كلمات كليدي : بورس، بورس اوراق بهادار، بورس اسعار، سفته بازي، اوراق قرضه، سهام
نویسنده : حسين كفشگر جلودار
بورس اوراق بهادار، بازاری برای معامله اسناد مالی است که شرکتها و مؤسسات در صورت دارا بودن شرایط قانونی معین میتوانند تحت حمایت قانون، پساندازها و سرمایههای راکد را در قالبهای معین جذب نموده و بخشی از سرمایه مورد نیاز خود را تأمین کنند.[1]
در اکثر کشورها، بازار بورس اوراقبهادار هسته مرکزی بازار سرمایه است و سالانه مبلغ هنگفتی سرمایههای سرگردان بهسمت واحدهای مولد و فعال جامعه هدایت میشود. این بازارها ضمن سهیم کردن عموم مردم در مالکیت شرکتها، باعث کاهش نقدینگی و قدرت خرید آنها شده و در نتیجه تورم را کاهش می دهد. در حال حاضر، حجم زیادی از مبادلات در بورس اتفاق میافتد؛ بهگونهای که مهمترین و اساسیترین فعالیتهای دولت بر آن متمرکز است.[2]
در قرن پانزدهم و حدود 1450 میلادی، بازرگانان و کسبه بلژیکی در شهر بورژ (Burges) مرکز فلاندر در شمال غربی بلژیک در میدانی بهنام تربوئرس (Ter Buerse) جمع میشدند و به داد و ستد میپرداختند. محل تجمع آنان بهتدریج به بورس مشهور شد. این مکانها در ابتدا سقف نداشت، اما بعدها مکانها سرپوشیده مخصوصی برای این گونه معاملات ایجاد شد و برای آنها مقررات ویژهای تعین گردید و پروانه دولتی صادر شده است.[3]
اولین بورس اوراق بهادار جهان، در اوایل قرن هفدهم در شهر آمستردام تشکیل شد و کمپانی معروف استعماری"هند شرقی" سهام خود را در آن بورس عرضه نمود. بورس آمستردام امروزه یکی از منابع مهم تأمین سرمایه در سطح بینالمللی است. دومین بورس معتبر دنیا، بورس لندن است که از سال 1801 میلادی با انتشار 4000 سهم 50 پوندی و با عضویت 500 نفر افتتاح گردید. بورس نیویورک هم در اواخر قرن هیجدهم تأسیس شده و با وجود رقبای دیگر در مقام اول از حیث حجم معاملات و اهمیت در بازار سرمایه آمریکا قرار دارد. بورس نیویورک در حال حاضر بزرگترین بازار سرمایه دنیاست.[4]
در ایران نیز اولین بار در سال 1315 شخصی بلژیکی بهنام "وان لوتر فلد" به درخواست دولت ایران، درباره تشکیل بورس اوراق بهادار مطالعاتی کرد و طرح تأسیس و اساسنامه آنرا تهیه نمود. ولی بهعلت نامساعد بودن شرایط بورس و وقوع جنگ جهانی دوم، این امر تا دهه 1340 به تعویق افتاد. در سال 1341 بنا بهدعوت وزارت بازرگانی، طرح تأسیس بورس سهام ایران طرحریزی شد و در سال 1345 به تصویب مجلس رسید و در بهمن سال 1346 بورس تاسیس شد. اولین فعالیت این بازار با معامله سهام بانک صنعتی و معدنی ایران انجام شد و بهدنبال آن سهام شرکت نفت پارس در بورس پذیرفته شد.
ارکان بورس اوراق بهادار
در قانون بورس اوراق بهادار چهار رکن اصلی در نظر گرفته شده است که عبارتند از: شورای بورس، هیئت پذیرش اوراق بهادار، سازمان کارگزاران بورس و هیئت داوری.[5]
ابزارهای مورد استفاده در بورس اوراق بهادار[6]
این ابزارها بسیار متنوعند؛ عمده آنها عبارتند از:
اسناد خزانه؛ اوراق بهادار کوتاهمدتی هستند که توسط دولت و بهمنظور تأمین احتیاجات مالی خزانهداری کل در سال مالی صادر میشوند.
اوراق قرضه؛ برگه بهاداری است که دولت یا مقام عمومی یا یک شرکت صادر میکند و دارای بهره ثابت و معین است. این اوراق، دارای اقسامی هستند مانند: اوراق قرضه کوتاهمدت، اوراق قرضه میانمدت و اوراق قرضه بلندمدت.
اوراق سهام؛ سندی است که از سوی یک شرکت صادر میشود و بیانگر قسمتی از داراییهای شرکت است. خریدار ورقه سهام در سرمایه و منافع شرکت بهنسبت قیمت آن ورقه و سود حاصله شریک است.
بازارهای اولیه و ثانویه
بازار اولیه بازاری است که معامله بر کالای واقعی انجام میگیرد، سهام و اوراق بهادار جدید برای نخستین بار عرضه میشود و یا کالای واقعی، مورد نخستین معامله قرار میگیرد.
بازار ثانویه بازاری است که در آن بر اسناد و حوالهها و اوراق معامله اوّل، معامله جدید صورت میگیرد. بیشتر معاملات بازار بورس از نوع معاملات ثانویه است و گاه بیش از 90 درصد معاملات در بازار ثانوی رخ میدهد. بخش اندکی از معاملات به تحویل کالا میانجامد و بهطور عمده واسطهها در سررسید معامله و پیش از آن با تبدیل ارزش کالا به نقد یا با انجام معاملات معکوس و جبرانی از بازار خارج میشوند.[7]
تأثیر بازار بورس اوراق بهادار بر اقتصاد
تجهیز منابع مالی؛ امروزه یکی از راههای مطمئن جمعآوری وجوه لازم برای سرمایهگذاری، انتشار اوراق بهادار، جهت تأمین مالی است. دولتها، شهرداریها و واحدهای تولیدی و تجاری بهجای دریافت تسهیلات از بانکها میتوانند تحت ضوابطی از طریق انتشار و واگذاری اوراق قرضه، سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق مشارکت و سایر اوراق مالی، نیازهای مالی خود را تأمین کنند. بهطور معمول، این روش تأمین مالی، ارزانتر و مطمئنتر است.[8]
رقابتی شدن بازار پول و سرمایه؛ وجود بازار کارآی اوراق بهادار، با ابزارهای متنوع، موجب شفافیت متغیرهای اصلی اقتصاد چون قیمتها، نرخهای سود و هزینه میشود؛ در نتیجه زمینه سوء استفاده انحصاری مؤسسات پولی و بانکی را از بین میبرد و نرخهای سود بانکی را به نرخهای بازده واقعی اقتصاد نزدیک میکند.[9]
کنترل تورّم؛ یکی از نقشهای مهم بورس، کنترل تورّم است. اگر بورس درست کار کند، میتواند با جمعآوری نقدینگی مازاد و بهکارگیری آن در جهت تولید، درصد رشد قیمتها را کاهش دهد؛ زیرا یکی از عوامل مهم تورم، عدم تعادل بین تولیدات و حجم نقدینگی است. جمعآوری نقدینگی مازاد بر تولید، در صورتیکه در مسیر سرمایهگذاریهای جدید و در نتیجه تولیدات جدید بهکار گرفته شود، موجب کنترل تورم خواهد شد.[10]
کمک به عادلانه شدن توزیع درآمد؛ فروش سهام واحدهای بزرگ اقتصادی در بازار بورس اوراق بهادار به عادلانه شدن توزیع درآمد کمک میکند. همچنین موجب میشود آحاد جامعه، خود را در فعالیتهای تولیدی و تجاری سهیم بدانند. ایندو موجب جلوگیری از تشدید اختلاف طبقاتی و ایجاد نشاط در فعالیتهای اقتصادی میشود.[11]
جلوگیری از فرار سرمایه؛ گسترش بورس اوراق بهادار در کشورهایی که از نظر اقتصادی پیشرفته نیستند، موجب جلوگیری از فرار سرمایهها به خارج از کشور خواهد شد. زیرا بسیاری از صاحبان سرمایههای کوچک، محل امنی برای سرمایهگذاری مستقیم خود نمییابند و یا ریسکگزیر هستند. البته این نقش، وقتی حاصل میشود که فروشندگان سهام، سرمایههای بهدست آمده را صرف فعالیتهای صحیح تولیدی کنند و امنیت سیاسی و اقتصادی نیز در جامعه وجود داشته باشد. جلوگیری از فرار سرمایهها و بهکارگیری آنها در مسیر تولید، صادرات را افزایش میدهد؛ که نتیجه آن، وارد شدن سرمایههای پولی جدید به اقتصاد ملی ودر پی آن، بهبود تراز پرداختها و بهبود رابطه مبادله خواهد بود. اگر بازار بورس اوراق بهادار بتواند نظر سرمایهگذاران خارجی را جلب نماید، میتواند سرمایههای آنان را نیز به داخل کشور سرازیر کند.[12]
نقدشوندگی اوراق بهادار در بازار بورس؛ خرید داراییهای غیرمنقول مانند زمین و ساختمان ممکن است در برخی از موقعیتها سود بیشتری نصیب سرمایهگذار کند؛ ولی قابلیت نقدینگی پایین اینگونه داراییها، محدودیت بزرگی است. اوراق بهادار از این نظر پس از اسکناس، طلا و ارزهای قابل تبدیل، عموما نزدیکترین دارایی به وجه نقد هستند.[13]
اطمینان از محل سرمایهگذاری؛ شرکتهایی که متقاضی عضویت در بازار بورس اوراق بهادار هستند، بایستی شرایط و ضوابط ورود به بورس را دارا باشند. حسن شهرت مدیران، صحت صورتهای مالی شرکت و ...، از جمله مواردی است که در صورت تأیید شایستگی توسط هیأت پذیرش وارد بورس شده و خریداران سهام، آسوده خاطر میتوانند در بورس معامله کنند.[14]
بورسبازی (Speculation)
بورسبازی، سفتهبازی یا سوداگری، فعالیتی اقتصادی است که به انگیزه کسب سود از راه پیشبینی تغییر قیمت کالا، اوراق بهادار یا ارز انجام میشود. بیشتر اوقات، بورسبازان اوراقی را میخرند که به آن نیازی ندارند تا در آینده که براساس پیشبینی آنها قیمت افزایش خواهد یافت، با فروش آن سود بدست آورند.[15] گاهی نیز به فروش یک دارایی که به آن نیاز دارند، اقدام میکنند؛ زیرا کاهش قیمت آنرا پیشبینی میکنند. در این صورت، اگر پیشبینی آنها تحقق پیدا کرد، آنرا با قیمت پایینتر خریداری مینمایند. از اینرو بسیاری از خرید و فروشها در بازار ثانویه اوراق بهادار واقعی نیست و درواقع دارایی رد و بدل نمیشود؛ بلکه فقط تفاوت بها داده و یا گرفته میشود. بورسبازی همواره با پذیرش درجهای از ریسک همراه است. بورسباز قصد انجام سرمایهگذاری را ندارد. عمدتا کسانی از بورسبازی سود میبرند، که حرفهای باشند؛ یعنی بازار را خوب بشناسند و از تجربه کافی در مورد نوسانات قیمتها برخوردار باشند.[16]
موافقان و مخالفان بورسبازی[17]
اگر بورس در شرایط معمولی بازار انجام و مقرراتی برای حفظ حقوق سرمایهگذار وضع شود، عملیات بورسبازی دربردارنده آثار مثبت است؛ اما در بسیاری از موارد، اینگونه نخواهد بود و بورسبازان با تغییر شرایط بهنفع خود، موجب ضرر سرمایهگذاران میشوند. در ذیل به ادله و استدلالهای دو گروه اشاره میشود:
ادله موافقان؛ موافقان بورسبازی، برای دیدگاه خود استدلالهای مختلفی ارائه میکنند؛ از قبیل:
1. کاهش دامنه تغییرات قیمتها؛ بورسبازی موجب به حداقل رسیدن دامنه تغییرات قیمت اوراق میشود. هنگامیکه قیمت سهام پایین است، سفتهباز که افزایش قیمت آنرا در آینده پیشبینی میکند، به خرید آن اقدام میکند؛ درنتیجه از کاهش بیشتر قیمت جلوگیری میشود. هنگامی نیز که قیمت سهام افزایش مییابد، او به فروش آن اقدام میکند که سبب پیشگیری از افزایش زیادتر قیمت خواهد بود.
2. نقدینگی بالا؛ هرچه فعالیتهای بورسبازی زیادتر باشد، خاصیت نقدینگی بازار افزایش مییابد. یعنی شرایطی حاکم میشود که هرگاه، کسی به فروش اوراق خود تصمیم گرفت، برای آن متقاضی وجود دارد و هنگامیکه اراده خرید نمود، عرضهکننده خواهد یافت. این نیز موجب افزایش میزان معاملات بورس و درنتیجه نشاط اقتصادی خواهد بود. هرچه میزان معاملات، بیشتر باشد، و بازار پرتحرکتر و زندهتر باشد، قیمتهایی که در بازار ثانوی تعیین میشود، واقعیتر خواهد بود و بهدنبال آن، قیمت داراییهای بازار اولیه نیز واقعیتر خواهد شد.
3. واقعیتر شدن قیمتها؛ اگر سفتهبازان بتوانند آینده را بهخوبی پیشبینی کنند، ارزش آتی اوراق بهادار به ارزش واقعی اوراق نزدیک میشود. اگر خریداران اوراق بهادار افزایش بهای اوراقی را کمتر از میزان افزایش واقعی آن پیشبینی کنند، موجب میشود که قیمت فعلی این اوراق، پایینتر از میزان واقعی تعیین شود. در این صورت، سفتهبازانی که این وضعیت را درک میکنند به خرید اوراق اقدام میکنند؛ تا در آینده با قیمت بالا آنها را بفروشند. اثر این خریدها این است که قیمت فعلی بازار، افزایش مییابد و مظنههای جاری به ارزش واقعی سرمایهگذاری نزدیک میشود.
ادله مخالفان
1. انتشار اخبار دروغ؛ یکی از عوامل مؤثر بر تغییر قیمت سهام، عامل روانی است. اگر اخباری که در بازار سهام منتشر میشود، حاکی از قیمت نامناسب اقتصادی یا وضعیت نامناسب صنعت یا شرکت باشد، قیمت سهام کاهش پیدا میکند، در نقطه مقابل، اگر تبلیغات بر روی بهبود اوضاع اقتصاد یا شرکت خاص یا صنعت خاصی متمرکز باشد، موجب افزایش قیمت سهام میشود. آنها برای دستیابی به مقصود خود، با یکدیگر ائتلاف میکنند و حتی برای این کار، اتحادیه تشکیل میدهند و با انتشار شایعات وسیع در بازار سهام، به هدف خود دست مییابند و صاحب سودهای سرشاری میشوند.
2. انجام معاملات صوری؛ بورسبازان بهتنهایی یا به کمک همدیگر به خرید و فروش همزمان صوری سهام اقدام میکنند. آنها در این معاملات خود، که بهظاهر شرایط یک معامله را دارا است، دارایی را منتقل نمیکنند و تنها هدفشان ایجاد قیمت بالا یا پایین غیر واقعی برای سهام مورد نظرشان است. هنگامیکه سفتهبازان به خرید در حجم بالا اقدام کردند، قیمت شروع به افزایش میکند و اعتماد سرمایهگذاران عادی که به بازار بورس مراجعه میکنند؛ جلب میشود آنها نیز به این امید که افزایش قیمت ادامه خواهد یافت، به خرید آن اقدام مینمایند. این امر بهطور مکرر اتفاق میافتد و قیمت بهصورت مصنوعی بالاتر و بالاتر میرود. در این شرایط، بورسبازان به فروش موجودی سهام خود اقدام کرده و سود زیادی نصیب خود میسازند. پس از آن وقتی شرائط آن سهام عادی شد، قیمت آن کاهش مییابد وصاحبان سهامهای خریداریشده، متضرر میشوند. این امر، میتواند کل بازار مالی را دچار بحران کند.
3. انتشار اطلاعات نادرست توسط مدیران شرکتها؛ برخی از مدیران شرکتها اخبار نادرستی در مورد وضعیت خود منتشر میکنند. آنها سود خود را بالاتر از میزان واقعی جلوه میدهند تا موجب افزایش قیمت سهام شرکت آنها شود و در نتیجه سرمایهگذاران به خرید آن اقدام کنند. بعد از چندی، مشخص میشود که سود آنها از میزان اعلامشده کمتر است؛ در نتیجه خریداران سهام زیان خواهند کرد.