنین به نظر میآید که میان دین و رمان ارتباط چندانی نیست. ولی باید گفت که بین رمان و دین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. رماننویسان بزرگ چه بسا مضمونهایی اختیار میکنند که واجد مفاهیم ضمنی دینیاند ولی این مفاهیم ضمنی، پوشیده بیان میشوند و در عمل و تفکر شخصیّتهای داستان بروز مییابند، نه در پند و اندرز مستقیم، به همین دلیل شاید با نگاه سطحی، نتوان به مضمون دینی رمان پیبرد.[1]
بهرهگیری از قصه و داستان با هدف القا و آموزش مفاهیم دینی، سابقهای طولانی و کارنامهای درخشان دارد. زیرا در عهد جدید، قصه و قصهوارههای بسیاری وجود دارد که بنمایههای قصهپردازی دینی، به ویژه در جامعهی مذهبی غرب را بهوجود آورده و ادبیات داستانی دینمحور را جانشین داستانهای مبتنی بر اساطیر کرده است.[2] در ادبیات غرب، به ویژه در جهان مسیحیت، رمانهای مسیحی یا دست کم رمانهای تألیف شده از سوی مسیحیان معتقد در اروپا از سابقه و سنتی غنی برخوردار است که به قرنهای گذشته و به ادبیات تمثیلی آنجا باز میگردد. آثاری مثل "کمدی الهی" اثر دانته، نویسندهی ایتالیایی، از این دستهاند.[3]
حضور دین در ادبیات ایران از سابقهی بسیار طولانی برخوردار است. جامعهی ما جامعهی دینی است. ادبیات ایران در تمام طول تاریخ کهن خود، ابتدا تحت آموزههای دین زردشت و بعد از آن آموزههای دین اسلام، بوده است. با مراجعه به متون ادبی، چه متون ایران باستان و چه متون ادبی بعد از ورود اسلام، حضور پررنگ دین را میتوان دید.[4]
ادبیات در دورهی اسلامی تا قبل از مشروطه در حوزهی داستانیاش، قبل از هر چیز روایتکنندهی باورهای دینی، مذهبی و اعتقادات آدمهاست. کمتر میتوان حکایت، روایت و افسانهای را یافت که ریشه در این مؤلفهی مهم نداشته باشد.[5]
در ادبیات داستانی بعد از مشروطه، باورها و اعتقادات و فرهنگ مردمان بهگونهای دیگر بازتاب داده میشود و محصول تجدّدخواهی و فاصله گرفتن از گذشتهای است که آنرا مایهی عقبماندگی خود میداند. در این میان داستاننویس طالب تجدّد و نوخواهیهای نوین، بخشی از وظیفه و رسالت نوشتاری خود را در نفی باورهای مردم کوچه و بازار میدانستند؛ از این روست که در اغلب آثار داستاننویسان ایران در دهههای نخست شکلگیری ادبیات داستانی بعد از مشروطه، باورهای دینی و مذهبی شخصیّتهای داستانی به سخره گرفته میشود و کمتر اثری همانند رمان "سووشون" از سیمین دانشور، میتوان پیدا کرد که با باورهای مذهبی و دینی همراه باشد.[6]
پس از انقلاب اسلامی، بخشی از جریان داستاننویسی از سلطهی جریان چپ خارج شد و به نوعی آرمان عمیق دینی رسید و این نگاه اصیل، به آرمانهای عمیق و باطنی دینی، ناظر است. در واقع پس از انقلاب اسلامی، دین به شکلی نهادینه شد که خود را از حیطهی ارزشهای فردی به ارزشهای اجتماعی رساند و برای خویش غیر از مسئولیّتهای فردی، مسئولیّتهای اجتماعی نیز، قائل بود. در این مسیر، نویسندگانی از جمله: امیرحسین فردی، محسن مخملباف، داوود غفارزادگان، محمدرضا کاتب، رضا رهگذر، ابراهیم حسنبیگی و... داستان نوشتند.[7]
یکی از ویژگیهای ممتاز ادبیات دفاع مقدس، حضور اندیشهها و احساسات دینی در آن است. تا آنجا که میتوان ادبیات جنگ را ادبیات دینی نیز نامید. در چنین ادبیاتی، اندیشهها و احساسات دینی، جای اندیشههای مادیانگارانه را میگیرد. یعنی آنچه باعث و انگیزهی حرکت و عمل قهرمان میشود، اعتقاد به باورهای دینی و مذهبی است. از رمانهای دینی بعد از انقلاب میتوان به رمان "باغ بلور" از محسن مخملباف، رمان "هفتاد و سومین" نوشته علی مؤذنی و رمان "روی ماه خداوند را ببوس" از مصطفی مستور، میتوان اشاره کرد.[8]
رمان و داستانهای دینی دارای ویژگیهایی هستند: زبان رمان دینی، زبان اشارت است و بر خلاف گفتهی بالزاک، رماننویس فرانسوی، که معتقد است، تنها شرح و جزئیات میتواند به آثاری که رمان خوانده میشود، ارزش لازم را بدهد. حکایتگر و رماننویس دینی، به دلیل حفظ حرمت انسان، از نفوذ در عمق و زوایای پنهانی زندگی شخصیّتهای رمانش میپرهیزد و میخواهد اسرار را نگاه دارد.
رمان دینی، رمان عرضهی مفاهیم اساسی و ماندگار در حیات انسان است. اخلاق و اصول پایدار در آن نمیتواند فارغ از اندیشهی مذهبی باشد. باید و نبایدهای اخلاقی، حفظ حرمت و رعایت احکام شرعی از جمله محدودیّتهایی است، همچون محدودیّت وزن و قافیه در شعر که میتواند رماننویس مذهبی را به خلق زیباییهایی در خور بشر وادارد. اما لاجرم محدودیّتهای موجود در این نوع رمان، عرصهی جولان شخصیّتهای داستان را اندکی محدود میکند.
رمان غیر دینی، تنها به عالم واقعی و محسوس باور دارد و رؤیاپردازی نویسنده نیز در چهارچوب همین عالم خاکی محدود و محصور است، در حالیکه نویسندهی رمان دینی با عوالم سهگانه (عالم طبیعت، عالم مثال، عالم عقل) سر و کار دارد و همین امر گستردگی عجیبی برای خلق رمان در پیش روی رماننویس قرار میدهد.[9]