كلمات كليدي : آتشگاه، ساسانيان، چهارطاقي، آذرفرنبغ، آذرگشنسبف آذر برزين مهر، آگياري، دَرِمهر، هوشنگ، بهمن، زرتشت، گشتاسب
نویسنده : محمد رضا نظري
به عبادتگاه زرتشتیان "آتشگاه" یا "آتشکده" میگویند. این واژه در فارسی باستان نیامده است اما در فارسی میانه به صورت ātaxš-kadag یا kadag ī ātaxš آمده است. در دین زرتشتی، رفتن به آتشکده و نیایش در آن بسیار مورد
جایگاه ویژهی آتشکده در آیین زرتشتی
تأکید قرار گرفته است. زرتشتیان معتقدند آتشکده محلی است که دیوان راهی به درون آن ندارند و در نتیجه نیاش زرتشتیان در آن به درستی انجام خواهد پذیرفت و این امر خوشنودی امشاسپندان را به همراه خواهد داشت.[1]
در باور زرتشتیان معتقد، آتشکده دارای جایگاه ویژهای است. آنها نمازهای پنجگانه و اعمال مذهبی را در آنجا انجام میدهند. آنان همچنین بر این باورند که اگر کسی سه بار در روز به آتشکده برود و دعای آتش را بخواند صاحب ثروت و فضیلت میگردد. البته توجه به آتشکدهها در مراسم و جشنهای ویژهای همانند گاهنبار بیشتر بوده است.[2]
در کنار آتشکده، محلی برای برگزاری جشنهای ملی و مذهبی همچون مهرگان، سده و نوروز بوده است. زرتشتیان علیالخصوص در چهار روز از ماه – سوم، نهم، هفدهم و بیستم – بیشتر به آتشکده میروند.[3] آتشکده علاوه بر آن که محلی برای پرستش بوده، کارکردهای دیگری نیز داشته است. آتشکدهها گاهی نقش محلی برای قضاوت را هم داشتهاند و از آنجا که زرتشتیان، ایزد مهر را مسئول رسیدگی به اعمال آدمی میدانند به آتشکدهها دار یا دَر مهر نیز میگویند. در گذشته طبابت هم در آتشکده انجام میگرفت. آتشکدهها به نوعی مدارس علمیه نیز بودند و دروس دینی در آنها تدریس میشده است. علاوه بر تمامی اینها آتشکدهها محل نگهداری غنائم و هدایا وبیتالمال و موقوفات بوده است.[4]
تاریخ پیدایش آتشکدهها
برخی ایرانشناسان شکلگیری و تأسیس آتشکده را به زمان هخامنشیان مربوط میدانند.[5] در اوستا نامی از آتشکده به میان نیامده است اما در کتاب وندیداد به معبد آتش اشاره دارد. اما تصریح به نام آتشکده در دوره ساسانیان بیشتر و شفافتر صورت پذیرفته است که "کرتیر" در کتیبه خود به روشنی از آن نام میبرد. برخی بر این باورند که بنای آتشکدهها واکنشی بود به ساخت و ساز معابد برای ایزدان گوناگون در دوره هخامنشیان و یا اینکه لااقل به تقلید از اقوام دیگر ساخته شد.[6]
با آنکه هیچ دلیل موجهی از طبقهبندی هخامنشی وجود ندارد اما ظاهراً آتش بهرام و آتش آدُران از اهمیت خاصی برخوردار بودهاند.[7] اشارت به آتشکده در دورهی پارتیان بیشتر به چشم میخورد. به عنوان مثال در داستان ویس و رامین شاه اموال بسیاری را به آتشکده میبخشد. آتشکدهها نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از مناطق اطراف نیز وجود داشتهاند.
استرابون مینویسد: «در "کاپادوکیه" طایفهی مغان که آتشفروزان خوانده میشوند بسیارند... آتشکدهها دارند. محوطهای وسیع که در میان آن محرابی نهادهاند، بر روی آن خاکستر فراوان انباشته شده و بر آن آتشی است که همیشه روشن میباشد و مغان از آن پرستاری میکنند. هر روز به آنجا میروند، ساعتی را سرود میخوانند و در برابر آتش دستهای از ترکه را نگاه میدارند».[8]
همچنین "کرتیر" در کتیبهاش از آتشگاههائی سخن میگوید که وی کار آنها را سروسامان داده است.[9]خلاصه آنکه منابع دربارهی وجود آتشکده در زمان هخامنشیان بسیار کم است اما از اشارات فراوانی که به آتشکدههای بعد از هخامنشیان شده است میتوان حدس زد که آتشکدهها در زمان هخامنشیان در حال شکلگیری بودهاند.[10]
قدیمیترین آتشکدههای زرتشتی
به لحاظ باستانشناسی، قدیمیترین اثر تاریخی که نمونه بارز یک آتشکده زرتشتی است و بر آتشکدهبودن آن اتفاق است در کوه کیخا واقع در سیستان –"درنگیانه"ی باستان- است. باستانشناسان قدمت این بنای تاریخی را به اواخر سلوکیان و اوائل پارتیان منسوب میدانند[11] اما منابع سنتی و همچنین نویسندگان اسلامی، تاریخی بیش از آنچه که محققین غربی اذعان دارند را بیان میکنند.
بر طبق سنت، اولین کسی که به تأسیس آتشکده اقدام نمود هوشنگ نوادهی کیومرث بود که پس از پیدائی آتش آن را بنا کرد. منابع اسلامی اولین سازنده آتشکده را فریدون میدانند. که آن را در طوس بنا نمود.[12] او همچنین آتشگاهی را در بخارا به نام بردیسون یا بردیسوه بنا نمود. گفتهاند که بهمن نیز آتشگاهی را در سیستان به نام کرکرا ساخت.[13]
منابع زرتشتی میگویند که جمشید آتشکدهای را در خوارزم بر فراز آذرخوره (آذرفرنبغ) بنا نمود که در زمان گشتاسپ آتش آن به کاریان فارس منتقل شد.[14] بعد از زرتشت نیز روال ساختن آتشکده ادامه یافت. چنین گفتهاند که خود زرتشت آتشکده هائی را در نیشابور و نسا تجدید بنا کرد.[15]
آتشکدهای در استخر بوده است که مسعودی آن را دیده و شرح خوبی از آن به دست میدهد. وی مینویسد: «ایرانیان در استخر نیز آتشکدههایی دارند که مجوسان آن را بزرگ میشمارند و این خانه به روزگار قدیم بوده است و همای دختر بهمن پسر اسفندیار آن را آتشکده کرده، آنگاه آتش آن را بردهاند و خانه خراب شده است. من آنجا رفتهام. تا شهر استخر یک فرسنگ فاصله دارد و بنائی عجیب و معبدی بزرگ است و ستونهای سنگی شگفتانگیزی دارد سرستونها مجسمههای سنگی زیبا از اسب و حیوانات تنومند دیگر است و محوطه وسیع با یک باروی بلند سنگی اطراف آن است و تصویر اشخاص را به دقت تراشیدهاند.».[16] مهمترین اطلاعات درباره آتشکدهها مربوط به دوران ساسانی میباشد.
نکتهای که باید بدان پرداخت این است که به وجودآمدن آتشکدهها باعث به وجود آمدن برخی تغییرات در جامعه روحانی شدن روحانیون نوینی مییاست که برای این کار تربیت میشدند بحث بسیار مهم دیگر موقوفات و نذورات بود که کمکم باعث ثروتمند شدن متولیان روحانیون گردید. در دوران ساسانی متولی امور آتشکدهها، برعهدة دیوان خیرات (دیوانِ کِردَگان) یا اوقاف (رُوانَگان) بوده است، و خطی که محاسبات امور آتشکده بدان نوشته میشده «آتش هَماردفیره» نام داشته است.[17]
نظام طبقاتی در مورد استفاده از آتشکدهها!
در شهرها و روستاها آتشکدهها برقرار بود که البته اهمیت آتشکدهها یکسان نبود. از آنجا که در سنت آریائیان طبقهبندی جامعه وجود داشته است بخاطر همین در نزد زرتشتیان سه آتشکده از اهمیت خاصی برخوردار میباشند هر یک از این آتشکدهها مخصوص طبقهای خاص بوده است و گفته شده است که هر سه آتش را خود اهورامزدا برای پاسبانی جهان فراز آفرید.[18]
آتشکده آذرفرنبغ: این آتش ویژه طبقه روحانیون بوده است چنین گفتهاند که این آتش ابتدا در خوارزم بوده است.[19] مطابق نقلهای سنتی، ویشتاسپ آن را به کابلستان منتقل کرد و خسرو اول در قرن ششم پس از میلاد آن را به آتشکدهی کهن کاریان در فارس انتقال داد.[20]
آتشکده آذرگشنسب: آتشکدهی دیگر آذرگشنسب نام دارد که به طبقه پادشاهان و جنگاوران تعلق دارد. این آتشکده در شیز (تخت سلیمان) در ارومیه قرار داشته است. ابودلف آتشکده آذرگشنسب را چنین توصیف میکند.«درشیز آتشکده مهمی وجود دارد که آتش زرتشتیان از آن به سوی شرق و غرب فروزان است. بر بالای گنبد این آتشکده هلالی از نقره نصب شده که طلسم آن به شمار میرود و جمعی از امراء و فاتحین خواستند آنرا برچینند اما کوشش آنها به جائی نرسید. از شگفتیهای این خانه آنکه کانون آن از هفتصد سال پیش فروزان است و خاکستر در آن وجود ندارد و شعله آن هیچگاه خاموش نمیشود.».[21] ظاهراً آتش کهن مادها در این بنا بوده است. پادشاهان بسیاری به این آتشکده میرفتند حتی گفته شده که برخی با پای پیاده به آنجا رهسپار میشدند. گفتهاند که پادشاهان هدایا و غنائم خود در آنجا نگهداری میکردند. برخی هم به آنجا میرفتند و تا پایان عمر در آنجا معتکف میشدند.[22] این آتشکده همچنین محل نگهداری اوستای جمع آوری شده نیز بوده است که نشان از فعالیت چشمگیری در آن زمان میکند. باید گفت که آتشکده آذرگشنسب، نماد اتحاد سلطنت دین در زمان ساسانیان بوده است.[23] متون پهلوی اشارههای خوبی به جغرافیا و چگونگی این آتشکده دارند هرچند که نمیتوان تمامی آنها را به حقیقت پذیرفت.[24]
آذر برزینمهر: آتشکده سوم آذر برزینمهر نام دارد که به طبقه کشاورزان و رعایا تعلق داشته است. این آتشکده در شمال شرق ایران در کوههای ریوند -در شمال غرب نیشابور- قرار دارد. نکته جالب درباره این سه آتشکده آن است که هر کدام از این سه آتشکده در محدوده جغرافیایی یکی از اقوام پارس، ماد و پارت واقع بوده است. این بدان معنا نیست که در مراکز دیگر آتشکدههای دیگری وجود نداشته بلکه در سراسر ایران آتشکدهها دائر بودهاند.
ساختار ظاهری و معماری آتشکدهها
معماری آتشکدههای دوره ساسانیان به صورت یک بنای چهار ضلعی گنبد دار بوده است که آن را چهار ستون نگاه میداشتهاند برخی از این گنبدها با آجر و ردیفی از سنگ بودهاند و بقایای آنها تا به امروز نیز وجود دارد. این بناها بنام چهار طاقی نیز معروف هستند. در سکههای شاپور اول آتشکده به صورت ستونی بزرگ و چهار ضلعی ساخته شده است. "کریستینسن" در وصف آتشکدهها میگوید: «شکل همه آتشکدهها در همه جا تقریباً یکسان بوده است. آتشگاه در وسط آتشکده قرار داشته و هر آتشکده هشت درگاه و چند اتاق هشت ضلعی داشته است و نمونه آن بناها هم اکنون در شهر یزد آشکار است.»[25]
از آنجا که در نزد زرتشتیان آتش عنصری مقدس بوده است فلذا نگاهداری و مواظبت از آن شرایط خاصی را میطلبیده است. در متون زرتشتی دمیدهشدن نفس انسان بر آتش بسیار مورد مذمت قرار گرفته است و نیایشکننده باید به هنگام نیایش نوعی دهانبنداستفاده کند تا مبادا نفس او آتش را آلوده کند. تنها موبدان به نزد آتش میروند و مردم عادی حق ورود به حریم آتش را ندارند. در آتشکدههای ایران آتش در فضای کاملاً بسته قرار داشته است اما در هند زرتشتیان تنها میتوانند آتش را از پشت دیوارهائی که به صورت مشبک هستند نیایش کنند. مسئله دیگر ممنوع بودن تابش نور خورشید بر آتش است و به همین خاطر، زرتشتیان آتشکدهها را به گونهای میسازند که آتش در فضائی تاریک و بر روی یک آتشدان قرار دارد.
کاستهشدن اهمیت آتشکدهها
پس از گرویدن ایرانیان به اسلام کمکم توجه به آتشکدهها کم شد و بسیاری از آنها رو به خاموشی رفتند. بناهای آنها نیز پس از مدتی به ویرانههائی تبدیل گردید. در برخی از نواحی آتشکدهها به مسجد تبدیل شد. امروزه پارسیان هند نام "آگیاری" را به جای آتشکده استفاده میکنند. در قرون اخیر زرتشتیان ایران آتشکدههائی در شهرهای تهران، یزد و کرمان به سبک هندی دارند که در آن آتش در وسط اتاق قرار دارد و زرتشتیان از پشت پنجرههای شیشهای به نیایش آتش میپردازند.