كلمات كليدي : نومعنويت ها، عرفان هاي جديد، اديان جديد، اشويسم
نویسنده : یحیی جهانگیری سهروردی
اُشو، یکی از مدعیان معنویت در دوره معاصر است. او در یازدهم دسامبر 1931 در روستای کوچودا (Kuchwada) در استان ماذیاپراش (Madhya Pradesh) هند دیده به جهان گشود[1]و در نوزدهم ژانویه 1990 در سن 58 سالگی در پونه(Pune) در استان ماهاراشتره (Maharashtra) هند از دنیا رفت.[2]
از رسوم عجیبی که رهبران ادیان جدید آن را برگزیدهاند، برگزیدن و تغییر مداوم اسامی خود است. اشو نیز از این قاعده خود را مستثنا نکرد. او در سال 1960 به "آکاریا راجنیش" (Acharya Rajneesh)، از سال 1970 تا 1980، "باگوان شری راجنیش"(Bhagwan Shree Rajneesh) و در سال 1989 به اشو تغییر نام داد.[3] اسم اصلیاش "چاندارا ماهان جین" (Chandra Mohan Jain) میباشد.[4]
واژه «اشو»، بهگفته خود اشو برگرفته از اصطلاح «oceanic» بهمعنای "حل شده در اقیانوس" است[5] که نخستینبار ویلیام جیمز (William James)، روانشناس بزرگ آمریکایی آن را بهکار برد.[6] همچنین "باگوان شری راجنیش" از دیگر نامهای اوست. "باگوان" بهمعنای آقا و سرور، "شری"، به معنای مقرب و مقدس، که لقب او بوده و "راجنیش"، نیز نام پدری وی میباشد.[7]
با مطالعه روانشناختی بر روی گذشته اشو، علت اینکه او نوعی معنویت جدید را ادعا نمود روشن میشود. والدین اشو او را در خردسالی نزد پدربزرگش گذاشتند و او تا هفت سالگی با آنها زیست و نخستین تاثیرات را از پدربزرگش فرا گرفت.[8] در سال 1938 در هفت سالگی پدربزرگش را از دست داد. پیرمرد بیمار، سوار بر دُرشکهای، سر بر روی پای نوهاش گذاشته بود و راهی طولانی را بهسوی نزدیکترین پزشک موجود در آن حوالی میپیمود. این حادثه اثری عمیق بر زندگی اشو گذاشت و باعث برانگیختن تصمیم درونی وی برای کشف راز ابدیت و جاودانگی شد.[9] خود اشو اعتراف میکند که از این حادثه تعالیم فراوانی بدست آورد!! او میگوید: «از سکوت آن لحظه چیزهای فراوانی آموختم و دنیایی جدید در مقابل دیدگانم گشوده شد.»[10]
چهارده سال بعد از این حادثه، یعنی در سال 1952 در 21 سالگی بود که به ادعای خودش، حالت روشنبینی و اشراق برایش حاصل شد[11]: «سالیان مدید، تلاش و تقلّا نموده و هر آنچه لازم بود انجام دادم. اما به آنچه میخواستم نرسیدم و اتفاقاتی که انتظارش را داشتم رخ نداد. در حقیقت تلاش فراوان، خود مانعی بود برای رسیدن به هدف... اما لحظهای فرا رسیده بود که کنکاش نیز باید کنار گذاشته میشد... در آن روز کاوش متوقف گردید... و آن حادثه بهوقوع پیوست... نیرویی جدید خلق شد. نیرویی که از هیچ جا و همه جا میجوشید و سر بر میآورد. آن انرژی در درختان، صخرهها، آسمان، خورشید و هوا وجود داشت، در حالیکه پیشتر تصور میکردم فرسنگها با من فاصله دارد و از من دور است.»[12]
اشو در 21 مارس 1953 در رشته فلسفه، دانش آموخته میشود و سال 1957 در دانشگاه سنسکریت[13] شهر ریپور[14] و به مدت شش سال در دانشگاه جبالپور[15] هند به تدریس فلسفه مشغول میشود. او پس از گفتگویهای فراوان با رهبران ادیان مختلف در سراسر هندوستان، و بیش از 35 سال سخنرانی درباره انسان، مراقبه، بلوغ، راز، عشق و سکوت، بالاخره در 14 آوریل 1970 به ابداع و ارائه تکنیکهای منحصر به فرد مراقبه خود، به مثابه یک عرفان و معنویت جدید با نام "مراقبه دینامیک"[16] پرداخت.[17]
اشو در سال 1974 در شهر پونه هندوستان انجمنی تاسیس کرد که به زودی مردمانی بسیار از سراسر جهان برای مراقبه و دیدار با او به آنجا سرازیر شدند.[18] «انجمن بینالمللی اشو»[19] هنوز هم یکی از مراکز مراقبه در هند بهشمار میرود و پذیرای هزاران نفر از سراسر دنیاست.[20]
از وقایع و اسرار مهم زندگی اشو، مهاجرت او به آمریکا در سال 1981 میباشد. دلیل اولیه سفر او معالجه بود، ولی بهدلیل استقبال از تعالیمش در آنجا ماندگار شد. مریدان اشو پس از چهار ماه، محلی را در ایالت اریگون[21] آمریکا خریداری و شهری بهنام "رانجیش پورام"[22] بنا کردند. محبوبیت او در آمریکا فزونی مییافت که ناگهان در سال 1985 از آمریکا اخراج شد. هرچند پیروان او معتقدند که اشو بهخاطر زیر سوال بردن ارزشهای جامعه آمریکا، از آنجا اخراج شد؛ اما برخی با استناد به اسناد سازمان اتباع خارجه امریکا - که وزارت امور خارجه هند نیز آنها را تایید کرده است، تأکید دارند که اشو به دلیل فساد اخلاقی از آمریکا اخراج شده است[23] و بالاخره در 28 اکتبر 1985 همراه با چند نفر از همراهانش دستگیر و به مدت 12 روز بازداشت شد. [24]
پس از آن اشو را از کشورهای متعددی اخراج کرده و یا حتی ویزای ورود ندادند. از این روی بالاجبار در 29 جولای همان سال راهی جز اقامت در موطن خود یعنی هند، پیدا نکرد.[25]
شخصیت اشو
هرچند اشو با فرقههای سرّی بسیاری در تماس بوده ولی تنها سه نفر به نامهای "ماگا بابا"، "پاگال بابا" و "ماستا بابا" در او تاثیر گذارده است.[26]
چنانکه از سخنان اشو برمیآید او دارای شخصیتی بسیار متکبر و مغرور بود. او در جایی خود را استاد استادان و مرشد مرشدان میخواند.[27] در تعبیر دیگر، بهطور ضمنی خود را حتی بالاتر از مسیح(ع) میداند: «یافتن من پشت این صف طولانی کاری دشوار است، من تنها کافی هستم. همانطور که وقتی مسیح بود، کافی بود. وقتی با من هستی، مرشد کافی است و اساساً تو با من هستی. برای من نیازی نیست مسیح یا بودا یا دیگری را واسطه کنی.»[28]
او همچنین مانند موسی(ع) "ده نافرمان"[29] صادر کرده است[30] که نشان از تاثیرپذیری او از یهودیت است.
تعالیم اشو
خدا؛ به اعتقاد اشو «خداوند یک شخص نیست. بلکه تنها، تجربهای است که تمام هستی را به پدیدهای مبدل میسازد. تنهایی او مطرح نیست. او با زندگی میتپد! با زندگی که دارای ضربان است. لحظهای که دریابی که دلِ هستی میتپد خداوند را کشف کردهای.»[31] او میگوید: «من به شما میگویم خدا را فراموش کنید! حقیقت را فراموش کنید. من به شما میگویم تنها به دنبال عشق باشید.»[32] از این روی هرگونه نیایش را به خلاف ادیان الهی، خارج از مقوله مذهب تفسیر میکند: «نیایش پیوند شاعرانه با هستی است. ربطی به مذهب خاص تو ندارد.»[33]
هدایت و گمراهی؛ در دیدگاه اشو، نزاع خدا و شیطان برای هدایت و ضلالت بشر، ره به جایی نخواهد برد. او میگوید: «شیطان قدرت گمراه کردن شما را ندارد. خداوند هم قدرت هدایت شما را ندارد.»[34]
عشق و سکس؛ عشق، از محوریترین آموزههای اشو است. ولی رسیدن به عشق را از طریق جنس مخالف امکانپذیر میداند. مهمترین ابزارها برای ترویج فحشا و زنا در بین پیروان مکاتب تازه تأسیس، مجالس زنای دستهجمعی با نام فحشای مقدس است.[35] به اعتقاد اشو، «سکس بزرگترین هنر مدیتیشن است... و عشق از آمیزش جنسی زاییده میشود.»[36] اشو اصرار دارد که پیوند عشق و رابطه جنسی است که تعالیبخش خواهد بود: «پیوند جنسی، زمانی معنا مییابد که با عشق همراه باشد ... آنگاه که پیوند جنسی به عشق گره میخورد بالا و بالاتر جریان مییابد.»[37] از این رو اشو به «معلم جنسی»[38] در هند شهرت دارد.[39]
بهطور خلاصه تعالیم اشو، التقاطی از معارف هندویسم، حسیدیسم، تنتره، مسیحیت و اوپهنیشدهاست.[40] ولی آنچه بیش از همه مورد توجه او بود آئین ذن است.[41]
آثار اشو
اشو هرگز کتابی ننوشته است. اما از او 7000 سخنرانی و 1700 نوار ویدئو و کاست بهجای مانده که در بیش از 650 جلد کتاب انتشار یافته و تقریباً تمامی آنها به سی زبان زنده دنیا ترجمه شده است. کتابها را پیروان او گردآوری و چاپ کردهاند. کتابهای اشو که به زبان فارسی هم ترجمه شده عبارتند از: "الماسهای اشو"، "شورشی"، "پیوند"، "اینک برکهای کهن"، "مراقبه، هنر وجد و سرور"، "آینده طلایی"، "عشق پرندهای آزاد است"، "شکوه آزادی"، "من درس شهامت میدهم"، "پرواز در تنهایی"، "قطرهای در دریا"، "با خود یکی شو"، "خود را به هستی واگذار"، "دل به دریا بزن" و...
سرانجام اشو در نوزدهم ژانویه 1990 از دنیا رفت و به رسم هندوها جنازهاش را سوزاندند.[42] به اعتقاد پیراوانش «اشو هرگز نه به دنیا آمد و نه مرد. فقط از یازدهم 1931 تا ژانویه 1990 به زیارت سیاره زمین آمد.[43]»[44]