24 آبان 1393, 14:7
كلمات كليدي : بوشاسپ، ديو، زرتشتي، خواب، تنبلي
نویسنده : اميرعمادالدين صدري
در اوستایی نو būšyąstā- ، در پهلوی būšāsp/ bwš̕sp، در فارسی میانه مانوی bwšy̕sp و در فارسینو: بوشاسپ و بشاسب و گوشاسپ و گوشتاسپ آمده است. būšyąstā- از افزودن پسوند نام معنی ساز –tā به صفت فاعلی آینده būšyant- از ریشه bav- «بودن» ساخته شده است و جنس آن مونث است.[1]
"p پایانی" در فارسی میانه را ویلیامز به دلیل ریشهتراشی (ریشهشناسی عامیانه) میداند. مکنزی آن را «خواب، کاهلی، رویا» ترجمه کرده است. در زند در تفسیر axwāb «بیخواب» būšāsp nēst آمده است. bwšy̕sp/būšyāsp/در فارسی میانه مانوی به معنای «خواب آلودگی» آمده است و زوندرمان آنرا ماده دیوی میداند.[2]
در برهان قاطع چهار صورت از این واژه آمده است: 1- بشاسب «به ضمّ اول و ثانی بالف کشیده و به سین بی نقطه و بای ابجد زده، مخفف بوشاسب است که خواب باشد و به عربی نوم خوانند.» 2- بوشاسب «با ثانی مجهول بوزن لهراسب، به معنی خواب دیدن باشد و به عربی رویا خوانند.» 3-گوشاسپ «به ضم اول و ثالث بالف کشیده و به سین بی نقطه و بای فارسی زده، به معنی خواب دیدن باشد که عربان رویا گویند، و به معنی احتلام و شیطانی شدن هم هست.» 4- گوشتاسپ «به سکون سین بی نقطه و بای فارسی، به معنی احتام و شیطانی شدن باشد.»[3]
بوشاسپ در متون اوستایی و فارسی میانه معنای دیوی دارد ولی در فارسی نو وفارسی یهودی دیوزدایی شده است و معنی خواب و رویا گرفته است. در فارسی نو زرتشتی آلودگی شبانه و احتلام (معنای دوم گوشاسپ و همچنین معنای گوشتاسپ) است.[4]
در مهریشت بند 97 آمده است که: بوشاسپ درازدست ( اوستایی būšyąsta darəγō.gava) در مقابل او (=مهر) به هراس افتد. در اشتاد یشت بند 2 آمده است که (فر ایرانی) بوشاسپ خوابآلوده ( اوستایی zairina- ویلیامز آن را زردگون ترجمه کرده است) را شکست دهد. در وندیداد 18 درباره بوشاسپ آمده است هنگامیکه خروس در بامداد میخواند او همه کوشش خود را به کار میبرد که جهان را در خواب نگه دارد و سحرگاهان پلکها را سنگین میکند و بدینسان مردم را ازبرخاستن و رفتن سر کار بازمیدارد.[5]
نیبرگ būšyąstā را اسم مصدر میداند و صیغه آینده به معنای «آنچه در آینده است، در آینده» میداند. او آن را حالتی میداند که در نظر مجسم میشود که چیزهای آینده آشکار میشوند یا در خواب معمولی یا در حالت عالم شهود نزد شمن که در آن حالت روح خود را در پرواز میبیند و ترجمه دقیق آن را trance میداند. سپس خوفنه ( اوستایی xvafna- که خدای خواب است و در ویسپرد هفتم به او نیایش میشود) جای او را میگیرد. او آمدن نام بوشاسپ در مهریشت و اشتادیشت را افزوده بعدی میداند و بیگمان بوشاسپ وابسته به زردشتی غربی میداند. در فروردینیشت، "پربنگی ( اوستایی پورو بنگهه)" صفت نیکی است ولی در وندیداد 19 صفت اهوره مزدا، اخوفنه ابنگهه ( یعنی کسیکه نه خواب دارد و نه بنگی است) است. نیبرگ بدون تردید آن را کشمکشی آگاهانه در نگارش وندیداد بر ضد سنتهای کهنتر انجمن مینوان میداند. در این مرحله آن حالت خلسه کهن را کاری پلید دانستهاند و خدای مادینه خواب، بوشاسپ به اهریمن خواب آلودگی دگرگون میشود.[6]
در نوشتههای پهلوی به بوشاسپ اشاراتی شده است. بندهش بوشاسپ را بر ضد خواب میداند و در جای دیگر میگوید: «بوشاسپ دیو آن است که اژگهانی (=تنبلی) کند». در "داتستان دینیک" بوشاسپ مایه کاهش تنفس دانسته شده است. در "دینکرد سوم" بوشاسپ سومین دیو پس از اکومن و آز است که به انسان در زمان زادن میتازد. در صفحه 90 متون پهلوی بوشاسپ تنبلترین و فراموشکارترین خوانده شده است. در "شایست ناشایست" آمده است که: هر شب دو بار بوشاسپ به جهان مادی برسد. در سکهای که از قصر ابونصر یافته شده است لقب hamist- būšāsp به معنای «دشمن بوشاسپ» آمده است.[7]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان