دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اوستا avesta

No image
اوستا avesta

اوستا کتاب مقدس زرتشتیان است. ازسویی مجموعه‌ای از باورها و‌ احکام زرتشتیان است و از سویی دیگر کهن‌ترین آثار ادبی ایرانیان.

نام اوستا

واژه اوستا از نظر ریشه و معنی لغوی، مشخص نیست. واژه اوستا در متن اوستایی نیامده است و در فارسی میانه (پهلوی) به صورت abestāg/apestāk آمده است. این واژه برای نخستین بار در کتیبه های کرتیر در زمان ساسانیان به کار رفته است.[1] در متن فارسی نو: اوستا، در متن های تاریخی عربی: بستاه، البستاه، البستا، الابستا، الابستاق آمده است.[2] اشپیگل آن را مشتق از ā-vista به معنی «دانش» و هم‌ریشه با «ودا» می‌داند، یوستی آن را هم خانواده با واژه اوستایی afsman- «بیت» می‌داند. آندرئاس و گلدنر برگرفته از upa+stā به معنی پایه و اساس می‌دانستند، بارتلمه اصل آنرا upa-stāv می‌داند و معنی آنرا "ستایش" می‌آورد. هنینگ آن را با واژه əpštāwan سغدی «اندرز، سفارش» مرتبط می‌داند. دانشمند ژاپنی "ایتو" صورت باستانی *apa-stā-ka را در معنی "(متن) درنیافتنی، (متن) ژرف" پیشنهاد کرده است.[3] بسیاری پژوهشگران پیشنهاد بارتلمه را پذیرفتنی‌تر می‌دانند.[4]

سرایش و نگارش اوستا و پژوهش درباره آن

اوستا به زبان اوستایی سروده شده است. بخشی از اوستا که از دید دستوری درست‌تر است و کهنه‌تر می‌نماید را اوستای گاهانی یا کهن می‌دانند. این بخش‌ها شامل پنج گاثا و یسن هپتنگهاییتی (هفت‌ها) و دو نماز "اشم وهو" و "یثااهو" است. این بخشها سروده زرتشت یا نخستین یارانش است. خاستگاه زبان اوستا حدود سده دهم پیش از میلاد است. اوستاشناسان به جز تدسکو خاستگاه زبان اوستا را مشرق ایران دانسته‌اند. دیگر بخشهای اوستا را اوستای نو می‌نامند.[5] کریستن سن بطور تقریبی تاریخ سرایش بخشهای اوستا را اینگونه آورده است: گاثاها میان سده 14-10 پیش از میلاد،‌ یشت 1 و 13 و 19 پیش از دوره هخامنشی و اوایل آن عهد، یشت 5 پس از سال 404 پیش از میلاد، یشت 17و8و14 و یشت 15 بندهای 6-37، یسنای 9-11 و یسنای 57 در دوره هخامنشی و احتمالا سده چهارم پیش از میلاد، وندیداد در حدود سال 147 پیش از میلاد در زمان اشکانی، یشت نهم مربوط به حدود سده نخست میلادی در زمان اشکانی و یشت 16 در اواخر دوره اشکانی.[6]

در برخی کتابهای پهلوی و کتابهای عربی و فارسی سده‌های نخستین اسلامی آمده است که گشتاسپ یا دارا اوستا و زند (تفسیر آن) را بر روی پوست گاو یا الواح زرین نوشت و در گنج شاهی و دژ نبشت یا خزانه آتشکده سمرقند نهاد و اسکندر گجسته (ملعون) آن را نابود کرد و اوستا پراکنده شد. "بلاش اشکانی" دستور به جمع آوری اوستا داد. در مراحل بعد، اردشیر بابکان، شاپور اول، شاپور دوم و خسرو انوشیروان به جمع آوری و تکمیل اوستا همت گماردند. از روایات خارجی به نظر می‌رسد اوستا در زمان اشکانیان مکتوب شده باشد ولی کتابت اوستا به خط دین دبیره (خطی مشتق از پهلوی و با ثبت ظرایف تلفظ) باید بر اساس سنت شفاهی در زمان شاپور دوم (سده چهارم میلادی) یا در زمان خسرو انوشیروان (سده ششم میلادی) انجام گرفته باشد.[7]

انتشار اوستا به زبانهای دیگر

زردشتیان از آموختن زبان و خط اوستایی به غیر زردشتیان پرهیز می‌کردند. آنکیتل دوپرون[8] در نیمه‌ی دوم سده‌ی دوم، نخستین غیر زردشتی است که زبان و خط اوستایی را آموخت و اوستا را طبق سنت پارسیان به فرانسه ترجمه کرد. بورنوف[9] بر اساس ترجمه سنسکریت یسنا از نریوسنگ ترجمه و تفسیری از یسنا فراهم کرد که از کار آنکیتل دوپرون دقیقتر بود. در سده نوزدهم دو مکتب اوستا شناسی به وجود آمد که یکی بر پایه زند (تفسیر پهلوی اوستا ) و منابع سنتی و دیگری بر پایه سنجش اوستا با ودا و سنسکریت. در پایان سده نوزدهم ترکیب دو مطلب برای پژوهش اوستا به کار گرفته شد.

در سال 1902 آندرئاس[10] اینگونه نظر داد که متن اوستای کنونی باز نویسی متن اوستای اشکانی به خطوط ناقص مشتق از آرامی به خط اوستایی (دین دبیره) است. این نظر مورد پذیرش اوستاشناسان قرار گرفت تا هنینگ[11] با دلایل استوار آن را رد کرد. در سده بیستم، کشف زبانهای میانه به جز پهلوی به کمک اوستاشناسی شتافت. اوستا سه بار چاپ شده است: اشپیگل[12]، وسترگارد[13] و گلدنر[14] که گلدنر زا میان آنها معتبرتر و دقیقتر است. از ترجمه‌های کامل اوستا می‌توان از ترجمه های اشپیگل، دارمستتر[15]، دوهارله[16] و بارتلمه-ولف[17] می‌توان نام برد. در واژگان اوستا هنوز بهترین کار واژه نامه ایران باستان بارتلمه است.[18]

اوستای ساسانی

کتاب هشتم دینکرد دربردارنده خلاصه اوستای ساسانی است. در این کتاب آمده است که متن اوستا به سه بخش عمده (پهلوی bazišn) و هر بخش عمده به هفت بخش فرعی (پهلوی نسک nask یا بهر bahr) و هر بخش فرعی به فصل (پهلوی brīnag) تقسیم شده است و این تقسیم‌بندی به گونه ای نمادین از روی اهونور، مهمترین دعای زرتشتی دارای بیست و یک واژه، انجام گرفته است. نام سه بخش عمده اوستا را گاهانیگ ، هادگ مانسریگ و دادیگ یاد می‌کنند.[19]

در کتاب هشتم دینکرد نسکهای گاهانیگ چنین تعریف شده: «نسکهای گاهانیگ در دانش مینوی و کار مینوی است» و این نسکها شامل گاهان، تفسیرهای آن یا مطالبی مرتبط با گاهان ارتباط بوده است. این نسکها عبارتند از :

1- ستوت یشت دربردارنده پنج بخش گاثاها و چندپاره دیگر از یسنا (یسناهای 16-14و 27-22و 54-28و 56) که کامل به دست ما رسیده است.

2- سودگر یا سوتکر دارای 22 فرگرد (فصل) است فصلهای 1 تا 13 شامل مطالب گوناگون درباره اندرز و دستور عملهای دینی است و از فصل 14 به بعد بیشتر مطالب گوناگون اساطیری است که همان روش یشتها را دنبال می کند. خلاصه‌ای از آن در کتاب نهم دینکرد به زبان پهلوی آمده است.

3- ورشت مانسر دارای 23 فرگرد است درباره زندگی زرتشت و جملات اورمزد خطاب به وی و از خانواده و شاگردان و پیروان او سخن رانده شده است. خلاصه‌ای از آن در کتاب نهم دینکرد به زبان پهلوی آمده است.

4- بغ دارای 22 فرگرد است شامل نمازها و عبارتهای دعایی است. با وجود این غالبا پیوند مستقیمی با بیتهای ویژه‌ای از گاهان برقرار می‌کند. (نسبت تفسیری این سه نسک به گاهان مانند براهمنه‌ها به وداست. از این نسک یسنای 21-19 باقی مانده که تفسیر 15-13 :27 است.

5- وشتگ، در زمان نوشتن کتاب دینکرد گمشده است.

6- هادخت، تنها دو قطعه هادخت نسک و آفرین زرتشت و یشت 11 و یسنا 58 از آن باقی مانده است.

7- سپند دربردارنده زندگی افسانه ای اساطیری زرتشت و منبع اصلی دینکرد هفتم و گزیده های زادسپرم است.[20]

تعریف نسکهای دادیگ در دینکرد هشتم چنین است: «نسکهای دادیگ در دانش گیتی (این جهان) است» و این نسکها درباره نهادها و قانونهای دینی است. این نسکها عبارتند از: 1- نیکاتوم 2- دزدسرنیزد یا گنباسرنیجت 3- هوسپارم تنها نیرنگستان از آن باقی مانده است. 4- سکاتوم 5- ویدیوداد همان وندیداد کنونی است که کاملا به دست ما رسیده است. این پنج نسک درباره قوانین دینی است. 6- چهرداد درباره تاریخ اساطیری ایران است. 7- بغان یا بغان یشت سرودهایی در ستایش ایزدان. از آن یسنای 57 و 11-9 و یشتهای 5 تا 19 باقی مانده است.[21]

در دینکرد هشتم آمده است: «نسکهای هادگ مانسریگ در آگاهی از کردارهای میان این دو جهان (مینو و گیتی) است» و این نسکها دربردارنده نیایش ها و ذکرهایی است که در آیین های دینی خوانده می شده است. این نسکها عبارتند از: 1- دامداد درباره کیهانزایی و منبع بندهش و گزیده های زادسپرم است. 2- ناتر یا نختر در زمان نوشتن دینکرد گمشده و تاوادیا موضوع آنرا ستاره شناسی و تحت عقاید هندی می داند. 3- پاجگ، درباره اجرای مراسم دینی و تقسیم ماه و سال از آن گاهها و سیروزه باقی مانده است 4- رثویشتاییتی یا رددادیگ، درباره مراسم قربانی 5- برش، اندرزها و سخنان اخلاقی و منبع کتاب ششم دینکرد 6- کشکیسرو، شامل متنهای مراسم دینی 7- ویشتاسپ ساست، آموزش ویشتاسپ و پذیرفتن ویشتاسپ دین زرتشتی را. تنها آفرین زرتشت و ویشتاسپ یشت از آن باقیمانده است.[22]

اوستای کنونی

آنچه اکنون از اوستا باقی مانده، حدود یک چهارم اوستای دوره ساسانی است. اوستای کنونی را می‌توان به شش بخش تقسیم کرد:

1- یسنا هفتاد و دو "ها" (فصل) است. یسنا به معنای ستایش و نیایش است. یسن 1 تا 8 دربردارنده ذکر ایزدانی است که در مراسم یسنا خوانده می‌شود و نثارهایی به آنان تقدیم می‌گردد همچنین، "های" 3-8 را سروش درون می‌نامند. های 9-11 هوم یشت دارد و درباره گیاه و فشرده هوم و در تاثیر و فضیلت آن است. های 12 دعای اقرار به دین مزدیسنی است. های 13-18 دعاهایی است متضمن نام ایزدان. های 19-21 بفان یشت نام دارد و تفسیر سه دعای یثا اهو، اشم وهو و ینگهه هاتام است. های 22-27 دعاهایی متضمن نام ایزدان. (در پایان یسن 27 دعاهای سه گانه آمده است) های 28-34 اهونود گاثا. های 35-41 یسنای هپتنگهایتی. های 42 در ستایش عناصر به کار رفته در آیین یسنا. های 43-46 اشتود گاثا. های 47-55 سپنتدمد گاثا. های 51 وهوخشترگاثا. های 52 در ستایش اشه (راستی) های 53 وهیشتوایشت گاثا. های 54 متن دعای ائیریمن ایشیه. های 55 در ستایش گاهان. های 56-57 ستایش سروش. های 58 ستایش نماز. های 59 تکرار دعاهای 17 و 26. های 60 دهمه آفریتی. های 61 ویژگی دیوزدایی دعاهای زرتشتی. های 62 ستایش آتش. های 63-69 در تقدیس آب. های 70-72 مشتمل بر یک سلسله دعا.[23]

2- ویسپرد 24 کرده (فصل) است. ویسپرد به معنای همه مردان است. شباهت زیادی به یسن دارد. و از یسنا مستقل نیست بلکه پیوست یسنا است.[24]

3- خرده‌اوستا مجموعه‌ی دعاهای کوتاه برای مردم عادی زرتشتی است. بخشهای خرده اوستا عبارتند از: پنج دعای زرتشتی (یثااهو، اشم وهو، ینگهه هاتام، سروش باژ و هوشبام) پنج نیایش (نیایش به خورشید و مهر و ماه و آب و آتش) پنج گاه (هاون ، رپیتوین، ازیرین، اویسروثریم و اشهین)، دوسیروزه (کوچک و یزرگ) و چهارآفرینگان (دهمان، گاثا، گهنبار و رپیثوین).[25]

4- یشتها؛ 21 یشت موجود است. یشت مانند یسنا به معنای پرستش و نیایش است. یشتها بیشتر در ستایش ایزدان ایرانی است. نام برخی یشتها با مضمون آن مطابقت ندارد که در فهرست به آنها اشاره شده است. یشت‌ها عبارتند از 1- هرمزدیشت 2- هفت تن یشت در ستایش امشاسپندان 3- اردیبهشت یشت 4- خرداد یشت 5- آبان یشت در ستایش اردی ویسور آناهیتا 6- خورشید یشت 7- ماه یشت 8- تیشتر یشت 9- درواست (گوش) یشت 10- مهر یشت 11- سروش یشت 12- رشن یشت 13- فروردین یشت 14- بهرام یشت 15- رام یشت در ستایش ایزد ویو 16- دین یشت در ستایش ایزد چیستا 17- اشی یشت 18- اشتادیشت در ستایش فره ایرانی 19- زامیاد یشت در ستایش زمین و فره کیانی 20- هوم یشت 21- ونند یشت.[26]

5- وندیداد؛ صورت اصلی آن "ویدیوداد" به معنای "قانون ضد دیو" است. دارای 22 فرگرد (فصل) است. فرگرد 1 سرزمینهای اهورایی ایران و آفت های فرستاده اهریمن در آن سرزمینها. فرگرد 2 داستان جم. فرگرد 3 قوانین درباره زمین فرگرد. 4 قوانین درباره پیمان فرگرد. 5-12 قوانین پاکی و طهارت. فرگرد 13 ستایش سگ. فرگرد 14 پادافراه کشتن سگ آبی. فرگرد 15 پنج گناه با پادافراه مرگ. فرگرد 16 رفتار زنان در زمان دشتانی (حیض). فرگرد 17 چگونگی بریدن مو و ناخن. فرگرد 18 دربردارنده مطالب گوناگونی چون موبد بد، موبد درست، تقدیس خروس و ... است. فرگرد 19 ستیزه زرتشت با دیوان. فرگرد 20-22 درباره پزشکی با اوراد (افسونها)، کارد (جراحی) و گیاهان دارویی است.[27]

6- پاره‌های اوستا که عبارتند از نیرنگستان و هیربدستان، ائوگمدئچا، هادخت نسک، وئثانسک، آفرین پیغامبر زرتشت، ویشتاسب یشت، جملات اوستایی در فرهنگ اوییم و "شایست ناشایست "و "پرسشینها" و "وجرکرد دینی" و "روایات فرنبغ سروش" و ... .[28]

ارزش ادبی اوستا

اوستا نخستین اثر ادبی ایرانیان است. گاثاها (گاهان) به شعری با وزن هجایی است. یشتها نیز در اصل منظوم بوده‌است. گلدنر یشتها را اشعاری با وزن 8 هجایی می‌داند که در اثر گذشت زمان از حالت شعری بیرون آمده و به صورت نثر در آمده است. هنینگ وزن یشتها را ضربی (وزنی با تعداد برابر هجاهای تکیه دار در هر مصراع) می‌داند ولی لازار نظر هنینگ را رد می‌کند و بر همان وزن هجایی پافشاری می‌کند. صنایع لفظی و معنوی از نوع تمثیل، کنایه، استعاره، مراعات نظیر و مانند آن نیز در اوستا وجود دارد که نشان دهنده کمال ادبی زبان و رسیدن آن به تعالی هنری است.[29]

مقاله

جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS