كلمات كليدي : مناظره، قصيده، اسدي طوسي، نظامي گنجوي، پروين اعتصامي، خواجوي كرماني، ملك الشعراي بهار، درخت آسوريك، ادبيات فارسي
نویسنده : حميده سلطاني مقدم
مناظره در لغت «مباحثه کردن دربارهی حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سوال و جواب کردن است»[1] و به تعبیر دیگر مکالمه و گفتگویی است دو طرفه که هر طرف با استدلال و ارائهی براهین سعی میکنند برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات رساند.[2]
کاربرد شیوهی مناظره یا سوال و جواب در ادبیات فارسی سابقهای طولانی دارد، چنانکه در آثار باقیمانده از زبان پهلوی، خصوصا پهلوی اشکانی، مناظراتی نظیر منظومهی «درخت آسوریک» که مناظره میان یک بز و درخت خرماست به چشم میخورد.[3] قالب شعری مناظره قصیده است، اما مناظره گاهی در قالب نثر آورده میشود مانند بخشی از "مقامات حمیدی" که در مناظره است: «فیالمناظرة بیناللاتی و الزانی، فی مناظره السنی و الملحد.»
خالق مناظره
مبتکر فن مناظره در شعر فارسی دری، "اسدی طوسی" سرایندهی «گرشاسبنامه» و «لغت فرس» است.[4] مناظرات پنجگانهی اسدی عبارتند از مناظرهی: «عرب و عجم»، «آسمان و زمین»، «نیزه و کمان»، «شب و روز» و «مغ و مسلمان»، است، که در قالب قصیده به رشتهی نظم درآوده و شاعر در هر کدام گفت و گویی را بین دو طرف تخیل کرده و دلایل هر یک را بر ترجیح خود نسبت به دیگری بیان کرده است و سرانجام یکی از آن دو مجاب و مغلوب میشود و دیگری پیروز.[5] ابیات ذیل نمونهای از مناظرهی مغ و مسلمان است که در آخر با ابطال عقیدهی مغ پایان میگیرد:
مغ آنگهی گفتا ز قبله تو قبله من
به است کز زمی آتش به فضل به بسیار
خدای آتش را ساخت معجزات خلیل
ندا به دوست کجا گفت در نبی، یا نار...
جواب دادم و گفتم: کنون تو فضل زِِمَن
شنو یکایک و بر حجتم خرد بگمار
زمین چه باشد اگر زیر آتش است که او
فروتن است و فروتن بدان نباشد عار
زمی است از پی خلقان یکی سباط بسیط
میان چرخ معلق به قدرت جبار
بدید مغ که زمی به، به قبلگی ز آتش
بماند حجتش و عاجز آمد ز گفتار[6]
بعد از اسدی طوسی، نوع مناظره در آثار شاعرانی چون نظامی گنجوی و مناظرات جالبی در بوستان و گلستان سعدی مثل «پروانه و شمع» یا «رایت و پرده» و مناظرههایی نیز از "خواجوی کرمانی" مانند «نمد و بوریا» و «تیغ و قلم» به چشم میخورد.
در میان آثار منظوم متأخران هم به مناظرات زیبایی چون «چشمه و سنگ» «نی و بلوط» «بط ماده و بط نر» «ضیمران و بید» از ملک الشعرای بهار و مناظرات فراوانی از "پروین اعتصامی" برمیخوریم. از شاعران معاصر، پروین شاعری است که با قدرت ذوق و ایتکار خاص خود مناظرات زیبا و آموزندهای را از زبان اشیاء، پرندگان، عناصر طبیعت، از قبیل سوزن و پیراهن، دیگ و تاوه، مور و مار و... استادانه به نظم درآورده است.[7]
مناظره ذیل با عنوان "گنج و درویش"، نمونهای است از مناظرات پروین:
به غاری تیره درویشی همی خفت
در آن خفتن به او گنجی چنین گفت
که من گنجم، چو خاکم پست مشمار
مرا زین خاکدان تیره بردار
ببر زین گوهر و زر دامنی چند
بخر پا تابه و پیراهنی چند
اما پاسخ درویش، پاسخ شرف و غرور بلندی روح انسانی است که نمیخواهد حتی در عین فقر و امکان رسیدن به اشرافیت به فساد مادیگرایی آلوده شود:
بگفت: ای دوست ما را حاصل از گنج
نخواهد بود به غیر از منت و رنج
چو میباید فکند این پشته از پشت
زر و گوهر چه یک دامن چه یک مشت
مرا افتادگی، آزادگی داد
نیفتاد آن که مانند من افتاد[8]
و مناظرهای از مولوی در غزلیات شمس:
سنبله با یاسمین گفت: سلام علیک
گفت علیک السلام در چمن آی ای فتان
و یا سعدی میگوید:
شبانی با پدر گفت ای خردمند
مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا نیک مردی کن نه چندان
که گردد خیره گرگ تیزدندان[9]