دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

صخره Petros, Cephas

No image
صخره Petros, Cephas

كلمات كليدي : صخره، شمعون، پترس، كاتوليك

نویسنده : محمد صادق احمدي

تغییر نام در کتاب مقدس و نیز تاریخ ادیان امری رایج است. این مسأله را می‌توان با توجه به گزارش کتاب مقدس در مورد ابراهیم مشاهده کرد. نام ابراهیم پیش از این "ابرام" بود، اما با بسته شدن عهد میان او و خدا نام او نیز به ابراهیم تغییر پیدا کرد. این مساله در مورد یعقوب نیز صادق است. نام او نیز تغییر یافته و "اسرائیل" شد.

در عهد جدید نیز عیسای مسیح نام سه تن از رسولانش را تغییر داده و بر ایشان نامی جدید نهاد. چنانکه انجیل مرقس روایت نموده این سه نفر شمعون پترس، یعقوب و یوحنا بودند: «و شمعون را پترس نام نهاد. و یعقوب پسر زبدی و یوحنا برادر یعقوب این هر دو را "بوانَرجس" یعنی پسران رعد نام گذارد.»[1]

اما پترس که نام یونانی شمعون بود، به معنای صخره است و به گفته مسیح در اناجیل، او کلیسایش را بر این صخره بنا کرده است. اما این مسأله نزد تمامی مسیحیان پذیرفته شده نیست.

پترس: صخره ای که مسیح بر آن کلیسا بنا کرد

مهم‌ترین دلیلی که کلیسای کاتولیک در ادعای تفوق خود بر سایر کلیساهای مسیحی ذکر می‌کند، این مسأله است که عیسای مسیح در زمان حیاتش مقامی بالاتر از سایر رسولان به پترس عطا کرد. این مقام بالاتر که مسیح به وی عطا نمود مقارن با بنای کلیسا بر پترس بوده است.[2] علاوه بر این او نخستین فردی بوده است که  ایمان خویش به عیسی را علنی نموده و عیسی نیز او را صخره نامید.[3] متنی از عهد جدید که نشانگر این مساله است را می‌توان در باب شانزدهم انجیل متی مشاهده نمود: «ایشان را گفت: “شما مرا که می دانید؟” شمعون پترس در جواب گفت که “تویی مسیح پسر خدای زنده” عیسی در جواب وی گفت: “خوشا به حال تو ای شمعون بن یونا زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده بلکه پدر من که در آسمان است. و من نیز تو را می گویم که تویی پترس و بر این صخره جماعت خود را بنا می‌کنم و ابواب هادیس بر آن استیلا نخواهد یافت. و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می‌سپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و‌ آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»[4]  بنابراین متن، پترس صاحب قدرت‌های مادی و معنوی است و چنانکه ریاست مادی مومنان را داراست، رهبر معنوی ایشان نیز به شمار می‌رود.

نقد ادعای کلیسای کاتولیک درباره پترسِ صخره

این ادعای تفوق کلیسای کاتولیک نه تنها در اواسط قرن یازده با مخالفت کلیسای ارتدکس مواجه شد، در دوره اصلاحات دینی فرقه‌های متفاوت پروتستان نیز آن را بر نتابیده و با آن مخالفت کردند. مخالفان می‌گفتند که این صحیح است که عیسی به پترس فرموده که هر آنچه در زمین ببندد در آسمان نیز بسته می‌شود و هر آنچه در زمین بگشاید در آسمان نیز گشوده خواهد شد، اما این هرگز به این معنا نبوده که پاپ‌ها عهده‌دار امورات زندگی مردم شوند. "فیلیپ ملانشتون" به عنوان یکی از سران پروتستان حتی این سخن منسوب به عیسی که " و من نیز تو را می‌گویم که تویی پترس و بر این صخره جماعت خود را بنا می کنم و ابواب هادیس بر آن استیلا نخواهد یافت" را گفته عیسی نمی‌دانست و بر این باور بود که عیسی نمی‌توانسته چنین سخنانی را بر زبان رانده باشد.[5]

یکی از مهم‌ترین دلایلی که در رد ادعای تفوق کلیسای کاتولیک طرح شده است را زبان‌شناسان و نقادان متنی کتاب مقدس بیان کرده‌اند. از جمله این دلایل رد بررسی کلمه صخره بکار رفته در این آیات است. زیرا در این آیات دوبار این واژه کاربری داشته و در هربار معنایی متفاوت از آن استفاده شده است. یک بار به صورت مذکر و با زبان آرامی "Cephas" بکار رفته[6] و در جای دیگر به صورت مذکر و  "Cepha"ذکر شده است. این دو واژه در زبان یونانی به شکل "petros" و "petra" ترجمه می‌شوند.[7] بنابراین نمی‌توان به روشنی اظهار داشت که صخره‌ای که مسیح کلیسایش را بر آن بنا نهاده است، همان پترسِ صخره باشد. مسیح شمعون را پترس یعنی سنگ نامید. این واژه در دستور زبان یونانی یک واژه مذکر است. اما کلمه‌ای که برای اشاره به کلیسا در این آیات بکار رفته است پترا است. جالب اینکه این واژه در دستور زبان یونانی مؤنث است.

ایشان در ادامه ادعای خود ذکر می‌کنند که مسیح در اینجا با بکارگیری واژه پترس در حق شمعون در حقیقت به اعتراف او به اینکه مسیح پسر خدای زنده است، اشاره کرده است.[8] شاهد بر اینکه مسیح کلیسایش را بر شمعون پترس بنا نکرده نیز در مواردی در عهد جدید یافت می‌شود. مثلاً مسیح به پترس گفته که شیطان در پی مغلوب ساختن اوست: «پس سرور گفت: “ای شمعون ای شمعون اینک شیطان خواست شما را چون گندم غربال کند لیکن من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود و هنگامی که تو بازگشت کنی برادران خود را استوار نما.»[9] علاوه بر این قدرتی که مسیح در این آیه به پترس اعطا نموده در ایاتی دیگر به سایر رسولان نیز مانند آن را داده است و خود پترس نیز در رساله اولش اعتراف کرده که بنیاد کلیسا، او نیست بلکه خود مسیح است.[10]

شواهدی از این دست این امکان را مطرح می‌کند که منظور از صخره بکار رفته در وصف شمعون بن یونا با صخره‌ای که مسیح کلیسایش را بر آن بنا نهاده متفاوت است. به تفاوت این دو واژه در متون بسیاری از نویسندگان منتقد کلیسای کاتولیک و نیز بسیاری از محققان اشاره شده است.[11]

برخی دیگر از نویسندگان نیز بر این باورند که مسیح، شمعون پترس را با نام cepha و به صورت مؤنث خطاب کرده و نوینسدگان برای اینکه آن را به شکل تلفظ یونانی ثبت کنند به آخر ان حرف s را افزودند. این مسأله را می‌توان در کلماتی مانند barnaba نیز مشاهده کرد که در اصل بدون s بوده اند اما برای اینکه مانند تلفظ یونانیشان ادا گردند در عهد جدید با s ثبت شدند.[12]

البته باید به این نکته نیز توجه داشت که برخی میان کاربری دو واژه cephas و cepha تفاوتی نگذاشته و هر دو را به یک معنا بکار می‌گیرند.[13]

برخی از پژوهشگران کتاب مقدسی مانند رودلف بولتمان، که بزرگ‌ترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم بود، مدعی شده‌اند که گرچه این قطعه از انجیل متی که پترس را سنگ بنای کلیسا معرفی کرده، مربوط به دوران کلیسای فلسطینی است، اما نمی‌توان آن‌را به عیسی منسوب دانست.[14]

صخره در سایر مکتوبات عهد جدید

پترس با لقب صخره چندین بار در رساله‌های پولس و نیز اناجیل عهد جدید ذکر شده، اما نکته شایان اهمیت این است که گاهی اوقات در اثر سوء تفاهماتی، دیگران بجای او پنداشته شده‌اند، چنانکه یکی از این موارد جایی است که پولس در نامه‌اش به غلاطیان از صخره‌ای نام می‌برد که به باور بسیاری قدیس پترس است، اما بررسی دقیق متن عهد جدید نشان می‌دهد که این صخره فرد دیگری غیر از شمعون پترس است.[15] او در باب دوم از رساله غلاطیان می‌گوید: «اما چون پترس به انطاکیه آمد او را روبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب با امت‌ها غذا می‌خورد ولی چون آمدند از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت. و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند بحد‌ی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد.»[16]

از مهم‌ترین دلایل مبنی بر اینکه پترس فوق‌الذکر، شمعون پترس و جانشیین عیسی نیست، عدم حضور وی به همراه پولس در انطاکیه است. مفسران و مورخان بر این باورند که این دو هرگز باهم در انطاکیه حضور نداشته‌اند. البته دلایل دیگری نیز بر این نکته ذکر شده است، چنانکه جروم، مترجم و شخصیت برجسته کلیسایی، نیز در این زمینه دلایلی را اقامه کرده است.[17]

اختلاف در زمان صخره نامیده شدن پترس

یکی از مواردی که ورود اشتباه در این فراز از کتاب مقدس را تقویت می‌کند، نقل‌های متفاوت کتاب مقدس در این زمینه است. زیرا در کتاب مقدس در نامیده شدن پترس به صخره یا کیفا توسط عیسی زمان‌های متفاوتی گزارش شده است. به روایت یوحنا هنگامی که عیسی نخستین بار شمعون پترس را دید نام صخره را برای او انتخاب کرد: «او اول برادر خود شمعون را یافته به او گفت: مسیح را یافتیم. و چون او را نزد عیسی آورد عیسی بدو نگریسته گفت: تو شمعون پسر یونا هستی و اکنون کیفا خوانده خواهی شد.»[18] اما مرقس گزارش کرده که عیسی زمانی نام پترس را بر وی نهاده که او را به عنوان حواری خویش برگزیده بود: «و شمعون را پترس نام نهاد. و یعقوب پسر زبدی و یوحنا برادر یعقوب این هر دو را بوانَرجس یعنی پسران رعد نام گذارد.»[19] متی نیز چنین گزارش کرده که پترس زمانی که به مسیحا بودن عیسی اعتراف نموده، عیسی وی را به لقب پترس ملقب ساخت: «ایشان را گفت: “شما مرا که می‌دانید؟” شمعون پترس در جواب گفت که “تویی مسیح پسر خدای زنده” عیسی در جواب وی گفت: “خوشا به حال تو ای شمعون بن یونا زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده بلکه پدر من که در آسمان است. و من نیز تو را می‌گویم که تویی پترس و بر این صخره جماعت خود را بنا می‌کنم»[20]

این مسأله سبب شده که برخی از منتقدان این اختلاف در نقل را شاهدی بر صحیح نبودن این فقره از کتاب مقدس بدانند. ایشان در ادامه ادعای خود می‌گویند که بر فرض صحت وجود این نام، پترس یا کیفا یک نام نیست، بلکه عنوان است. زیرا نام را نمی‌توان از زبانی به زبان دیگر ترجمه نمود و از آنجا که این واژه به زبان یونانی ترجمه شده است، معلوم می‌شود که بر فرض صحت انتساب، باز هم این یک نام برای پترس به شمار نمی‌رود و صرفا یک عنوان خاص بوده است.[21]

کم اهمیت شمردن پترس

به دلیل استناد برتری کلیسای کاتولیک بر تفوق پترس بر سایر حواریون کلیسا ارتدکس و پروتستان، جایگاه و موقعیت او را کم اهمیت پنداشته‌اند. به همین روی بسیاری از متألهین مخالف با کلیسای کاتولیک منکر برتری پترس شده‌اند و حتی فراتر از این، ذکر نشدن این فراز از گفته‌های مسیح که کلیسا بر پترس بنا خواهد شد توسط لوقا و مرقس را  دال بر وجود تردید در اصل این مساله دانسته‌اند.[22] برخی دیگر نیز کوشش بیشتری به خرج داده و این مسأله را با قاطعیت رد کرده‌اند. ایشان حتی مدعی شده‌اند که این قطعه مجعول است.[23]

مقاله

نویسنده محمد صادق احمدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS