كلمات كليدي : طنز، اسلام، هزل، مزاح، خنده، شادي
نویسنده : قاسم كرباسيان
بررسی جامع طنز و طنزپردازی بهعنوان یک بیان هنری، از منظر اسلام، از طرفی نیازمند طرح بحثهای مقدماتی مانند هنر و زیبایی از دیدگاه اسلام، فلسفه هنر از دیدگاه اسلام و از سوی دیگر تحقیق و پژوهش گسترده را در منابع اسلامی درباره طنز و آنچه بهنوعی با طنز و طنزپردازی مربوط میشود، میطلبد. در اینباره واژههایی مانند هزل، هجو، مزاح، لطیفه، خنده، شادی، لهو، لعب، وقتگذرانی، نقد و انتقاد، عیبجویی، بیهودهگرایی، امثال و حکم و ...از دیدگاههای مختلف مانند فقه اسلامی، اخلاق اسلامی، روانشناسی اسلامی، جامعهشناسی اسلامی و ... بایستی مورد بررسی و تحقیق عمیق قرار گیرد.
اما بدیهی است که در این مقال مختصر ظرفیت پرداختن به همه این امور نخواهد بود؛ بنابراین آنچه در این نوشتار مطرح میشود مقدمه و آغازی بر شناخت طنز از دیدگاه اسلام و نمایاندن گوشهای از عمق و جامعیت اسلام در مسئله طنز و مسائل مربوط به آن خواهد بود.
دین مبین اسلام بهعنوان کاملترین دین به همه نیازهای انسان اعم از دنیوی و اخروی توجه کاملی مبذول داشته و بهترین برنامهها را برای موفقیت در امر دین و دنیا ارائه کرده است. در این میان طنز و طنزپردازی هر چند در قرآن و احادیث اهل بیت علیهمالسلام اشارهای به واژه آن (با عنوان طنز) نشده، اما با عنایت بهمعنای طنز میتوان ردپای آن را در اسلام مشاهده کرد و با توجه به تعالیم دین و مذهب میتوان دریافت که به اجمال استفاده از طنز برای دستیابی به اهدافی که از منظر دین و مذهب مذموم نمیباشد، نهتنها ایرادی ندارد بلکه چهبسا در مواردی نیز لازم بهنظر میرسد.[1]
اهداف طنز از دیدگاه اسلام[2]
با بررسی موارد استفاده از طنز بهعنوان یک هنرِ مشتمل بر سه عنصر انتقاد، ظریفپردازی و خنده، در متون دینی اسلام و سیره عملی پیشوایان اسلامی میتوان چند هدف عمده را برای طنزپردازی بهدست آورد که لازم است طنز اسلامی برمبنای آنها حرکت نماید.این اهداف عبارتاند از:
1. ایجاد سرور و نشاط؛ هر چند طنز فقط برای خنده و شادی بهکار نمیرود ولی بیگمان یکی از ویژگیها و آثار آن خندهآور بودن آن است و خلاصه یکی از راههای ایجاد سرور و نشاط طنز و طنزپردازی میباشد.اما از آنجائی که خنده و شادی در دین اسلام بالاجمال و با شرایطی پذیرفته شده است میتوان به این نتیجه رسید که طنزپردازی در جهت ایجاد سرور و نشاط به نحو اجمالی در اسلام مقبولیت دارد. برخی از شرایط اساسی مورد نظر اسلام در خندیدن که از بررسی روایات اسلامی تحصیل شدهاند عبارتاند از:
الف) هر خندهای باید علت داشته باشد و بیهوده نباشد؛ حضرت علی علیهالسلام میفرماید: برای نادانی انسان خندیدن بیدلیل کافی است.[3]
ب) بهترین نوع خنده تبسم است؛ حضرت علی علیهالسلام میفرماید: چون بخندد صدای خندهاش از گوش فراتر نمیرود.[4]
ج) تعادل در خندیدن بایستی مراعات شود؛ امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید: کسی که خندهاش بسیار باشد قلبش میمیرد.[5]
2. انتقاد سازنده؛ انتقاد از اهداف طنز بهحساب میآید که در اسلام نیز اگر بهصورت سازنده باشد و موجب اصلاح فرد و جامعه شود پذیرفته شده است. امام صادق علیهالسلام میفرماید: محبوبترین برادر دینی من کسی است که عیبهایم را به من هدیه نماید و بازگو کند.[6] روشن است که براساس ادلّه قطعی، ائمه معصوم هستند پس حضرت میخواهد با این کلام خود بهروشنی بیان کند که انتقاد سازنده نهتنها اشکالی ندارد بلکه باید از دل و جان پذیرفته شود.
3. آموزش؛ از دیگر اهداف مورد نظر طنز آموزش است که مورد توجه اسلام نیز قرار دارد. به حکم عقل و شرع ما باید برای تعلیم و تربیت از بهترین و مناسبترین راهها استفاده کنیم و بیگمان در پارهای موارد طنز از بهترین راههای تعلیم و تربیت است.از امیرمومنانعلیهالسلام نقل شده است که پیرزنی خدمت پیامبر رسید پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به او فرمود:پیرزنها وارد بهشت نمیشوند. زن چون این سخن را شنید شروع به گریستن کرد.حضرت فرمودند:در روز قیامت تو پیرزن نخواهی بود آیا سخن خدا را نشنیدهای که فرمود: ما آنها را آفرینش دوباره بخشیدیم و باکره قرار دادیم.[7]در این ماجرا حضرت با نوعی ظریفپردازی، موضوعی اعتقادی را به پیرزن میآموزد.
همچنین وارد شده که روزی عربی صحراگرد به مسجد رسول خدا آمد و دو رکعت نماز در غایت تعجیل گزارد که در هیچ رکنی رعایت تعدیل نکرد و در قرائت، ترتیل بهجای نیاورد و در این حال امام سجاد علیهالسلام در او مینگریست.اعرابی بعد از سلام نماز دست به دعا برداشت و گفت: خدایا مرا اعلی درجات بهشت روزی کن و به من قصری زرین و چهار حورالعین در بهشت عطا کن. امام فرمود: «ای عرب مهر حقیر آوردهای و نکاح بزرگ طمع نمودی.»[8]در اینجا امام با استخدام طنز به آن اعرابی آموزش داده و میفهماند که چنان عبادتی، شایسته چنین آرزو و درخواستی نیست.
طنز مذموم در اسلام[9]
طنزهایی که با اصول و مبانی شرع و اخلاق سازگاری نداشته باشند از نظر اسلام نامطلوب و مذموم است.این طنزهای مذموم عبارتاند از:
1.طنزهای غفلتآور؛ اگر طنز -چه از لحاظ مضمون و چه بهدلیل کثرت آن-موجب غفلت از خدا شود، غیرمجاز و نامطلوب است. اینکه در روایات اسلامی زیاد خندیدن عامل مردن قلب و مذموم معرفی شده است کنایه از همان غفلت و دور شدن از خدا و امور معنوی و خاموش شدن نور ایمان است که بنابراین میتوان افراط در طنز را که مشتمل بر خنده نیز میباشد مذموم تلقی کرد.
2. طنز منافی با حق؛ طنز نبایستی از محدود حق خارج شده و توام با دروغ باشد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: ایمان فرد کامل نمیشود مگر اینکه آنچه برای خود دوست دارد برای برادر دینی خود دوست داشته باشد و همچنین در مزاح از دروغ اجتناب کند.[10] و نیز از آن بزرگوار مروی است که به اباذر فرمودند:وای بر آن کسی که سخن گوید به دروغ تا حاضران را بخنداند وای بر او، وای بر او، وای بر او.[11] تذکر این نکته لازم است که مراد از دروغگویی حرام در مزاح آن است که امری غیرواقعی در مزاح بهگونهای حقیقت جلوه داده شود که مخاطب بهواقع جهل داشته باشد و گرنه در صورتیکه مقام، مقام شوخی و خنده باشد بهطوری که شنونده از اول بداند گوینده درصدد شوخی است حرمتی در کار نخواهد بود چرا که اصلاً در آن صورت دروغ محقق نمیشود، چون گوینده و شنونده هر دو میدانند صدور کلام جدی نیست.بنابراین آثار نمایشی که مخاطبان انتظار بیان واقعی را نداشته باشند، از موضوع دروغ خارج بوده و ادله حرمت دروغ شامل این موارد نخواهد شد.[12]هر چند باید رسانههای جمعی توجه داشته باشند که بهرهگیری فراوان از عنصر دروغ در برنامهها و طنزها اگر چه بهلحاظ دروغ بودن حرام نباشد، میتواند به کاسته شدن قبح مطلق دروغ در جامعه بیانجامد و به بیان علم ارتباطات حساسیتزدایی از جامعه را بهدنبال داشته باشد.«نظریه دور حساسیتزدایی از جامعه در ارتباطات ناظر به کاسته شدن حساسیت مردم نسبت به اخلاقیات مذموم توسط رسانهها و فیلمهاست.»[13]
3. طنز اختلاف برانگیز؛ امام صادق علیهالسلام فرمودند: جداً از مزاح بپرهیزید که کینه را به دنبال میآورد.[14] این حدیث شریف با عنایت به مجموع احادیثی که در مدح و ذمّ مزاح وارده شده است، ناظر به آن دسته از طنزهایی است که موجب اختلاف و کینهتوزی میان مسلمانان میشود.
4.طنز منافی حقوق مسلمانان؛ طنز و مطایبهای مورد قبول اسلام است که در آن به حریم شخصیتی و شخصی افراد مسلمان تجاوز نشود.بنابراین طنز اسلامی بنا به حکم آیه 11سوره حجرات که ناظر به نهی از تمسخر دیگران است، نبایستی با به سخریه گرفتن برخی افراد یا اقوام، درصدد القای سرور و شادی باشد.
5. تعرض به حریم مقدسات دینی؛ خداوند متعال در آیات 66-65از سوره توبه، به نهی از شوخی و مزاح کردن در مورد مقدسات دینی پرداخته و آن را موجب ارتداد معرفی میفرماید.بنابراین نمیتوان و نبایستی به بهانه طنزپردازی مقدسات و یا احکام دینی را به سخریه گرفت. چه اینکه نتیجه این کار تحقیر دین و دینداران خواهد بود.
6. طنز مبتذل؛ طنز نبایستی به استهجان و یا لودگی کشیده شود و به سمت "هزل" شدن پیش رود چرا که در این صورت موجب اثرات نامطلوب تربیتی و فرهنگی در جامعه و به حماقت کشیده شدن افراد خواهد شد.اینکه در روایات خندیدن برای چیزهایی که تعجبآور نیستند نشانه جهل دانسته شده است، ناظر به این نکته است که مخاطبان نبایستی برای لودگیها و طنز مشتمل بر لودگی بخندند که این نشان کوتهفکری و جهل آنهاست. از این امر میتوان نتیجه گرفت که طنزپردازان هم نبایستی به اینگونه طنزها بپردازند. همچنانکه فرمایش امام باقر علیهالسلام «خداوند کسی را که در جمع مزاح کند بدون آنکه سخن زشتی بر زبان آورد، دوست دارد»،[15]ناظر به نهی از طنز مستهجن میباشد. در خبری آمده است که رسول گرامی اسلام با یکی از اصحاب مزاحی کردند، اما او عکسالعمل زشتی از خود نشان داد که همین امر باعث شد از آن پس پیامبر با کسی شوخی نکنند.
7. طنز افراطی؛ افراط در مزاح و خنده در اسلام تقبیح شده و برای آن مضرات فراوانی شمرده شده است. برخی از این مضرات که از روایات اسلامی بهدست میآیند عبارتاند از:
- نقصان نیروی اندیشه و تفکر؛ امام علی علیهالسلام فرمود: هیچ مردی مزاحی نمیکند مگر اینکه از عقلش کم میشود.[16]
- باطل شدن جدیت؛ امام علی علیهالسلام میفرماید: کسی که هزلش زیاد شود، سعی و تلاشش باطل میشود.[17]
- از بین رفتن نورانیت؛ امام صادق علیهالسلام س لاتمزح فیذهب نورک.[18]
بنابراین بایستی از افراط در طنزپردازی پرهیز شود که هم شخص طناز و هم مخاطبین که مبتلای به افراط در خنده خواهند شد را گرفتار مضراتی خواهد کرد.