كلمات كليدي : اندرزنامه، اندرز، موجز، ديني، عملي- تجربي
نویسنده : اميرعمادالدين صدري
واژه اندرز در فارسی برابر handarz پهلوی و andarz فارسی میانه و پارتی مانوی است. این واژه در پهلوی به معنای "اندرز، حکم، وصیت"[1] و در فارسی "پند، نصیحت و حکایت و وصیت" باشد، و بمعنی "کتاب و نوشته" هم بنظر آمده است[2] و در مانوی به معنای "حکم، فرمان، ملاحظه"[3] آمده است.
در کل میتوان گفت که هرجا حکمت و دانایی و راهی به سوی حکمت، دانش، ادب و حتی تسهیل امور در کار باشد سخن از اندرز و اثری اندرزی در میان است. حکمتی که اندرزهای ایرانی بیان میدارد، بر پایه اخلاقی استواری بنا شده است.[4]
اندرزنامههای کهن
پیامهای اخلاقی در جایجای اوستای کنونی مشاهده میشود اما بخش اصلی اندرزی اوستا، برش نسک که نسک ششم از نسکهای هادگ مانسریگ است و درباره اندرزها و سخنان اخلاقی است، از دست رفته است.[5]
در آثار هخامنشی میتوان بخشهایی از فرمان کورش بزرگ و ستون چهارم بیستون و کتیبه های داریوش در نقش رستم و ... را آثار اندرزی دانست. [6]
در اکتشافات میان سالهای 1954 تا 1958 ترجمه یونانی فرمانهای آشوکا در افغانستان پیدا شد. در آن اصطلاحات فلسفی یونانی به کار رفته است. این نشان میدهد که ایرانیان با علوم اخلاقی یونانیان آشنا بودهاند. "دومناش" حتی کار را به جایی میرساند که خلاصه برش نسک در دینکرد هشتم را متأثر از سنت اخلاقی نیکوماخوس میداند.[7]
اندرزنامههای پهلوی
اندرزنامهها مهم ترین بخش ادبیات پهلوی هستند.[8] اندرزها به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول اندرزهای موجز[9] هستند که خود به دو دسته دینی[10]، عملی-تجربی[11] تقسیم میشوند.[12] بیشتر این اندرزها به بزرگان و شاهان و موبدان تاریخی یا اساطیری نسبت داده میشود مانند جمشید، آذرنرسه، آذرمهر، بهداد آذر اورمزد، آذر بوزید، اورمزد سگزی، آذرباد مهرسپندان، خسرو قبادان (خسرو انوشیروان)، بزرگمهر، اوشنر دانا (وزیر کیکاوس) ، بهزاد فرخ پیروز و ... . [13]
اندرزهای دینی وظایف مومنان زرتشتی را بیان میکنند. این اندرزها سه دستهاند: 1- راهنماها و دستورالعملهای مدرسهای مانند متن پازند خویشکاری ریدگان (وظایف کودکان) 2- اندرزهای موجز دینی عمومی مانند چیدگ هندرز پورتکیشان (چیده اندرز نخستین دینداران) 3- متون موجز دینی در سطح بالا مانند اندرزهای کتاب ششم دینکرد. [14]
اندرزهای عملی تجربی دو دسته هستند 1- راهنماها و دستورالعملها مانند آیین نامه نوشتن و سور سخن (سخنرانی مهمانی) 2- اندرزهای موجز عمومی مانند اندرز آذرباد مهرسپندان اندرز بهزاد فرخ پیروز و اندرز اوشنر دانا.[15] در این اندرزنامهها از کنایه و تشبیه و تمثیل به منظور تاثیر بیشتر مطالب بر خواننده استفاده میشود.[16] یکی از مفاهیم مهم در اندرزنامه ها مفهوم پیمان (اعتدال) است که "شاکد" آن را بازمانده ایرانی باستان میداند ولی دومناش تأثیر فلسفه یونانی میداند[17]. افزون بر این در بسیاری از این اندرزها اندیشههای جبری ترویج میشود که بویس آن را از نتایج شاخه زروانی زرتشتیگری میداند.[18]
اندرزنامههای موجز عبارتند از: کتاب ششم دینکرد، اندرز آذرباد مهرسپندان، واژه ای چند(از) آذرباد مهرسپندان، اندرز انوشگ روان آذرباد مهرسپندان (فصل 62 کتاب روایات پهلوی)، ده اندرز به نام آذرباد مهرسپندان و دیگر پوریوتکیشان در کتاب سوم دینکرد، یادگار بزرگمهر، اندرز اوشنر دانا، اندرز دانایان به مزدیسنان، اندرز خسرو قبادان، چیده اندرز پوریوتکیشان، اندرز دستوران به بهدینان، اندرز بهزاد فرخ پیروز، خیم و خرد فرخ مرد. پنج خیم آسرونان، داروی خرسندی، خویشکاری ریدگان، دادستان مینوی خرد و ... .[19] در سه اندرزنامه "اندرز دانایان به مزدیسنان"، "اندرز بهزاد فرخ پیروز" و "خیم و خرد فرخ مرد" قطعاتی شعری یافت شده است.[20] اندرز اوشنر دانا اندرزی منحصر به فرد است و شامل پرسشها و پاسخهایی مرتب شده بنابر اصل اعداد. مشابه این اندرز عددی نزد یهودیان و مسیحیان و بوداییان دیده می شود.[21]
دسته دیگر از ادبیات اندرزی چیستان و مناظره است از این دسته آثار به دو مورد مادیان یوشت فریان (کتاب یوشت فریان) و درخت آسوریک می توان اشاره کرد.[22] همچنین از داستانهای اندرزی میتوان نام برد مانند هزار و یکشب، کلیله و دمنه و سندبادنامه که بیشتر اصل هندی دارند. نسخه پهلوی این داستانها از دست رفته است.[23] در نوشته های فارسی و عربی آمده است که اندرزهایی بر نگین انگشتری و تاج شاهان کنده شده است. صحت گفته این نوشتهها را نمونه این اندرزها بر روی مهرهای ساسانی تایید میکند.[24]
اندرزهای مانوی و بودایی
بجز دین زرتشت، در ایران باستان آثار قابل توجهی از شرق ایران درباره دینهای مانی و بودا به دست آمده است که پژوهشگران کمتر به این اندرزها پرداختهاند. اندرزهای مانوی بر پایه ترک هرگونه لذت ناشی از جسم و شهوات جسمانی گناه است. برخی اندرزها در پرهیز از گناهان است. دیگر گونه اندرز داستانهای تمثیلی است که در آثار مانوی فراوان دیده میشود مانند: کشتی و بازرگان و سرود مروارید.[25]
آثار بودایی از اصل سنسکریت مستقیما یا به واسطه زبانی دیگر به زبانهای ایرانی شرقی ترجمه شدهاند. اندرزهای بودایی در فضایی فلسفی پیچیده و همراه با مفاهیمی آورده میشود که با اندرزهای ساده و عملی ایرانی متفاوت است. این اختلاف، به یک اعتبار، ناشی از موضوع و به اعتباری دیگر ناشی از تفاوت میان دو فرهنگ است که زندگانی را با دو دیدگاه مختلف مینگرد و هرچند در نهایت به یک هدف و منظور می رسد، از دو راه می رود.[26]
ادامه اندرزهای پیش از اسلام در دوره اسلامی[27]
بسیاری از اندرزها، کلمات قصار و لطیفه ها و قصه های اخلاقی که جنبه حکمت عملی و تجربی داشتهاند، پس از اسلام مورد توجه دانشمندان ایرانی مسلمان قرار گرفته و در کتاب های ادب و اخلاق و تاریخ به عربی ترجمه شده و بعضی از آنها به فارسی نیز راه یافته اند.[28] ابن ندیم زیر عنوان "کتابهایی که در پند و ادب و حکمت در فارسی و یونانی و هندی و عربی تالیف یافته است" چهل و چهار کتاب ذکر کرده است که قسمت عمده آنها ترجمه یا اقتباس از آثار پهلوی است. این آثار سه دستهاند: دسته اول ترجمه های مستقیم از پهلوی. دسته دوم تالیفات دوره عباسی زیر نفوذ ایرانیان و تحت تاثیر کتابهای پهلوی. دسته سوم کتابهایی با اصل و منشأ نامعلوم که شاید بعضی مواد آنها از آثار ایرانی گرفته شده باشد. اینوسترانزف از این فهرست چهارده کتاب را از دسته نخست می داند.[29] در متون عربی سدههای نخستین اسلامی عناوینی چون عهود و وصایا، کارنامجها (کارنامهها)، نامههای سیاسی، خطبههای تاجگذاری، توقیعات، آیین نامهها و تاج نامهها نقل شده است که از مقوله اندرزهای سیاسی یا آیین کشورداریاند و اصل پهلوی هیچیک باقی نمانده است و تنها ترجمه عربی یا فارسی آنها را در دست داریم.[30] در اندرز پهلوی "خیم و خرد فرخ مرد" جوانان به آموختن حرفه و فن تشویق میشوند و مرد فرخ کسی است که کاری بیاموزد تا از آن نان به شرافت بخورد و عمر را به خوشی بگذراند. مزداپور آن را پیشنمونه فتوتنامههای اصناف در دوران اسلامی میداند.[31]
راه دیگر ترجمه غیر مستقیم و سنت شفاهی است. شواهدی وجود دارد که بقای رمزین نمادها و گفته ها و اندرزهایی است که تنها از راه آموزش شفاهی و گروهی میتواند در درازای زمانی چنین بلند دوام آورده باشد. ادامه نمادهای اندرزی و تمثیل های مانوی در حکایات عرفانی و شعر حافظ و کیش یزیدیه گویای این واقعیت است.[32]