كلمات كليدي : ماليات، تعرفه، اقتصاد بخش عمومي، پرداخت انتقالي، مخارج دولت، پايه مالياتي
نویسنده : احسان شریعتی نجفآبادی
تعریف
واژه مالیات از کلمه مال گرفته شده و به معانی زیر به کار میرود: اجر و پاداش، زکات مال، سرپرستی و چراندن گلههای گوسفند، جریمهای که حکومت به علت تنبیه میگیرد، خراج، باج و...؛ اما همزمان با تکامل قدرت سیاسی در جوامع متمدن، نکات منفی این واژه زدوده شده و به یکی از ارکان حکومتها تبدیل گشته است.
در اصطلاح علم اقتصاد، مالیات عبارتست از بخشی از درآمد، ثروت، فروش و یا بخشی از هر نوع پایه حقوقی دیگر که توسط دولت از اشخاص حقیقی و حقوقی اخذ میشود.[1]
لازم به ذکر است که یارانه نیز، نوعی مالیات منفی محسوب میشود.
تاریخچه
مالیات در تاریخ با تشکیل حکومت گره خورده است. در این کره خاکی هر زمانی که حکومت و یا سازمان مدیریت اجتماعی آغاز شده مالیات هم به نوعی وجود داشته است؛ زیرا هیچگاه در تاریخ نمیتوان حکومتی را یافت که از شهروندان خود و یا اقوام و ملتهایی که احیاناً به آنان چیره میشدند، به مفهوم کلی کلمه مالیات گرفته نشود. اصل مالیات در تاریخ وجود داشته؛ اما نحوه وصول آن تغییر میکرده است. در گذشته در بیشتر نقاط جهان مقدار آن بسته به اراده حاکمان تعیین میشده است.
پایه مالیاتی
«پایه مالیاتی» همان مبنایی است که براساس آن مالیات وضع میشود. در واقع همان پایه و اساسی است که قسمتی از مخارج دولت (مالیات) از آن کسر میگردد. به عنوان مثال اگر دولت از درآمد فرد مالیات بگیرد پایه مالیاتی، درآمد است و به آن، مالیات بر درآمد گفته میشود. و اگر دولت از مصرف مالیات بگیرد، پایه مالیاتی مصرف قرار گرفته است. انواع عوارض گمرکی و موارد مشابه که تحت عنوان کلی مالیات دستهبندی میشوند (که در اصطلاح به آن تعرفه نیز میگویند)، میتوانند به عنوان پایه مالیاتی محسوب شوند. مثلا اگر از واردات مالیات گرفته شود پایه مالیاتی واردات خواهد بود.
ضرورتها و اهداف مالیات
یکی از مهمترین، بزرگترین و غیر قابل انکارترین سازمانها در جهان امروز، دولتها هستند. دولتها وظایف مهمی چون امنیت، آموزش، بهداشت و دادرسی را بر عهده دارند که اجرای تمامی این وظایف احتیاج به بودجههای کلان دارد؛ تأمین این هزینهها از طریق مالیات صورت میپذیرد.[2] به عنوان مثال در کشورهای پیشرفته در سال 1996 از 5/28 درصد در ژاپن تا 6/56 درصد در سوئد در نوسان بوده است. یعنی مثلا در ژاپن مالیات دریافتی دولت، معادل 5/28 درصد نسبت به تولید ناخالص ملی، بوده است. در صورتی که در ایران در سال 1380 مالیات، معادل 5 درصد نسبت به تولید ناخالص ملی را تشکیل داده است.[3] کمبود سهم مالیات در اداره کشور ما، ناشی از وجود کالای نفت بوده است در صورتی که این سهم میتواند تا 45 درصد افزایش یابد.[4] مالیاتها عموماً از اهداف درآمدی، تثبیتی، تحصیصی و توزیعی برخوردارند.
الف) اهداف درآمدی؛ به جهت ایجاد درآمد و تامین هزینههای مربوط به دولت؛
ب) اهداف توزیعی؛ در صورت کارآیی و کارآمد بودن نظام مالیاتی، مالیات از صاحبان درآمد گرفته شده و برای حمایت از فقراء و کمدرآمدها هزینه میشود؛
ج) هدفگذاری تثبیتی؛ برای تثبیت نرخ تورم و یا کاهش آن استفاده میشود. در صورت وجود تورم در جامعه، دولت میتواند با افزایش مالیات بر مصرف، تقاضای کل جامعه را کم کرده و باعث کاهش تورم گردد. و یا در حالت رکود اقتصادی در جامعه، با کاهش مالیات بر مصرف (حتی در برخی برههها با دادن یارانه بر مصرف)، مردم را تشویق به خرید کالاها و خروج از رکود خواهد کرد.
د) اهداف تخصیصی؛ در اهداف تحصیصی دولت میتواند با وضع مالیات مردم را نسبت به مصرف برخی کالاها جهتدهی کند. مثلا با افزایش مالیات بر مصرف کالاهای زیانبخشی مثل سیگار، باعث کاستن از تولید و مصرف این نوع کالاها خواهد شد.
لازم به ذکر است که مالیات در صورتی میتواند مفید باشد که از سه اصل کارآمدی، اقتصادی بودن و عادلانه بودن تبعیت کند و گرنه نه تنها نمیتواند به اهداف خود برسد؛ بلکه میتواند تأثیرات معکوس نیز بر اقتصاد بگذارد.